امسال درس خواندن را برای خودم تبدیل به عادت کردم
محمدهادی خیِرپور در یک نگاه:
نام شهر، استان: تبریز، آذربایجان شرقی
رشته و منطقه کنکور: 1
رتبه سال 1398: 5829
رتبه سال 1399 : 1610 ( رتبه در زیرگروه 1: 5551)
قبولی در پرستاری ارومیه
بهمن 1400 : انصراف از پرستاری
رتبه سال 1401: 1279
سال های حضور در کانون: 5 سال
رشتهی قبولی: پزشکی نیمسال دوم کرمانشاه
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانهدار
تحصیلات و شغل پدر: دیپلم، راننده بازنشسته
درصدهای کنکور 1401:
ادبیات: 60 عربی: 61 دینی: 81 زبان: 81
زمینشناسی: 60 ریاضی: 35 زیستشناسی: 59 فیزیک: 58 شیمی: 45
شما که به پزشکی علاقه داشتید چرا در سال 99 پرستاری را انتخاب کردید؟ چرا انصراف دادید؟
رتبهام در سال 99 به قبولی در پزشکی نمیرسید. فکر کردم چون پرستاری قرابت بیشتری با رشتهی پزشکی دارد، بعد انتخاب پزشکیها، اولویت را به پرستاری دادم. گفتم با قبولی در رشتهی پرستاری میتوانم در همان محیط درمانی قرار بگیرم. در رشتهی پرستاری متوجه شدم که پزشکی و پرستاری دو علم کاملا جدا از هم هستند. پزشکی؛ بیماری محور و پرستاری؛ بیمار محور میباشد. مسئولیت پرستار مراقبت از بیمار میباشد و در کارهای تشخیصی و درمانی مثل پزشکی پررنگ نیست.
فکر انصراف از این رشته چه زمانی به ذهن شما خطور کرد؟
زمانی که اعلام نتایج کنکور 1399 به تعویق افتاد، بابت اینکه اگر قبول نشوم و غیبت نخورم، برای معاینات پزشکی جهت اعزام به نظام وظیفه و خدمت، در بیمارستانی بستری بودم. در بیمارستان خیلی با پرستارها صحبت میکردم. جو کاری هم مشخص بود. از طرفی پزشک متخصصی که معاینات من را انجام میداد با من گفتوگو کرد و وقتی علاقهی من را به پزشکی دید، من را تشویق به شرکت در کنکور مجدد و قبولی در رشتهی پزشکی کرد.
وضعیت نظام وظیفهی شما چگونه بود؟
من اگر در سال 99 قبول نمیشدم باید به خدمت میرفتم.
من متوجه شدم که شما در سال 99 اگر در هر رشتهی دیگری هم قبول میشدید مجبور بودید آن رشته را به دلیل نرفتن به سربازی ، بروید؟
من در انتخاب رشته بعد از پرستاری، فرهنگیان را هم زده بودم. هدفم از این انتخاب رشته این بود که حتما در رشتهای قبول شوم و به خدمت نروم. اما ترتیب چیدمان انتخاب رشتهام طوری بود که ترجیح میدادم انتخاب بالاتر را قبول شوم و اگر نشد انتخابهای بعدی. بعد از پزشکیها طبیعتا پرستاری اولویت من بود.
شما وقتی در بهمن 1400 انصراف دادید مشمول نبودید؟
طبق مصوبات و قوانین نظام وظیفه بعد از انصراف یا فارغ التحصیلی از رشتهی دانشگاهی شما یک سال فرصت دارید. و بعد از یک سال مشمول خواهید بود. یعنی من بعد انصراف مشکلی بابت شرکت در کنکور 1401 نداشتم.
بعد از دو سال دوری از درسهای مدرسه، این انصراف ریسک به حساب نمیآمد؟ ممکن بود قبول نشوید و همان پرستاری را هم از دست بدهید.
