بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان پرتلاش کنکوری
این مطلب شامل درسنامه نکات مهم، کنکوری و چالش برانگیز دروس ششم و هفتم(امکان شناخت و ابزار شناخت)فلسفه دوازدهم است که توسط آرمین عبدالحسینی ، رتبه 29 کنکور 1400 و دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران تهیه شده است.
درس ششم ؛ امکان شناخت
چگونگی امکان شناخت انسان:
- ما پدیده های پیرامون خود را شناسایی می کنیم و از طریق این شناخت:
* با آن ها ارتباط برقرار می کنیم.
* از آن ها استفاده می کنیم.
- ما درباره امور فراتر از حواسمان (گذشته ، آینده و ...) فکر می کنیم و در این زمینه باورهایی داریم بنابراین ما موجودی هستیم که از خود و جهان پیرامون خود شناختی دارید.
- شناخت ما از جهان به تدریج حاصل می شود یعنی با عمل آموختن و یادگیری در مسیر شناخت پیش می رویم.
- شناخت ما محدود است یعنی انسان هر اندازه بیاموزد حقایق دیگری انسان هر اندازه بیاموزد حقایق دیگری نیز وجود دارد که هنوز نیاموخته است.
- از آنجا که درباره یک موضوع واحد ، نظرات مختلفی وجود دارد پس شناخت ما ممکن است نادرست باشد.
- تأمل درباره مسائل مربوط به شناخت موجب می شود پرسش هایی درباره ابعاد شناخت برای ما پیش آید.
- بحث و گفت و گو درباره یک مسئله نشانگر این است که امکان خطا در شناخت و همچنین امکان اصلاح آن وجود دارد.
معرفت شناسی:
- بخشی از فلسفه که به شناخت و مطالعه درباره پدیده شناخت می پردازد معرفت شناسی نامیده می شود.
- در گذشته برخی از مباحث معرفت شناسی در ضمن مباحث فلسفی طرح می شد ولی امروزه به دلیل:
* طرح سوالات جدی و جدید درباره معرفت
* ظهور دیدگاه های گوناگون
باعث شده که این بخش از فلسفه به عنوان یک شاخه جدا مطرح شود.
- انسان در مورد موضوعات مختلف مثل انسان و هستی می اندیشد پس منطقی است که درباره ابزار این کار یعنی پدیده شناخت نیز تفکر کند.
- بسیاری از فیلسوفان قدیم و جدید درباره معرفت و شناخت نظر داده اند ولی توجه ویژه کانت (فیلسوف آلمانی قرن 18) به مسئله شناخت باعث شد که شاخه معرفت شناسی رشد بیشتری داشته باشد.
چیستی معرفت:
- معنای معرفت چنان روشن و واضح است که نیاز به تعریف ندارد.
- ممکن است از جهت لغت و کلمه ابهامی داشته باشد که با بیان یک معادل رفع می شود.
مثال: وقتی کسی می گوید توپ آنجاست به این معنا است که او به وجود توپ در آنجا آگاه و عالم است و ما به ازای آگاهی او ، یک توپ وجود دارد.
امکان شناخت:
- امکان معرفت یک امر بدیهی و روشن است و کسی به طور طبیعی در امکان اصل شناخت شک نمی کند زیرا اگر معرفت و شناخت نبود امکان هیچ عملی نبود.
- گرگیاس از سوفیست های معتقد به شکاکیت شناختی می گوید:
1- چیزی وجود ندارد.
2- اگر وجود داشته باشد برای انسان قابل شناخت نیست و انسان ابزار شناخت را ندارد.
3- اگر برای انسان قابل شناخت باشد ، نمی تواند آن را به دیگری منتقل کند.
- این امر بدیهی چه در گذشته و چه در حال ، انکار شده است. این که ما برخی حقایق را نمی دانیم موجب شک در امکان اصل معرفت نیست. شک در بعضی توانایی های مربوط به شناخت ، غیر از شک در امکان اصل شناخت است.
- شکاک مطلق: کسی که در اصل امکان دانش و معرفت تردید وارد کند.
- شکاکیت مطلق ، فرد را دچار تناقض می کند زیرا کسی که می گوید شناختن و دانستن ممکن نیست چگونه می توان ادعا کند که می داند شناختن ممکن نیست و باور او درست است؟؟!
پیشرفت پیوسته دانش انسان:
- بشر از ابتدای زندگی خود برای درک جهان تلاش کرده است ، زیرا :
* به طور طبیعی به امکان شناخت باور داشته است.
