کاربر
پشتیبان کنکورم خیلی ادم پرانرژی و انگیزشیای بود و من اینو نمیدونستم. یه بار زنگ زد سلام کرد و گفت عذر میخوام با رتبه تک رقمی کنکور آینده تماس گرفتم؟ گفتم خیر اشتباه گرفتین و گوشیو قطع کردم. منو دادن یه پشتیبان دیگه. 😁😁😁
آرتین صالحی - بوکان
حسم وقتی که برگه ریاضی رو سفید تحویل دادم تا معلم بتونه بیشتر وقتشو با خانواده ش بگذرونه:😌😇
کاربر
به آرزوم رسیدم یه بار رو کتاب خوابم برد همیشه مامانم بهم میگفت من جوری درس میخوندم که از خستگی رو کتاب خوابم میبرد الان منم میتونم تو آینده اینو بکوبم سر بچهم😭😭(اشک شوق😂)
کاربر
همه چیم اماده برا دانشگاه فقط کارای جزئی مثل کنکور مونده اونم که کاری نداره
سویل هستم
میدونستی اگه تو همون بیمارستانی که به دنیا اومدی از دنیا بری؛ عملا هیچ کاری تو زندگیت انجام ندادی؟ چون کار میشه نیرو در جابجایی😁
کاربر
کاش اون سوالای امتحانو ک ما بی دقتی کردیم دبیرامونم موقع تصحیح کردن بی دقتی میکردنو درست میگرفتن😭😭😭😭
حال خوب هفته
کتابخونه ای که میرم نزدیک دانشگاه فرهنگیان شهرمونه واسه همین اغلب بچه هایی که میان اونجا دانشجوان بعد خیلی عجیب با من مهربونن. از وقتی فهمیدن کنکوریم واقعا مثل معلما باهام رفتار میکنن، حواسشون هست درس بخونم بهم انگیزه میدن، خیلی دوستشون دارم و واقعا خداراشکر که همچین آدمای درستی تو راهم قرار میگیرن🥺❤
کاربر
وقتی یکی با تراز 7000 کامنت میزاره: 20 لایک 24 نظر
یکی با تراز 6500: 12 لایک 8 نظر تراز
6000: 3 لایک 6 نظر
اونی که تراز ندارن: 1 لایک 3 نظر
اونی که عضو سایته: 0 لایک 2 نظر
کاربری: مگه کامنت گذاشته؟
کاربر
گوشیمو داده بودم به دخترخالم که مشغول شه بتونم شیمی بخونم کوچیکه بهش گفتم فقط یه بازی بزن اومدم دیدم برا مشاورم استیکر فرستاده از خودش فیلم گرفته و گوگل رو حذف کرده😐😐
حاطرات کودکی محاله یادم بره، یادم بره، دیش دیشدرین دیش
نیما نظری - کرمانشاه
بچه بودم فوبیام از کلاس اول تا چهارم این بود پدر و مادرم وقتی که مدرسه تمام میشه فراموش کنن بیان دنبالم و مجبور بشم گدایی کنم😂😅😑
کاربر
پایین که بحث خاطرات بچگیه یادمه من دو تا نایلون فریزر میپوشیدم و رو فرشها حس اونایی رو میگرفتم که اسکی میرن
کاربر
من دستکش آشپزخونه مامانمو پام میکردم راه میرفتم میگفتم من مرغم😂
کاربر
من یه بار 7 سالم میکرد دو تا روسری برداشتم و یه جوری هر کدومو دو طرف دستام گره زدم که یعنی مثلا بال هامه و چن بار از پلهها بلند میپریدم رو پله بعدی(فکر میکردم اینطوری پرواز میکنم) ولی پرواز نکردم😞😩تا داداشم اومد نجاتم داد یه وقت با کله نخورم پایین راهی دیار باقی بشم😂
ستاره یخی
من فکر میکردم اگه تنها برم بیرون کلاغا میخورننم 😐😔
افسون خانم
من به کاشیهای حیاط آب میدادم. طرحش گل دار بود فکر میکردم گلا رشد میکنه😐😐😐😐
کاربر
بچه بودم یه بار عکس پول توی کتاب رو قیچی کردم ...بردم مغازه که خرید کنم😶
کاربر
اقا مگه گوزن شوهر آهو نیس؟
فاطمه ویتو
من بچه بودم فکر میکردم هرکی پوستش سیاهه حموم نرفته اینجوری شده، اگه بره حموم اوکی میشه😂🤧
محمد رحمانی، دوازدهم تجربی - زنجان
اومدم سایت ببینم چیزی در مورد پنج ساله شدن شوخی کامنتی تدارک دیده شده یا نه (8 دی سال 98 بود فکر کنم ). الان میبینم مثل اینکه آقای آقالویی شوخی کامنتی رو کنار گذاشتن کلا 😔
عه، 5 سال شد؟ درست گفتید دی 98 اولین سری شوخیها را بارگذاری کردم. تو این 5 سال چه قدر با بچههای خوبی تو سایت آشنا شدم.
کاربر
من خطاب به کنکور:
قسمت نمیشه انگار نمره خوب بگیرم...برای آخرین بار ریخت تو را ببینم...
تغییر کردیو ترمیم برای من یه درده...تحمل غم تو منو دیوانه کرده:)
خفتگیری هفته
شما سه تا دقیقا تو صفحه یازدهمیها چیکار می کنید؟ دارید چه آتیشی میسوزونید؟ هان؟
امیرعلی محدود گشته
سلام ببخشید شما امیرعلی نعمتی سوق میشناسید؟
آرتین صالحی - بوکان
نمونه کارم
امیرمحمد صفریان
علم خیلی عجیبه
کاربر
اعتراف میکنم با 17 سال سن آرزوم اینه که تم اتاقم باب اسفنجی باشه ولی از بیان کردنش با خانواده میترسم چون ازم ناامید میشن😂
حالا کاری ندارمها ولی پریروز من هم داشتم باب اسفنجی نگاه میکردم. من عاشق شخصیت پاتریک هستم😂
کاربر
فکر کنم اینایی که با یه جمله مسیر زندگیشون عوض میشه ، فرمون زندگیشون هیدرولیکه
امین بابایی تازه کندی - دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات عربی
دوستانی ک شروع نکردن از ساعت مطالعه کم شروع کنن و با آینده نگری تلاششون رو خراب نکنن چرا اینو گفتم؟! چون شما اگه به آینده فکر کنین و حجم مطالب رو ببینین دچار ناامیدی و بی انگیزگی میشین پس در حال و برای 24 ساعت خودتون یه دیسیپلین ایجاد کنین تا فقط برنامه اون روز تمام و کمال انجام بدین و اینطور میشه ک روزها و ماهها جمع میشن و روز کنکور شما رو میسازن ...
