نام و نام خانوادگی پشتیبان : نرگس شکوری نیا
نام رشته و دانشگاه : آموزش ابتدایی ، فرهنگیان دزفول
رتبه کنکور سراسری : 856 رشته انسانی
مقطع پشتیبانی : ابتدایی و متوسطه اول
عیار کانونی : 2سال
نام مدیر : علی ابراهیم زاده
مصاحبه گر : فردوس نادکی
با توجه به این که شما پشتیبان دانشآموزان ابتدایی و متوسطه اول هستید، به نظر شما پشتیبانی در این مقاطع چه تفاوتی با مقاطع بالاتر دارد؟
به نظر من پشتیبانی در مقطع ابتدایی و متوسطه اول، پایهایترین و در عین حال حساسترین نوع پشتیبانی است. در این سنین دانشآموز هنوز عادتهای مطالعاتی، نظم شخصی و حتی نگاهش به درس خواندن در حال شکلگیری است. برخلاف مقاطع بالاتر که دانشآموز هدف مشخصی مثل کنکور دارد، در این مقاطع بیشتر باید روی ایجاد علاقه، نظم، اعتمادبهنفس و مسئولیتپذیری کار کرد. نقش پشتیبان در این پایهها فقط درسی نیست، بلکه تربیتی، انگیزشی و حتی گاهی حمایتی است.
شما به عنوان پشتیبان، ارتباط مؤثر با دانشآموزان این سنین را چگونه برقرار میکنید؟
اولین اصل کار من صمیمیت همراه با چارچوب است. دانشآموز باید احساس امنیت کند تا حرف بزند، اما در عین حال بداند که مسئولیتهایی هم دارد. سعی میکنم زبانم متناسب با سن دانشآموز باشد؛ با ابتداییها سادهتر، تشویقیتر و با متوسطه اول منطقیتر صحبت میکنم. معمولاً در تماسها بیشتر از «حس و حال» دانشآموز شروع میکنم و بعد به درس میرسم. همین باعث میشود دانشآموز راحتتر مشکلات درسی یا بیانگیزگیاش را بیان کند.
مهمترین کاری که شما برای پیشرفت درسی دانشآموزانتان انجام میدهید چیست؟
مهمترین کار من ایجاد نظم مطالعاتی و پیگیری مستمر است. بسیاری از دانشآموزان توانایی یادگیری دارند اما نمیدانند چطور درس بخوانند یا برنامه را اجرا کنند. من تلاش میکنم برنامه را ساده، قابل اجرا و متناسب با شرایط هر دانشآموز تنظیم کنم و بعد با پیگیری منظم، به اجرای آن کمک کنم. پیشرفتهای کوچک را حتماً میبینم و برجسته میکنم تا دانشآموز انگیزه بگیرد.
بیشترین چالش درسی دانشآموزان تحت پوشش شما چیست و چه راهکاری ارائه میدهید؟
در ابتداییها معمولاً چالش تمرکز، دقت و بیعلاقگی به انجام تکالیف و در متوسطه اول ضعف در پدرس های ریاضی و فارسی بیشتر دیده میشود. راهکار من این است که اول ریشه مشکل را پیدا کنم؛ آیا مشکل مفهومی است یا بینظمی یا ترس از درس؟ بعد متناسب با آن راهکار میدهم؛ مثلاً تمرینهای کوتاه ولی مستمر، مرورهای منظم و استفاده از مثالهای ساده و قابل فهم.
نقش اولیا را در پیشرفت درسی دانشآموزان چگونه میبینید؟
نقش اولیا در این مقاطع بسیار پررنگ است. من ارتباط منظم با اولیا دارم و سعی میکنم آنها را به عنوان همراه دانشآموز ببینم نه ناظر سختگیر. به اولیا توضیح میدهم که تشویق، ثبات رفتاری و ایجاد محیط آرام در خانه چقدر مهم است. وقتی اولیا و پشتیبان در یک مسیر حرکت کنند، دانشآموز خیلی سریعتر پیشرفت میکند.
چقدر به تحلیل آزمونهای کانون برای این مقاطع اهمیت میدهید؟
تحلیل آزمون حتی در ابتدایی و متوسطه اول هم بسیار مهم است، البته به زبان ساده. من بیشتر روی این تمرکز میکنم که دانشآموز بداند چرا اشتباه کرده و چه بخشی را بلد نبوده است. هدف از تحلیل در این سنین، یادگیری از اشتباه و کاهش ترس از آزمون است، نه صرفاً افزایش نمره.
به عنوان یک پشتیبان، مهمترین اصل موفقیت دانشآموزان در کانون را چه میدانید؟
به نظر من مهمترین اصل استمرار است. استمرار در مطالعه، آزمون دادن و پیگیری به موقع. دانشآموزی که حتی کم اما منظم و پیوسته درس میخواند، قطعاً از دانشآموزی که مقطعی و هیجانی کار میکند جلوتر است. من همیشه به دانشآموزانم میگویم موفقیت نتیجه کارهای کوچک اما مداوم است.
در کار پشتیبانی، چه خطایی را رایج میدانید که خودتان آگاهانه از آن پرهیز کردهاید؟
یکی از رایجترین خطاها نسخهپیچی یکسان برای همهی دانشآموزان است. من از ابتدا سعی کردم از این دام فاصله بگیرم. حتی اگر دو دانشآموز تراز مشابهی داشته باشند، شرایط روحی، خانوادگی، توان تمرکز و سبک یادگیریشان متفاوت است. به همین دلیل هیچوقت برنامه یا توصیهی کپیشده ارائه ندادم و هر تصمیم اجرایی بر اساس شرایط واقعی همان دانشآموز گرفته می شود.
اگر بخواهید بین «نتیجهی عددی» و «رشد مهارتی» یکی را در اولویت قرار دهید، انتخاب شما کدام است و چرا؟
قطعاً رشد مهارتی. چون نتیجهی عددی بدون مهارت پایدار نمیماند. مهارتهایی مثل برنامهریزی، تحلیل آزمون، مدیریت زمان و کنترل استرس، داراییهای بلندمدت دانشآموز هستند. وقتی این مهارتها شکل بگیرند، نتایج عددی هم خودبهخود بهبود پیدا میکند؛ اما اگر فقط به عدد تراز یا درصد توجه شود، با کوچکترین افت، دانشآموز دچار بحران میشود.
در فرآیند پشتیبانی، از کجا متوجه میشوید یک دانشآموز واقعاً در مسیر درست قرار گرفته، حتی اگر هنوز در کارنامه رشد چشمگیری دیده نشود؟
من نشانههای رفتاری را زودتر از نشانههای عددی بررسی میکنم. وقتی میبینم دانشآموز منظمتر برنامهریزی میکند، تحلیل آزمونش دقیقتر شده، سوالات مشخصتری میپرسد و نسبت به اشتباهاتش موضع دفاعی ندارد، میدانم در مسیر درست قرار گرفته است. این تغییرات معمولاً چند آزمون قبل از رشد تراز اتفاق میافتند و برای من نشانهی قطعی شروع پیشرفت واقعی هستند.
در تحلیل آزمون، تمرکز شما بیشتر روی «اشتباهات» است یا «پاسخهای درست»؟ توضیح دهید.
هر دو، اما با هدف متفاوت. اشتباهات برای رفع ضعفها بررسی میشوند، اما پاسخهای درست برای شناسایی نقاط قوت پایدار. بسیاری از دانشآموزان فقط اشتباهات را میبینند و از تقویت نقاط قوت غافل میمانند. من در تحلیل آزمون به دانشآموز یاد میدهم که بفهمد کدام درس یا مبحث میتواند سکوی افزایش تراز او باشد و روی آن سرمایهگذاری کند.
اگر بخواهید «پیشرفت تحصیلی» را بدون اتکا به اعداد، تراز و درصدها تعریف کنید، این مفهوم را چگونه توضیح میدهید؟ از نگاه شما چه نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد یک دانشآموز واقعاً در مسیر رشد قرار گرفته، حتی اگر هنوز این رشد بهصورت محسوس در کارنامه منعکس نشده باشد؟
از نگاه من، پیشرفت تحصیلی قبل از آنکه یک اتفاق عددی باشد، یک تغییر ذهنی و رفتاری است. زمانی میتوان گفت دانشآموز در حال پیشرفت است که نوع نگاهش به درس خواندن تغییر کند. وقتی دانشآموز از حالت «فقط انجام دادن تکلیف» به مرحلهای میرسد که میپرسد چرا این درس را میخوانم؟ چرا این روش را انتخاب کردهام؟ و چگونه میتوانم بهتر عمل کنم؟ این دقیقاً نقطهی شروع پیشرفت واقعی است. نشانههای این پیشرفت معمولاً زودتر از افزایش تراز ظاهر میشوند. مثلاً دانشآموز در تحلیل آزمون دقیقتر میشود، اشتباهاتش را توجیه نمیکند، برای برنامهی خودش پیشنهاد اصلاحی میدهد، یا هنگام مطالعه تمرکز و هدفمندی بیشتری دارد. حتی نوع سوال پرسیدن او تغییر میکند؛ سوالها از «این رو بلد نیستم» به «چرا اینجا اشتباه کردم؟» تبدیل میشوند. من معتقدم اگر این نشانهها شکل بگیرند، رشد عددی دیر یا زود اتفاق میافتد. اما اگر فقط به عدد تراز توجه کنیم، ممکن است رشد ظاهری داشته باشیم بدون اینکه زیرساخت فکری دانشآموز اصلاح شده باشد. به همین دلیل در پشتیبانی، برای من تثبیت این تغییر نگرش اهمیت بیشتری از رشد سریع اما ناپایدار اعداد در کارنامه را دارد.