من واقعا دوست داشتم که پزشکی بخوانم. غیر از علاقه بحث درآمد این رشته در آینده برایم پررنگ هم بود. من به عشق رشتهی زمین شناسی رشتهی تجربی را انتخاب کردم. اما در طول سه سال رفته رفته به پزشکی علاقهمند شدم. این پررنگ شدن طوری بود که من برای کنکور 1401 نمیخواستم درس زمینشناسی که به آن علاقه داشتم را کار کنم. ولی به توصیه دوستان زمینشناسی را هم خواندم. من به بحث دیرینهشناسی و زمینشناسی از دوران راهنمایی علاقه داشتم. در طی سه سال که در رشتهی تجربی بودم فهمیدم که چقدر شغل پزشکی برای کمک به دیگران می تواند شیرین باشد. توصیهای که برای دانشآموزان دارم این است که در انتخاب یک رشته به پارامترهایی مثل درآمد، به غیر از علاقه را هم مد نظر داشته باشند.
خانواده بابت انصرافت از رشتهی پرستاری مشکلی نداشتند؟
اوایل به شدت مخالف بودند. پدرومادرم میگفتند که خوب فکر کن. همهی پلهای پشت سرت را خراب نکن و حتی این که ممکن است قبول نشوی و نسبت به همدورههایت در رشتهی پرستاری چند ترم عقب بیفتی را میگفتند. و یا ممکن است قبول نشوی و به خدمت بروی.
شما جوابی برای این منطق خانواده داشتی؟
من همهی فکرهایم را کرده بودم و میخواستم همهی تلاشم را انجام دهم. حتی اگر نتیجه به قبولی من ختم نشود پیش خودم عذاب وجدان نداشتم که میتوانستم ولی انجام ندادم. از طرفی میدانستم اگر پزشکی قبول نشوم دوباره میتوانم به دلیل پایه درسی که داشتم پرستاری را قبول بشوم. از خودم مطمئن بودم ولی خدا هم خیلی در طول این مسیر به من کمک کرد. من هزینهی خرید کتابهای جدید را نداشتم ولی یکی از بچههایی که پزشکی بابل قبول شده بود کتابهایش را به من اهدا کرد.
چگونه در نهایت خانواده را راضی به قبول این تصمیم کردی؟
من ترم سوم دانشگاه را مرخصی گرفتم. به خانواده گفتم اجازه بدهید تا بهمن ماه برای کنکور بخوانم و آزمونهای کانون را شرکت کنم اگر وضعیت ترازهایم مطلوب بود، از پرستاری انصراف خواهم داد و اگر مطلوب نبود همان پرستاری را ادامه خواهم داد.
شما از آبان 1400 شروع مجددی برای کنکور 1401 داشتید. وضعیت ترازهایتان چگونه بود؟
اوایل سال چون با ساعت مطالعه کم شروع کرده بودم نتوانستم عمومی را به آزمون اولم برسانم و ترازم 5800 شد. در آزمون 5 آذر تصمیم عجیبی گرفتم و از برنامه آزمونها جدا شدم که ترازم در ان آزمون به 4700 رسید . این تنها آزمونی شد که من مطابق برنامه راهبردی کار نکردم. ولی بعد از این آزمون کم کم ترازم رشد کرد و از 5900 تا 6500 در آزمونهای جمعبندی خرداد رسید. البته در طول این مسیر ترازهای عمومیام اکثرا بالای 7000 بود.
