گفت و گوی حمیدآقالوئی با قهرمان پیشرفت فاطمه عبداله‌پور

من همیشه به این موضوع اعتقاد دارم که هیچ چیزی در این دنیا غیرممکن نیست و برای رسیدن به هر چیزی راه‌حلی وجود دارد...

گفت و گوی حمیدآقالوئی با قهرمان پیشرفت فاطمه عبداله‌پور

هیچ‌وقت ناامید نشدم...


فاطمه عبداله‌پور در یک نگاه:

نام شهر، استان: خوی، آذربایجان غربی

رشته و منطقه کنکور: 3

رتبه سال 1399:  8172

رتبه سال 1400 :   3617

رتبه سال 1401: 1534

سال های حضور در کانون: 6 سال

رشته‌ی قبولی: پزشکی پردیس دانشگاه تبریز

تحصیلات و شغل مادر: فرهنگی

تحصیلات و شغل پدر: فرهنگی، به رحمت خدا رفته‌اند

درصدهای کنکور 1400:

ادبیات: 60   عربی: 80   دینی: 70   زبان: 54 

ریاضی: 24   زیست:34   فیزیک: 25   شیمی: 41  زمین‌شناسی: 0

درصدهای کنکور 1401:

ادبیات: 71   عربی: 68   دینی: 92   زبان: 60 

ریاضی: 35   زیست:60   فیزیک: 50   شیمی: 30  زمین‌شناسی: 0

 

من شما را نزدیک به 3 سال است که می‌شناسم. شما فرد فعالی در سایت کانون بودید. سال 99 بیشتر با کاربری عابی آسمانی و سال 1400 تا الان با صفحه‌ی شخصی کامنت می گذاشتید...

از خودتان بگویید:

نیم سال دوم سال یازدهم مصادف با فوت پدرم شد. من تک فرزند بودم و به‌شدت وابستگی عاطفی نسبت به پدرم داشتم. فوت پدرم باعث شد که درس را رها کنم و از طرفی مادرم هم به شدت دچار مشکل روحی شد. جو خانه به‌شدت ناراحت‌کننده شده بود. روز مراسم تدفین پدرم قول دادم و با خدا عهد بستم که باید به اهدافم برسم. به هر سختی بودخودم را جمع کرده و دوباره شروع به تلاش کردم. چند ماهی از درس خواندنم نگذشته بود که از لحاظ روحی به هم ریختم. به هر دکتری هم که مراجعه می‌کردم بهبود پیدا نمی‌کردم. متاسفانه 6 ماه آخر سال دوازدهم چیزی نخواندم و حتی برای امتحانات نهایی با زور مادرم مجبور به ورق زدن کتاب‌هایم می‌شدم. 3 روز بعد کنکور 99 مادربزرگم را از دست دادم و دوباره حال روحیه ام بدتر شد. رتبه‌ی سال 99 من 8172 شد و به دلیل تعویق اعلام نتایج در آن سال اصلا فرصت نکردم که برای شروع مجدد کنکور در سال 1400 استراحت کنم...

آذرماه 1400 شروع به درس‌خواندن کردم و در بهمن متوجه شدم که پدربزرگ و خاله‌ام سرطان دارند. این خبرهای بد به‌شدت حال من را بدتر می‌کرد. جو خانه دوباره بهم ریخت. کل اسفند و فروردین به این دلایل درس نخواندم. اردیبهشت سال 1400 بود که با صفحه‌ی شما در سایت کانون آشنا شدم و با شما تلفنی صحبت کردم که باعث شد دوباره به فضای درس‌خواندن بازگردم. اردیبهشت خیلی خوب کار کردم و هر روز گزارش کار را برای شما در صفحه کامنت می‌کردم اما چون دیر شروع کرده بودم متاسفانه نتوانستم جمع‌بندی درستی داشته باشم و تا لحظه‌ی آخر مطالب جدید می‌خواندم.من در دوران جمع‌بندی باید مرور می‌کردم و عدم مرور در این بازه اشتباه بود. رتبه ام در سال 1400 ، 3617 شد. رتبه ام لب مرزی بود...