در تجربهی شما، تفاوت دانشآموزی که رشد مقطعی دارد با دانشآموزی که پیشرفت پایدار و بلندمدت را تجربه میکند در چیست؟ نقش پشتیبان در تبدیل رشد کوتاهمدت به پیشرفت ماندگار چگونه تعریف میشود؟
دانشآموزی که رشد مقطعی دارد معمولاً واکنشی عمل میکند؛ یعنی تلاش او وابسته به نتیجهی آخرین آزمون است. اگر کارنامه خوب باشد، انگیزه دارد و اگر افت کند، دچار ناامیدی یا آشفتگی میشود. در این حالت، پیشرفت بیشتر حاصل هیجان، فشار مقطعی یا افزایش ساعت مطالعه است، نه اصلاح ریشهای روشها. در مقابل، دانشآموزی که پیشرفت پایدار را تجربه میکند، نگاه فرآیندی دارد. او یاد گرفته که افت و رشد هر دو بخشی از مسیر هستند و هر آزمون صرفاً یک ابزار بازخورد است. چنین دانشآموزی بعد از آزمون بهجای قضاوت خود، به تحلیل عملکردش میپردازد و از نتایج برای تصمیمگیری آگاهانه استفاده میکند. نقش پشتیبان دقیقاً در همین نقطه پررنگ میشود. پشتیبان حرفهای به دانشآموز کمک میکند که تمرکز خود را از نتیجه به فرآیند منتقل کند؛ یعنی به جای سؤال «چند شدم؟» به این برسد که «چه چیزی را باید اصلاح کنم؟». با تداوم این رویکرد، پیشرفت از حالت ناپایدار و هیجانی خارج میشود و به یک روند قابل اعتماد تبدیل میگردد. من معتقدم اگر این تغییر نگرش اتفاق بیفتد، حتی افتهای مقطعی هم به سکوی رشد بعدی تبدیل خواهند شد.
چگونه آزمون دادن منظم میتواند باعث کاهش استرس و افزایش تسلط دانشآموزان در امتحانات نهایی و تشریحی مدرسه شود؟
یکی از مهمترین آثار آزمون دادن منظم، عادی شدن فضای ارزیابی برای دانشآموز است. وقتی دانشآموز بارها در شرایط آزمون قرار میگیرد، ترس از امتحان جای خود را به آشنایی و تسلط میدهد. این آرامش ذهنی باعث میشود در امتحانات مدرسه هم بتواند دانستههایش را بهتر ارائه دهد. از طرف دیگر، آزمونها به دانشآموز یاد میدهند که مدیریت زمان، دقت در خواندن سوال و پرهیز از شتابزدگی فقط مخصوص تست نیست و در امتحانات تشریحی هم نقش تعیینکنندهای دارد.
برخی تصور میکنند آزمونهای آزمایشی صرفاً ابزاری برای سنجش تستی هستند. از نگاه شما این آزمونها چگونه میتوانند بهصورت مستقیم و غیرمستقیم باعث تقویت عملکرد دانشآموزان در دروس مدرسه و امتحانات تشریحی شوند؟
به نظر من آزمونهای آزمایشی اگر درست دیده و درست استفاده شوند، فقط ابزار سنجش نیستند، بلکه بخش مهمی از فرآیند آموزش محسوب میشوند. آزمون ها دانشآموز را مجبور میکند که مطالعهی پراکنده را کنار بگذارد و مطالب را بهصورت هدفمند، منظم و بر اساس یک چارچوب مشخص بخواند. همین تغییر نوع مطالعه، مستقیماً روی کیفیت یادگیری تشریحی اثر میگذارد. وقتی دانشآموز برای آزمون آماده میشود، ناچار است مفاهیم را بفهمد، نه اینکه صرفاً حفظ کند. این فهم عمیق باعث میشود در امتحانات مدرسه بتواند مطالب را با بیان شخصی، مثال و استدلال توضیح دهد. در واقع آزمون به دانشآموز کمک میکند بین بخشهای مختلف کتاب درسی ارتباط برقرار کند؛ مهارتی که دقیقاً در سوالات تشریحی نمرهآور است. از طرف دیگر، تحلیل آزمون نقش کلیدی در این فرآیند دارد. دانشآموز با بررسی غلطها و نقاط ضعف خود متوجه میشود کدام بخشهای کتاب درسی را سطحی خوانده یا اصلاً نادیده گرفته است. همین آگاهی باعث میشود در فاصلهی بین دو آزمون، مرورهای هدفمندتری داشته باشد؛ مرورهایی که اغلب همان مطالب پرتکرار امتحانات مدرسه هستند. به همین دلیل من بارها شاهد بودهام دانشآموزانی که با برنامهی آزمون جلو میروند، حتی بدون فشار اضافی، در امتحانات مدرسه هم نمرات بالاتری میگیرند. چون آزمون به آنها یاد داده چگونه بخوانند، چگونه مرور کنند و چگونه دانستههایشان را در زمان ارزیابی بهدرستی ارائه دهند.
در پایان، چه توصیهای برای دانشآموزان ابتدایی و متوسطه اول دارید؟
به آنها میگویم درس خواندن قرار نیست سخت و ترسناک باشد. اگر آرام، منظم و با برنامه جلو بروند، هم نتیجه میگیرند و هم از مسیر لذت میبرند. اشتباه کردن بخشی از یادگیری است و نباید باعث ناامیدی شود. مهم این است که ادامه بدهند و به خودشان ایمان داشته باشند.