دو سوال در ایام بعد کنکور تا انتخاب رشته در سایت زیاد دیده میشود:
سوال اول این است که بچهها در کامنتها رشته ها را با هم قیاس میکنند و میپرسند کدام رشته بروم که بهتر باشد. پاسخ شما به این سوال چیست؟
ببینید مهمترین ایتم انتخاب بین دو رشته این است که اولا ببینید به کدام رشته علاقه دارید و بعد ببینید در آن رشته تابِ، تاپ بودن یا شرایط حاکم بر آن رشته را دارید یا نه. مثالی میزنم: فردی ممکن است از دیدن خون خوشش نیاید خب طبیعی است که برای آن فرد انتخاب رشتههای پزشکی منطقی نیست. شما باید ببینید در کدام رشته زمینهی پیشرفت دارید. به آینده آن شغل توجه کنید. شاید کسی مثل من به دلایل ضعف اقتصادی خانواده که داشتیم، غیر از علاقه حتما به درآمد آیندهی رشتهی انتخابی فکر کند. در کل اینکه رشتهای را بالا ببریم و رشتهی دیگر را بکوبیم اصلا منطقی نیست. در سایت دیدهام که در کامنتی مثلا پرسیدهاند فرهنگیان یا پزشکی. جدا از شوخی یا جدی بودن این کامنتها، قیاس این دو رشته قیاس معالفارق است. واقعا شاید کسی به رشتهی فرهنگیان علاقه داشته باشد و این سوال را پرسیده باشد. ما شرایط حاکم بر زندگی هر فرد را نمیدانیم ولی متاسفانه در برابر اینگونه سوالات بهراحتی دیگران را قضاوت میکنیم. به نظرمن پررنگترین عامل انتخاب خودم اول علاقه و دوم درآمد بود. در انتخاب رشته باید ببینید از زندگی چه میخواهید.
سوال دومی هم که میبینیم این است که میپرسند مثلا سن من بالاست و آیا ارزش دارد که برای رشتهای دوباره تلاش کنم؟ پاسخ شما به این سوال چیست؟
من هیچوقت جواب این کامنتها را نمیدهم! یعنی چه که ارزش دارد یا نه؟. بالاخره شما شغلی را بنا به دلایل شخصی دوست دارید و همهی آدمها با هر سنی حق انتخاب برای آیندهی خودشان را دارند. در رشتهی پرستاری دانشجویانی با سن 30 سال هم داشتیم. این افراد تشخیص داده بودند که برای پیشرفت دوباره کنکور بدهند و در این رشته قبول شوند و اتفاقا من بیشتر سوالات درسی را از این افراد میپرسیدم. اینکه در چه سنی به دانشگاه بروید مهم نیست، مهم این است که حتی با تاخیر رشتهای بروید که هم علاقه دارید و هم آینده مد نظر شما را تامین کند.
برای موفقیت در کنکور سال 1401، چه تغییراتی نسبت به سالهای قبل اعمال کردی؟
امسال با خودم روراست بودم. شاید سالهای گذشته میخواستم 10 ساعت درس بخوانم ولی به بهانههای مختلف مطالعه را قطع میکردم که این زمانی که برای مطالعه در نظر گرفتهام، بگذرد. امسال به خودم گفتم با وجود هر اتفاقی باید حتما به ساعت مطالعه ای که در روز در نظر گرفتهام، برسم. برنامهام این طور بود که حتی زمان استراحت بین درسهایم را کم میکردم که بعد اتمام وظایف درسیام بتوانم به کارهای شخصیام هم برسم. درس خواندن را برای خودم تبدیل به عادت کردم. به نظرم درس خواندن باید تبدیل به عادتی مثل مسواک زدن شود. شما در هر شرایطی که در یک روز دارید بالاخره مسواک خواهید زد. و این مسواک زدن ربطی به داشتن انگیزه ندارد و تبدیل به عادت درستی شده است. کسی در کنکور نمیپرسد که با انگیزه درس خواندی یا نه بلکه نحوهی پاسخگویی شما به سوالات در نهایت نتیجه را رقم خواهد زد. باید پیوستگی خودتان را در سال کنکور حفظ و ادامه بدهید.