در تابستان 1400 کل اقوام کرونا گرفتند و به این دلیل پدربزرگم را هم از دست دادم. کار من بعد کنکور فقط گریه و ناراحتی بود که خدای نکرده به دلیل کرونا مادرم را از دست بدهم. فکر می‌کردم قبول بشوم ولی مردود شدم و خستگی به تنم ماند

تا جایی که به خاطر دارم شما برای بودن در کنار مادرتان بیشتر پزشکی ها و فیزیوتراپی های تیپ 1 و نزدیک را انتخاب کردید


برای سال سوم، 1401، نه نای خواندن داشتم و نه نای ماندن. یک هفته به خودم استراحت دادم و اولین کاری که کردم انتخاب منابع درست بود و از 10 مهر شروع به تلاش مجدد کردم. کم می خواندم ولی مهم بود که می‌خواندم و پیوستگی خودم را حفظ می‌کردم. مشکل جدیدی هم پیدا کرده بودم و این بود که از شدت استرس و اضطراب روزانه 8 ساعت سرپا بودم. حتی غذا را هم باید سرپا می‌خوردم. در بهمن نتوانستم درس بخوانم؛ یک روز در خانه درس می‌خواندم، یک روز در کتابخانه درس می‌خواندم، یک روز در مسجد...با خودم درگیر بودم و فقط تلاش می‌کردم که ساعت مطالعه‌ام صفر نباشد. تا به زمانی رسیدم که هر کاری می‌کردم نمی‌توانستم درس بخوانم و فقط گریه می‌کردم که چرا نمی‌توانم درس بخوانم. 

مادرم همیشه پشت من بود و هیچ چیزی را از من دریغ نمی‌کرد. وقتی این وضعیت را دید خودش دست به کار شد و همراه من پای کتاب‌هایم می‌نشیست و دوتایی درس می‌خواندیم. با این روال ادامه دادم و بعد از عید شد. اشتباه بزرگی که داشتم بعد از عید یک کلاس آنلاین شیمی ثبت نام کردم. با توجه به وضعیتی که داشتم نمی توانستم 4 ساعت پشت سرهم در این کلاس حاضر باشم و مجبور بودم به صورت آفلاین کلاس ها را ببینم که همین باعث بی نظمی در برنامه های درسی‌ام می‌شد و باعث شد اردیبهشت را از دست بدهم...اما کم نیاوردم و بهترین عملکرد را در خرداد و تیر، دوران جمع‌بندی، از خودم نشان دادم.


خانم عبداله‌پور چه ویژگی شخصیتی در شما باعث شد که با تمام این مشکلات که همراه شما بود بالاخره به هدف خودتان برسید؟

من همیشه به این موضوع اعتقاد دارم که هیچ چیزی در این دنیا غیرممکن نیست و برای رسیدن به هر چیزی راه‌حلی وجود دارد. هر وقت کم می‌آوردم به روز فوت پدرم و قولی که داده بودم فکر می‌کردم. این باعث می‌شد هیچ‌وقت ناامید نشوم.


این که گفتید مجبور بودید 8 ساعت سرپا بایستید، که باعث خستگی شما هم می‌شد، چه موضوعی بود؟

نمی دانم از چه زمانی این وضعیت پیش آمد که نمی‌توانستم بنشینم و بر موضوعی تمرکر کنم. به پزشک مراجعه کردم و به من دارو دادند من تا 3 روز نتوانستم بخوابم و مجبور شدم مصرف دارو را قطع کنم.

الان چطور هستید؟

الان حالم خیلی خوب است و کم کم می توانم این عادات را کنار بگذارم.