* وجود اشتباه را به معنای ناتوانی بشر در کسب معرفت تلقی نمی کرده است.
- اشکال پیشرفت دانش بشر:
* دستیابی به دانش های جدید درباره اشیاء
* تصحیح اشتباهات گذشتگان
- پیشرفت روزافزون دانش بشری ، دلیلی بر توانایی بشر برای رسیدن به معرفت است.
- سیر تفکر درباره نظام کیهانی به این شکل است:
* منجمان قدیم: زمین مرکز جهان است و خورشید به دور زمین می چرخد.
* منجمان جدید: زمین به دور خورشید می گردد.
درس هفتم ؛ ابزار شناخت
1- حس:
منظور از حس ، شناخت به وسیله حواس پنج گانه می باشد و توانایی این حواس تنها در شناخت عالم طبیعت و موجودات مادی و ویژگی ها آن ها است. یکی از نشانه های اعتبار شناخت حسی در این است که به وسیله آنها ، تفاوت ها و تمایزهای اشیا را می شناسیم و از آن ها استفاده های مختلفی می کنیم.
2- عقل:
از طریق عقل می توان به حقایقی دست یافت که درک آن به وسیله حس امکان پذیر نبوده است. عقل ممکن است به کشف حقایق محسوس و مادی یا غیرمحسوس و غیرمادی بپردازد.
* شناخت تجربی حاصل همکاری عقل و حس و تحلیل عقلانی یافته های حسی می باشد. شناخت تجربی بر چند قاعده عقلی استوار است:
الف) پدیده ها خود به خود پدید نمی آیند و هر پدیده ای نیازمند علت است.
ب) هر پدیده علتی ویژه دارد و از هر چیزی ، هر چیزی پدید نمی آید.
ج) طبیعت همواره یکسان عمل می کند.
- ارسطو علاوه بر فلسفه در علوم طبیعی نیز صاحب نظر بوده و کتب متعددی در باب ریاضیات و طبیعیات نوشته است. او از اولین دانشمندانی بود که مبانی علوم تجربی را پایه گذاری کرد. وی درباره مبانی طبیعت شناسی سخن گفته و درباره علیت و اقسام آن نیز بحث کرده است.
- ابن سینا علاوه بر فلسفه در علوم طبیعی نیز صاحب کتاب است. وی قانون علیت را ناشی از تجربه و آزمایش نمی داند و معتقد بود که علیت پایه و اساس هر تجربه و آزمایشی است. طبق نظر وی انسان در شناخت هر پدیده ای از قانون علیت بهره می برد.
* شناخت ویژگی ها و حالات درونی نفس از کارکرد های عقل است که نیروی عقل می تواند آن ها را بشناسد. هنگامی که انسان بدون واسطه معلومات قبلی خود را درک کند و از آن ها در ذهن خود استفاده کند به وجود این قوه آگاه می شود. انسان خود را موجودی مختار می داند و اگر موجودی را با این رفتارهای خود ببیند ، آن را نیز دارای اراده خواهد دانست.
* شناخت عقلی نوعی از شناخت است که بدون استفاده از یافته های تجربی بوده و صرفا بر اساس تاملات عقلی بنا شده است. بسیاری از دانستنی های ریاضی و فلسفه از راه تعقل محض می باشد. از آن جا که امکان درک تجربی کل هستی وجود ندارد ، به وسیله شناخت عقلی می توان به اطلاعاتی دست یافت.
3- قلب:
از طریق قلب می توان به شناختی بی واسطه نسبت به بعضی از معارف دست یافت که این گونه معرفت را «معرفت شهودی» می گویند. این نوع معرفت با سیر و سلوک و تهذیب نفس و به تدریج حاصل می شود و از آن جهت به آن شهودی می گویند که قلب انسان حقیقت را طوری می یابد که گویی با چشم خود می بیند.
4- وحی:
یکی از انواع شهود قلبی ، وحی است. وحی ابزاری است که متعلق به پیامبران می باشد اما مردم به وسیله پیامبران از معرفت وحیانی بهره مند می شوند. در این نوع شهود ، کلمات و عباراتی بر قلب پیامبر نازل می شود و پیامبر هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد. قرآن کریم نمونه بارزی از شناخت وحیانی است که شناخت حقایق آن بستگی به دانش و دقت محقق و مفسر دارد.
برای رزرو مشاوره و رفع اشکال درسی و شرکت در کلاس های کنکوری با مشاوران سایت برترها بر روی لینک زیر کلیک کنید یا با شماره تماس 0216463 داخلی1174(حیدریان) تماس بگیرید.
مطالب مرتبط:
