ممنون از همهی بچهها...
کاربر
میگم جناب آقالویی جسارتا کامنتها رو با تکنیک ضربدر و منها انتخاب می کنید عایا؟
کاربر
من برای کنکور اردیبهشت تا حالا همه کتاب ها رو دوبار کامل خوندم، توچطور؟... ستاد ایجاد رعب و وحشت میون بچه ها😂😂😂
کاربر
یه بار بابا بزرگم اومد گفت پسرم نمیخواهی ازدواج کنی؟دوست دارم نتیجه هام رو ببینم...بهش گفتم نتیجهها روکه تو سایت سنجش اعلام میکنند......ماشالله به بابابزرگم نسبت به سنش ضربات قوی ای داشت
کاربر
کاش مقاومتی بودم که آمپرسنجی موازی بهم وصل بود ...الکی مثلا از زندگی خسته م 😐
کاربر
یه پسر هس تو دوران کودکی هم محله ایمون بود! امسال کنکور داره .یه جوری خودشو میگیره انگار کیه. یادش رفته بچه بود هر وقت ماکارونی داشتن میدوید تو کوچه میگفت :ما امشب برنج دراز داریم 😂😂😂
کاربر
خدایی شوخی میکنید که توی دانشگاه نمره 20 میگیرید؟! مگه دبستانه آخه؟! خجالت بکشید
خاطره بازی
این قسمت: پیک نوروزی
ابوالفضل جلیلی عزیز، دوازدهم تجربی - قروه درجزین
برا من کلش میموند شب سیزده بدر ... تازه میفهمیدم باید 20 صفحه مشق هم مینوشتم ...😑
هانا حاجی زاده
من پیک نوروزی همه رو حل میکردم😐 عوضش عیدیاشونو ازشون میگرفتم😎البته مستقیم نهها ! میفرستادم برام خوراکی بخرن اونام نمیخواستن مامان باباهاشون بفهمن با عیدیاشون میخریدن برام 😂
هستی گراوند، دوازدهم تجربی - کوهدشت
بحث پیک نوروزی شد من جوگیر میشدم همون روزی که پیک رو میدادن بهمون برمیگشتم خونه نصفشو حل میکردم بقیهشو دیگه حوصله نداشتم حل کنم غروب روز سیزده بدر نصف باقی موندهش رو مینوشتم مامانم میگفت کاش همیشه جوگیر شی
آلما لرد
پیک نوروزی هرکی میومد خونمون میدادم یه صفحه حل کنه برام ...یادش بخیر😂😂😂
محیا شفیعی، دوازدهم تجربی - تهران
واقعا پیکای نوروز رو خودتون حل میکردید؟من قبل عید میسپردمش به بابام و برنامه ریزی میکرد هر روز کدوم قسمت رو اوکی کنه😂وقتی تموم میشد مامانم میگفت اسم باباتو باید جای خودت بنویسی😂خداوکیلی خوبم درست میکرد هر سال جز برترا میزاشتن
فاطمه صمدی
یادش بخیر قدیما تند تند پیک و تکلیفامو این روزا حل میکردم که بعد عید کاری نداشته باشم:)...........یعنی فقط من بودم که پیک نوروزی رو میزاشتم واسه شب سیزده به در اونم وقتی که خسته از بیرون بر میگشتیم
امیرحسین هواسی، دوازدهم تجربی - ایلام
یادش بخیر ،کلاش ششم بودم معلم بهم یه پیک نوروزی داد ،همون زنگ حلش کردم دادم دستش دوباره یکی دیگه بهم داد 😄
کاربر
اوضاعم به قدری وخیم و خطرناک شده که موقع درس خواندن هی با انگشت می زنم رو صفحه کتاب که خاموش نشه
کاربر
آخرین باری که استقلال دربی رو برد، داور با دست سوت میزد😂😂
رونوشت خدمت همکاران بخش فنی سایت: آقا این قلب آبی رو مجاز کنید
کاربر
بچه ها ...می دونید فرق شما با روز چیه؟! روز باید سی تاش جمع بشه تا ماه بشه...ولی شما ها همین جوریش هم ماهید...به به...خدا نکشتتون! واسه یه لایک آدم رو مجبور به گفتن چه حرف هایی می کنید.
کاربر
به داداشم میگم مامان اینا داشتن در مورد من حرف میزدن؟ گفت نه بابا دیگه بیکاریم در مورد تو حرف بزنیم خودتو خیلی مهم میدونی ها😂😒
ساجده رحمتی، دوازدهم تجربی - چناران
بچه ها شما هم وقتی اتاقتون رو مرتب میکنین... وسایلتون گم میشن؟!😳
کاربر
الان جوری شده که اینجوری رقابت درسی هم میکنن. مثلا بگی دیشب کم خوابیدم سریع میگن خوش به حالت ما دو ماهه بیداریم.😂😳😏
خاطره بازی
این قسمت: انشاء
امیرحسین هواسی، دوازدهم تجربی - ایلام
هیچوقت یادم نمیره...انشا رو دادم عموم بنویسه یجوری نوشت خودش هم نمیتونست بخونه...صبح روز بعدش معلم گفت بیا پای تخته بخون😐
امیرمحمد صفریان
من همیشه عاشق انشاهای خودم بودم🤧 ولی نمیدونم چرا معلم خوشش نمیومد خیلی😂
کاربر
ولی من همیشه خودم مینوشتم و با اشعار شاعرانه و کلی دبیرمون تشویقم میکرد و میدیدم که همکلاسیام از گوگل مینویسن حرص میخوردم..😅
کاربر
من همش استرس داشتم با انشای بچها یکی نشه😂😂
معصومه محمدزاده
انوقت من یه بار نمره انشام 15 شد🤣
کاربر
من از کلاس ششم پدرم بهم انشا میگفت🤣همیشه لو میرفتم توسط معلم😄
کاربر
من تنها چیزیم ک تو مدرسه خوب بود هنر و انشام بود مال نصف کلاسم من انجام میدادم ک همونم تو دبیرستان دیگه نداشتیم
محیا شفیعی، دوازدهم تجربی - تهران
من همرو میسپردم به بابام یا خالم😂و موقعی عزا میگرفتم که میگفتن سرکلاس بنویس
ابوالفضل اسلامی، دوازدهم تجربی - یزد
یادش بخیر ما از رو بچهها مینوشتیم، بعد به خاطر اینکه معلم نفهمه غلط املایی اضافه میکردم یا علائم نگارشیاشو عوض میکردیم 😐😂😂😂
انگیزشی هفته!
آلما لرد
حرف تجدید شد😂😂😂 عمم 9تا تجدید داشت الان پزشکه🤪🤪 جدی میگم😐 عمم گفت قدیما همه باهم مدرسه میرفتن. عمم تجدید شده ......گفت ترسیدم از دوستام جدا شم عقب بیفتم...قشنگ شهریور نشسته همچین خوندم ک نگو ...گریه میکردم، میخوندم ،گفت همه رو قبول شدم گفت واسع کارنامه که رفتم مدرسه معاون فقط منو مثال میزد گفت فلانی با 9تا تجدید قبول شد اما بعضیا با 1دونه تجدید هم افتادن...
حمید آقالوئی: چالش؛ وسایل مورد نیاز برای خوابگاه!
حمید آقالوئی: چالش روز اول دانشگاه
شوخیهای کامنتی به انتخاب حمید آقالویی - 12 اسفند 1402