به دو سال اول کنکور برگردیم. فکر می‌کنی چه عوامل دیگری باعث شدند که نتوانید نتیجه‌ی دلخواه را بگیرید؟

یکی از دلایل آن استفاده زیاد من از فضای مجازی بود که به شدت به من ضربه زد. از طرفی خیلی به خودم سخت می‌گرفتم و به جای این که شرایط را بهتر کنم فقط دور خودم می‌چرخیدم. راه درست را کشف می‌کردم ولی متاسفانه آن را ادامه نمی‌دادم. یکی دیگر از ایراداتم این بود برنامه‌ای را که می نوشتم اجرا نمی‌کردم و به آن پایبند نبودم.


چه زمان‌هایی به سایت کانون می‌آمدی؟

من در سایت کانون بسیار فعال بودم. خوبی سایت این بود که طبق یک قانون نانوشته با خودم، روزهایی که درس می‌خواندم به سایت می‌آمدم و این قانون باعث می‌شد که برای آمدن با سایت بیشتر درس بخوانم. در سایت هم بیشتر در صفحه‌ی مقطع و صفحه‌ی شما فعال بودم.


فکر می‌کنی تفاوت شما در سال آخر نسبت به دوسال قبل چه بوده است؟

مهم‌ترین تفاوت این بود که سعی کردم برای سال 1401، پیوستگی مطالعاتی را تا جایی که می‌توانم داشته باشم. و مورد دیگر این که سعی کردم منابع درستی را انتخاب بکنم.


سال سوم با چه ترازی شروع کردید؟

من سال سوم را با تراز 6800 شروع کردم ولی به دلیل مشکلاتی که بالاتر توضیح دادم متاسفانه تا نوروز به 5400 رسید . ولی بیشترین بهره را من در دوران جمع‌بندی بردم و توانستم در آن ایام ترازهایم را به 6500 برسانم. روزهایی که درس می خواندم، با توجه به شرایطی که توضیح دادم باید 6 ساعت را حتما می‌خواندم.


چه عاملی باعث شد که در دوران جمع‌بندی افزایش تراز داشته باشید؟

آزمون‌های سه روز یک بار به شدت در افزایش تراز من تاثیر داشت و همین طور در این ایام تازه کشف کردم که باید روش مطالعه‌ام را در زیست تغییر بدهم. قبلا بعد از هر آزمونی زیست را تحلیل نمیک‌ردم ولی در دوران جمعبندی زمان زیادی را برای تحلیل زیست گذاشتم. این کار انرژی زیادی از من می‌گرفت ولی نتیجه‌ی خوبی داشت.


از سال نهم به کانون آمدید؟

بله. به پیشنهاد پدرم در آزمون‌ها ثبت‌نام کردم. پدرم معتقد بود که از این سال وارد فضای کنکور می‌شویم و باید جدی تر رفتار کنیم. باید فضایی وجود داشته باشد که بتوانیم خودمان را بسنجیم.


مهم‌ترین ویژگی آزمون‌های کانون از نظر تو چیست؟

به نظرم مهم‌ترین ویژگی مثبت کانون برنامه‌ی راهبردی آن است. هر فردی با داشتن این برنامه می‌داند که باید چه کارهایی انجام دهد. از طرفی جامعه‌ی اماری بالا باعث می‌شد که بتوانیم جایگاه خودمان را در کشور بسنجیم. کانون باعث می‌شد که در یک چهارچوب درست حرکت کنیم. فکر می کنم اگر سال سوم کنکور به کانون نمی‌آمدم نمی توانستم چنین نتیجه‌ای بگیرم. با شناختی که از خودم دارم اگر در آزمون‌ها شرکت نمی کردم درس را رها می‌کردم و نمی‌خواندم. کانون باعث شد مجبورر باشم هر دو هفته یک بار درس بخوانم.


در سال آخر چگونه در آزمون‌ها شرکت می‌کردی؟

من به غیر از دو آزمون، در اردیبهشت ماه، که گفتم به خاطر ثبت نام کلاس آنلاین بی‌برنامه شده بودم، در هیچ آزمونی غیبت نداشتم و حتی در آزمون‌های هدف‌گذاری و مشابه پارسال هم شرکت می‌کردم. من در سال آخر پیوستگی بیشتری به آزمون‌ها داشتم.

  

در درصدهای کنکور 1401 نسبت به کنکور 1400 تغییرات مثبتی را می بینم. برای بهتر شد چه کاری کردید؟ برای زیست چه کار ویژه‌ای کردید؟

زیست شناسی از 34درصد کنکور 1400 به 60درصد در کنکور 1401

من در سال 1400 هم زیست را می خواندم ولی هیچ زمانی برای مرور آن یا زدن تست‌های جامع بالاخص در دوران جمع‌بندی نگذاشتم. ولی امسال در دوران جمع‌بندی علاوه بر آزمون‌های شبیه‌سازی که سه روز یک بار می دادم تعداد زیادی آزمون جامع برای زیست زدم و آن‌ها را تحلیل کردم. این تحلیل باعث شد که وضعیتم در کنکور در این درس تغییر رادیکال داشته باشد. من ماه آخر سال 1401متوجه روش درست خواندن زیستم شدم.

برای فیزیک چه تغییری ایجاد کردید؟

فیزیک از 25درصد کنکور 1400 به 50درصد در کنکور 1410

واقعیت پدر من دبیر فیزیک بودند و به همین دلیل من از این درس فراری بودم. حتی در کنکور اول در سال 99 هم فیزیک را 13درصد زدم. از یک زمانی تصمیم گرفتم که این فرار کردن و لجبازی خودم را نسبت به این درس کنار بگذارم. قبل از هر چیز بگویم که کتاب سه سطحی فیزیک خیلی به این تغییر من کمک کرد و به نظرم بهترین منبع فیزیکی که دیده بودم این کتاب بود. برای فیزیک این کار را انجام دادم که ابتدا درس‌نامه را می‌خواندم و بعد به سراغ یک منبع متوسط برای مرور و تمرین تستی می‌رفتم و بعد از آن به سراغ کتاب سه سطحی می‌آمدم. در کتاب سه سطحی هر تست نکته‌ای دارد که من این نکات را در دفتری یادداشت می‌کردم که بعد از اتمام درس‌خواندن آن را مرور کنم.


افتخار این را داشتم که با مادر محترم شما چندباری گفت‌وگوی تلفنی داشته باشم. نظر مادرتان برای اینکه پشت کنکور بمانید چه بود؟

مادرهمیشه به نظرم احترام می‌گذاشت. به من می‌گفت اگر بخواهی بروی یا اگر بخواهی بمانی در هر دو صورت، من از تصمیم تو حمایت می‌کنم. بعد کنکور 1401 هم به ایشان گفتم که فکر کنم کنکور خوبی ندادم که بیان کردند اگر بخواهی دوباره می‌توانی برای کنکور 1402 تلاش کنی.

سال دوم که 3617 شدی توصیه خاصی نداشتند؟

یادم هست که فقط یک بار گفتند که اگر می‌خواهی فرهنگیان را هم در انتخاب‌ها لحاظ کن. ولی چون می دانستند که هدف دارم و قول داده‌ام دیگر اصراری به این موضوع نکردند.


مسیر طولانی را تا الان طی کردید. در سال 1401 برای رفع خستگی چه کارهایی می‌کردی؟

هر وقت خسته می‌شدم با مادرم حرف می‌زدم یا با هم بیرون می‌رفتیم. واقعیت من در 3 سالی که کنکور داشتم ارتباط زیادی با دوستان یا اقوام نداشتم؛ خودم بودم و مادرم. اگر می‌خندیدیم با هم می‌خندیدیم، اگر گریه می‌کردیم با هم گریه می‌کردیم، اگر درس می‌خواندیم هم با هم درس می‌خواندیم.


 مطابق برنامه‌ی راهبردی برنامه‌ریزی می‌کردی؟

بله. من برنامه‌ی روزانه برای خودم مشخص می‌کردم.هر شب قبل خواب با توجه به برنامه‌ی راهبردی، برنامه‌ی روز بعد را می‌نوشتم. حتی ممکن بود من نتوانم به برنامه‌ی یک روزم برسم ولی این کار را ادامه می‌دادم.


در صحبت‌هایتان اشاره کردید که منبع اصلی شما برای تغییر رادیکالی که در فیزیک داشتید سه سطحی فیزیک بود. این کتاب چه ویژگی‌هایی دارد؟

سوالات این کتاب سخت و باارزش بودند.سوالات این کتاب با این‌که کتاب کم حجمی بود ولی همه‌ی مباحث را پوشش می‌داد. من از کتاب آبی دینی و ادبیات کانون هم به عنوان منبع اصلی و تنها منبعم در این درس‌ها استفاده می‌کردم. در این کتاب‌ها پیمانه‌های 20 تایی خیلی به من کمک کردند.


در جعبه ابزار کانون بیشترین استفاده را از کدام کارنامه‌ها داشتی؟ در مجله‌ی آزمون و سایت به چه مطالبی بیشتر علاقه داشتی؟

غیر از کارنامه‌ی اصلی من از کارنامه‌ی هدف‌گذاری هم استفاده می‌کردم. این کارنامه به من کمک می‌کرد که متوجه شوم که آیا نقاط قوتم ثابت مانده و یا افت و خیزهایم چگونه بوده است. من چه در سایت و چه در مجله همه‌ی مصاحبه‌های قهرمانان پیشرفت را می خواندم و این مصاحبه‌ها به من روحیه می‌داد. به خودم می‌گفتم من هم یک روزی می‌توانم مثل این‌ها باشم.


فکر می‌کردی چنین رتبه‌ای بگیری؟

بعد از کنکور به خودم گفتم که حتما رتبه‌ام بین 2500 تا 5000 خواهد شد.

شما که در آزمون‌های جمع‌بندی رتبه‌ی خوبی می‌گرفتی

بله من در آزمون‌های جمع‌بندی رتبه‌هایی حدود 800 و 900 می‌گرفتم ولی در روز کنکور روی دو نقطه‌ی قوتم یعنی ریاضی و شیمی حساب کرده بودم ولی احساس کردم که نتیجه‌ی این دو درسم خوب نبوده است.

روز اعلام نتایج در چه حالی بودید؟

روز قبل از اعلام نتایج من چشمانم را عمل کرده بودم و نباید از گوشی تا مدتی استفاده می‌کردم. ولی چون استرس داشتم از صبح تا قبل از اعلام نتایج گوشی دستم بود که در نهایت مادرم عصبانی شدند و گوشی را از من گرفتند و مجبورم کردند که بخوابم. ساعت 3 صبح بیدار شدم و متوجه شدم که نتایج را داده‌اند. به دلیل کندی اینترنت اطلاعلتم را به دوستم دادم که نتیجه‌ی من را ببیند... رتبه‌ام را نه من و نه مادرم باورم نمی‌کردیم...خیلی دوست داشتم خوشحالی کنم ولی در آن زمان نگران جواب آزمایش مادرم بودم و این باعث شد خوشحالی که بعد از 3 سال انتظار آن را داشتیم نتوانیم بروز بدهیم.


چه توصیه‌ای برای دانش‌آموزان دارید؟

دانش‌آموزان به نتیجه فکر نکند. من همیشه به خودم می‌گفتم ما مکلف به انجام تکلیفیم نه مکلف به نتیجه. سعی کنید درس‌هایی که در برنامه‌ی هر روز دارید را با کیفیت بخوانید. سعی کنید بعد هر شکستی خودتان را سرزنش نکنید چون باعث بدتر شدن وضعیت خواهد شد. سعی کنید دلیل این شکست‎ها را کشف کنید و توصیه می‌کنم اصلا سراغ فضای مجازی حتی اگر کنترل شده باشد، نروید.

Menu