در طول سال 1401 اتفاق افتاد که بخواهید درس را کنار بگذارید؟
دی ماه و دوران نوروز زمانهای خاصی برای بچههای کنکوری است. من تجربه داشتم و هم دیدم که بعد این دوبازه زمانی دانشآموزانی شل شده و درس را رها میکنند. امسال هر وقت میخواستم درس را رها کنم یاد حرف شما میافتادم که گفته بودید هر روز 24 ساعت است. اگرشما 1 ساعت درس بخوانید و 1 ساعت بعدش استراحت کنید و این رویه را تا پایان شب ادامه بدهید، حتی با این روال عجیب، نباید کمتر از 8 ساعت در روز بخوانید. برای همین من در بهمن و بعد از ایام نوروز سعی کردم پیوستگی مطالعاتی خودم را حفظ و ادامه بدهم.
یک اشتباهی که در دو سال اول کنکورم داشتم این بود که مثلا درسی را نمیخواندم و میگفتم روزهای بعد جبران خواهم کرد. فردا و فرداها برنامهی خودش را دارد و جبران کمی سخت خواهد بود. من اگر امروز 10 ساعتم را نخوانم باید در طی 10 روز آینده روزی 11 ساعت درس بخوانم که آن یک روز را جبران کنم. تازه اگر در روزهای بعد بتوانم برنامهی همان روز را تمام کنم. شما اگر دلیل موجه ندارید سعی کنید برنامهی همان روز را کامل کنید و نگویید بعدا جبران خواهم کرد.
شما برای کنکور 1401 میانگین روزی 10 تا 11 ساعت با حفظ پیوستگی درس خواندید. خسته نشدید؟
من از آبان شروع به مطالعه کردم. خسته هم میشدم و این خسته شدن هم برای همه طبیعی است. اما من هم راهکارهای خودم را برای رفع خستگی داشتم. برنامهی مطالعاتی من هر روز ساعت 18.30 به اتمام میرسید. استراحت میکردم و گاهی به پیادهروی می رفتم. فیلم می دیدم ولی مخالف دیدن سریال هستم چون انتظار برایدیدن قسمت بعد ذهن را درگیر میکرد. جمعه ها بعد تحلیل آزمون را هم به استراحت اختصاص داده بودم. قبل شروع مطالعه برای کنکور آخر، خدمت آقا امام رضا رسیدم. نامهای به ایشان نوشته بودم که بعد تبرک به ضریح همراهم بود. هر وقت خسته میشدم آن نامه را میخواندم. میگفتم خدا و امام رضا هوای من را دارند. من استراحتها و انرژی خودم را مدیریت کردم.
نسبت به کنکور 99 تغییری در درصدهای اختصاصی خود ایجاد کردید؟
فیزیک در کنکور 99، 30درصد و در کنکور 1401، 58درصد
زیست در کنکور 99، 38 و در کنکور 1401، 59درصد
شما علاوه بر این که فراموشی خودتان را در این دو درس جبران کردید بلکه حدودا درصدها را تا دوبرابر بهتر کردید. چه روشی را برای افزایش درصد این دو درس در پیش گرفتید؟
فیزیک:
من قبلا برای فیزیک بیشتر درگیر خواندن درسنامه بودم. تست نمی زدم، مدیریت زمان نداشتم. فکر میکردم چون حفظیاتم قوی است باید همهی درسها را حفظ کنم. نمی دانستم برای درسی مثل فیزیک باید خودکار به دست گرفت، مسئله حل کرد، باید تیپهای مختلف را یاد گرفت...امسال اینقدر مسئله و تست کار کردم که سرعتم هم در پاسخگویی بالا رفت. من این آگاهی را در دو سال اول نداشتم. بعد از خواندن مصاحبه با دانشآموزان برتر در سایت متوجه شدم که در این درس به قولی خودکار به دست بگیرید. من در فیزیک تمرینهای کتاب درسی که بسیار مهم هم هستند کار کردم.
زیست:
در سال دهم المپیادی بودم و کمی نسبت به این درس مغرور بودم. فکر میکردم همه چیز را بلد هستم . کتاب درسی را نمیخواندم و تست هم نمیزدم. اشتباه دیگرم هم این بود که برای زیست وقت کمی میگذاشتم. در آزمونها هم برای پاسخگویی به زیست وقت کم میآوردم. برای امسال از همان اول روزی 3 ساعت وقت گذاشتم. مطالب را هم روزنامهوار و هم عمیق می خواندم. به تصاویر توجه ویژهای داشتم. من در دو سال اول نمیدانستم که از اشکال کتابهای درسی سوال داده میشود. تیپهای مختلف سوالات را کار میکردم و نکات آن را در حاشیهی کتاب درسی یادداشت میکردم. و در جلسهی کنکورم با توجه به تجربهام 45 دقیقه را برای پاسخگویی به این درس اختصاص دادم.

روتین روزانه هم داشتید؟
من روزی 2.5 ساعت روتین روزانه به صورت پیوسته داشتم. مثلا در ادبیات نمیدانستم که موضوعی کارکردن چقدر تاثیر دارد و در سال 98 و 99 از این موضوع لطمه خوردم. برای آرایهها و قرابت و دستور در ادبیات، برای درک مطلب در عربی و زبان و حتی برای اختصاصی ها هم برای مسائل شیمی این روتین را اجرا میکردم. من برای زیست و شیمی از جعبه لایتنر هم استفاده میکردم. اثر این روتین در بلندمدت خودش را نشان داد.
امسال در آزمونها غیبت داشتی؟
در سالهای 98 و 99 غیبت داشتم ولی امسال حتی یک آزمون هم غیبت نداشتم. یادم میآید در یکی از آزمونهای جامع امسال به شدت به دلیل عفونت، گوش درد داشتم اما روز آزمون بعد از چندساعت که کمی درد التیام پیدا کرد آزمون را دادم. دید من این بود که اگر حتی درس هم نمیخواندم باید در آزمون شرکت کنم تا ببینم چه وضعیتی دارم و اگر امروز به جای آزمون کانون، کنکور بود چه جایگاهی دارم.
مطابق برنامهی راهبردی حرکت میکردی؟ چگونه برنامهریزی میکردی؟
بالاتر گفتم که فقط یک بار در آزمون 5 آذر مطابق برنامه راهبردی حرکت نکردم که تراز 4700 را کسب کردم. من برنامهی راهبردی را دانلود کرده و روی دیوار اتاقم نصب کرده بودم. با توجه به برنامهی راهبردی درسها را در روزهای مختلف تقسیم میکردم و برنامهی هر روز را در شب قبل طراحی میکردم. من در همان شب قبل حتی برنامههای غیردرسی را برای فردا مشخص میکردم.
در سایت هم که پر کامنت بودید. به چه بخشهایی در سایت بیشتر توجه میکردید؟
من دو هفته مانده به کنکور 98 با سایت آشنا شدم. سعی میکردم کنترل شده در سایت حضور پیدا کنم و اکثر اوقات بعد از اتمام برنامهی روزانه به سایت کانون مراجعه می کردم. در سال آخر من تا بهمن کم کامنت بودم ولی در بهمن دو هفته بیمار شدم و برای این که بتوانم به روال قبل بازگردم در صفحهی شما گزارش می گذاشتم تا خودم را به ساعت قبل برگردانم. و این آمدن باعث ماندگاری من در سایت شد ولی باز تکرار میکنم بعد از اتمام فعالیت درسی به سایت مراجعه میکردم. من از امکانات سایت هم استفاده میکردم. مصاحبهی قهرمانان پیوستگی و پیشرفت را میخواندم، بخش شوخی ها به من حال خوبی میداد، از بخش پاسخدهی به سوالات زیست شناسی و از کارنامه های مختلف غیر از کارنامه اصلی، مثل هدفگذاری و پروژهای هم استفاده کردم.
برای تحلیل آزمون چه روالی داشتی؟
بعد از اینکه کارنامه میآمد دو ساعت تحلیل و یک ساعت روتین مطالعاتی را انجام می دادم و بقیه روز را استراحت کرده و ادامهی تحلیل را شنبه انجام میدادم. در تحلیل همهی سوالات غلط و نزده، و در زیست علاوه بر آن تمام سوالات زده را هم بررسی و تحلیل میکردم. یک بخش اضافه هم در تحلیل داشتم که ایراداتم را در مدیریت آزمون بررسی میکردم.
به مدیریت زمان اشاره کردید. روشهای مدیریت زمان را تمرین میکردید؟
برای دو کنکور قبل، روشهای مدیریت زمان را بلد بودم ولی استفاده نمی کردم. اما امسال هم تکنیک ضربدر و منها و هم استراتژی بازگشت را استفاده میکردم. من ابتدا فکر میکردم باید به همهی سوالات پاسخ داد اما متوجه شدم وقتی سوالی وقت گیر است و در آن لحظه قادر به پاسخگویی نیستم بهتر است از آن عبور کرده و به سایر سوالات پاسخ دهم و در زمان اضافه به سراغ سوالاتی که علامت ضربدر زده بودم بازمیگشتم.
دفتر برنامه ریزی را تکمیل میکردید؟
به نظرم کنکور بدون دفتربرنامهریزی یعنی هیچ. با تکمیل این دفتر می توانیم خودمان را با خودمان مقایسه کنیم، عملکرد کاری خودمان را در فاصله دو هفته بسنجیم و با هفته های دیگر قیاس کنیم. من از کتابهای سه سطحی ریاضی و فیزیک هم استفاده کردم. سه سطحی فیزیک سوالات خوب و خلاقانهای داشت.
فکر می کردی چنین رتبه ای کسب کنی؟
قبل از کنکور فکر می کردم که بیشتر از 2000 شوم. بعد از کنکور به خانواده گفتم که خراب کرده ام و اگر شانس بیاورم بتوانم پزشکی آزاد جایی قبول شوم. بعد کنکور درصد زیست خودم را به اشتباه 20درصد هم کمتر حساب کرده بودم.
از روز اعلام نتایج تعریف کن
با بچههای کانون در فضای مجازی بودیم. قرار بود نتایج بعد از عاشورا اعلام شود که ناگهان سرظهر اسامی برترها اعلام شد. استرس ما شروع شد. واقعا شرایط سختی بود هر کاری میکردیم که از این استرس کم شود. تا ساعت 10.5 در گروه بودیم و نتایج نیامد. من هم مشغول دیدن یک فیلم باستانشناسی شدم. ساعت 50دقیقه بامداد که به گروه مراجعه کردم متوجه شدم نتایج اعلام شده است. به دلیل شلوعی سایت نمیتوانستم نتیجه را ببینم. به همراه برادرم بالاخره ساعت 2 صبح توانستیم نتیجه را ببینم. این خوشحالی برایم خاص بود. شاید برای ما که شرایط مالی خوبی نداشتیم آن لحظات برایمان وصف شدنی نبود. تا صبح هم به همراه مادرم چک میکردیم که با این رتبه کدام دانشگاه قبول خواهم شد
و کلام آخر...
هنوز هم در اتاقم برگهای روی دیوار وجود دارد به این مضمون که میتوانم از خدا و نمیتوانم از شیطان است. همیشه در ایام کنکور، هر وقت ناامید میشدم، این برگه جلوی چشمم بود. من به عدالت خدا ایمان داشتم و میدانستم با تلاش به حق خودم خواهم رسید...خدا هیچ تلاشی را بدون نتیجه نخواهد گذاشت...
گفت و گوی حمیدآقالوئی با قهرمان پیشرفت فاطمه عبدالهپور
