رتبه‌های برتر کنکور 95 از ماه آخر خود می‌گویند

در آغاز ورود به دوران جمع‌بندی چه ارزیابی‌ای از عملکرد خود داشتید؟

رتبه‌های برتر کنکور 95 از ماه آخر خود می‌گویند

میزگردی با حضور رتبه‌های برتر کنکور 95

- مهتا ستاریان، رتبه‌ی 5 تجربی کشور از ملکان (پزشکی دانشگاه تهران- 3 سال کانونی)

- فاطمه ابوالی، رتبه‌ی 30 انسانی منطقه‌ی 2 از گرمسار (آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان- 6 سال کانونی)

- علیرضا آروین، رتبه‌ی 4 تجربی کشور از یاسوج (پزشکی دانشگاه تهران- 8 سال کانونی)

- محمدجواد براتی‌مقدم، رتبه‌ی 3 تجربی منطقه‌ی 2 از شیروان (پزشکی دانشگاه تهران- 3 سال کانونی)

- ایمان رمضانی، رتبه‌ی 5 ریاضی منطقه‌ی 3 از طبس (برق دانشگاه صنعتی شریف- 6 سال کانونی)

- رضا رمضانپور، رتبه‌ی 4 ریاضی منطقه‌ی 2 از آستانه اشرفیه (برق دانشگاه صنعتی شریف- 5 سال کانونی)

- سجاد عشقعلی، رتبه‌ی 206 ریاضی از ساوه (مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف- از سوم دبستان کانونی بوده)

- مرتضی علیخانی، رتبه‌ی 5 ریاضی منطقه‌ی 2 از ساوه (برق دانشگاه صنعتی شریف- از پنجم دبستان کانونی بوده)


در آغاز ورود به دوران جمع‌بندی چه ارزیابی‌ای از عملکرد خود داشتید؟

مهتا: من مطالب را به‌گونه‌ای خوانده‌ بودم که وقتی به دوران جمع‌بندی رسیدم می‌دانستم همه چیز را به خاطر دارم اما فقط نیاز به جمع‌بندی کلی داشت. من ترجیح دادم جمع‌بندی را با آزمون دادن شروع کنم. مرورها را اغلب با بازیابی انجام دادم و بازخوانی کمی داشتم. من حتی زیست و دین و زندگی را در طول سه آزمون جامع مرور کردم. من به آن‌چه خوانده بودم اعتماد کردم و مرور و بازیابی داشتم.

مهتا ستاریان، رتبه‌ی 5 تجربی کشور از ملکان


فاطمه: اوایل دوران جمع‌بندی هنوز برخی مطالب بود که نتوانسته بودم آن طور که شایسته بود بخوانم و نگران بودم. من دو روز یک‌بار آزمون می‌دادم و توانستم بر این نگرانی غلبه کنم و تسلط بیش‌تری پیدا کردم. با آزمون دادن نقاط ضعفم را پیدا می‌کردم و اولویتم را به مرور آن‌ها داده بودم و نقاط قوتم مربوط به درس‌هایی بود که به آن‌ها علاقه داشتم و همیشه آن‌ها را تمرین کرده بودم اما در دوران جمع‌بندی آن‌ها را کنار نگذاشتم.

فاطمه ابوالی، رتبه‌ی 30 انسانی منطقه‌ی 2 از گرمسار


علیرضا: قبل از شروع دوران جمع‌بندی صحبت‌های نفرات برتر کنکورهای گذشته را خواندم و با شناختی که از خودم داشتم فهمیدم شرایط من با دیگران متفاوت است. به طور مثال من در عمومی‌ها ضعیف بودم. یک هفته از دوران جمع‌بندی فقط مباحثی را خواندم که نخوانده بودم و بعد با آزمون دادن آن را تکمیل می‌کردم. درس‌هایی را هم که خوانده‌ بودم با آزمون دادن بازیابی می‌کردم.

علیرضا آروین، رتبه‌ی 4 تجربی کشور از یاسوج


محمدجواد: من در دوران امتحانات ساعت مطالعه‌ام را کم کردم تا انرژی‌ام را برای دوران جمع‌بندی ذخیره کنم. در دوران جمع‌بندی از روش سه روز یک‌بار استفاده کردم و روشم در عمومی‌ها با اختصاصی‌ها متفاوت بود. در عمومی‌ها ابتدا از هر درس یک تست جامع حل می‌کردم و سپس بعضی از بخش‌ها را می‌خواندم. در اختصاصی‌ها اول خلاصه‌نویسی‌هایم را مرور می‌کردم و بعد یک آزمون جامع می‌دادم. من خلاصه‌نویسی خوبی برای ریاضی و فیزیک داشتم به طوری که می‌توانستم در حدود دو ساعت کل مباحث آن‌ها را مرور کنم اما زیست و شیمی را در فاصله‌ی بین دو آزمون جامع به طور مبحثی مرور می‌کردم.

محمدجواد براتی‌مقدم، رتبه‌ی 3 تجربی منطقه‌ی 2 از شیروان


ایمان: متأسفانه وقتی وارد دوران جمع‌بندی شدم مباحثی را که نخوانده بودم زیاد بود و نگران بودم که نرسم آن‌ها را بخوانم. دقیقاً محاسبه کردم که چه‌قدر وقت دارم و برای مدت‌زمان باقی‌مانده برنامه‌ریزی کردم. ابتدا مطالبی را که نخوانده بودم مشخص کردم و در یک دوره‌ی فشرده‌ی دوهفته‌ای آن‌ها را خواندم. البته نگران آن هم بودم که تسلطم بر مباحثی که خوانده‌ام کم شود. به دانسته‌هایم اعتماد کردم و آزمون‌های جامع را شروع کردم. برای این کار در درس‌های مختلف همه‌ی درس‌نامه‌ها را خواندم و چون قبلاً خلاصه‌نویسی نکرده بودم بعد از خواندن درس‌نامه‌ها خلاصه هم تهیه کردم. آزمون‌ها را به روش دو روز یک‌بار انجام دادم.

ایمان رمضانی، رتبه‌ی 5 ریاضی منطقه‌ی 3 از طبس


رضا: بزرگ‌ترین دغدغه‌ای که قبل از ورود به دوران جمع‌بندی داشتم نقاط ضعفم بود. از نقاط قوتم کاملاً مطمئن بودم و چون 5 سال عضو کانون بودم می‌دانستم که آن‌چه را خوانده‌ام به یاد دارم. نگران بودم که بعد از هر آزمون نقاط ضعف جدید کشف کنم که همین اتفاق هم افتاد؛ یعنی علاوه بر نقاط ضعف قبل از دوران جمع‌بندی باید نقاط ضعف جدید را بعد از هر آزمون رفع می‌کردم.

رضا رمضانپور، رتبه‌ی 4 ریاضی منطقه‌ی 2 از آستانه اشرفیه


سجاد: وقتی به دوران جمع‌بندی رسیدم خیالم راحت بود و اولین آزمون جمع‌بندی برای من حکم کنکور را داشت و دوران جمع‌بندی را فرصتی می‌دانستم که بتوانم نتیجه‌ی کنکور را بهتر کنم. اول با روش سه روز یک‌بار آزمون می‌دادم ولی متوجه شدم دو روز و نیم برای تحلیل آزمون زیاد است و تصمیم گرفتم دو روز یک‌بار آزمون بدهم. برای هر آزمون ساعت 7 بیدار می‌شدم. صبحانه‌ای می‌خوردم و با لباس رسمی در گوشه‌ای از خانه آزمون می‌دادم. من با شناختی که از خودم دارم می‌دانستم که در گرما بازدهی‌ام کم می‌شود؛ بنابراین سعی کردم در گرما آزمون بدهم تا اگر در روز کنکور چنین اتفاقی افتاد بتوانم شرایط را مدیریت کنم. من در نیم‌روز اول فقط آزمون را تحلیل می‌کردم و مشکلاتم را می‌نوشتم. اگر بعد از چند آزمون اشکالاتم تکرار می‌شد دوباره آن مبحث را کامل می‌خواندم. برای مباحثی که بلد بودم اما نیاز به مرور داشت، تمرین بیش‌تری حل می‌کردم.

سجاد عشقعلی، رتبه‌ی 206 ریاضی از ساوه


مرتضی: قبل از دوران جمع‌بندی مطالبی را که فکر می‌کردم ممکن است فراموش کنم نوشتم و برای این دوران برنامه‌ریزی کردم که هر روز چه کاری انجام دهم. وقتی آزمون می‌دادم نقاط ضعفم را پیدا می‌کردم و نکته‌های آزمون را در دفتری یادداشت می‌کردم و بعد از 12 آزمون یک دفترچه‌ی 150 برگ از نکات تمام آزمون‌ها داشتم. هفته‌ی قبل از کنکور از این دفترچه استفاده کردم. در این دوران فرمول‌های فرّار را دوره‌ی اجمالی کردم.


دوران جمع‌بندی معمولاً دوره‌ی تثبیت است نه تغییر ولی دانش و ظرفیت و روش‌ها کامل‌تر می‌شوند. آیا شما هم این پیشرفت را تجربه کردید؟

مهتا: اغلب مشکلات من در بی‌دقتی‌ها بود. من تقریباً هر روز یک آزمون تمرین می‌کردم و سعی کردم با تمرین و تکرار بی‌دقتی‌هایم را کم کنم و به دستاوردهای فوق‌العاده‌ای برسم. نوع بی‌دقتی‌هایم را یادداشت می‌کردم و در آزمون‌های بعدی به آن توجه داشتم. در کنکور نمراتی که کم‌تر شدم ناشی از نزده‌هایم بود نه اشتباهاتم. من در پاسخ به سؤالات عمومی استراتژی ثابتی داشتم اما در اختصاصی‌ها آن را تغییر می‌دادم. به طور مثال در درس شیمی که چالشی بود نمره‌ام در این درس پایین‌تر از بقیه‌ بود. سعی کردم استراتژی‌ام را در آزمون‌ها تغییر دهم تا به نتیجه‌ی مطلوب برسم. در دوران جمع‌بندی به این نتیجه رسیدم که اگر ترتیب اختصاصی‌ها را به هم بزنم به ضررم تمام می‌شود. مهم‌ترین دستاورد من در کنکور به نتیجه رسیدن برای این موضوع بود و در کنکور هم خیلی به من کمک کرد.

فاطمه: من قبل از آزمون‌های دوران جمع‌بندی بی‌دقتی‌هایم خیلی زیاد بود. به‌مرور سعی کردم این مشکل را کم کنم. درنهایت تعداد بی‌دقتی‌هایم را به یک مورد کاهش دادم. مورد دیگر درس ریاضی است. وقتی آزمون جامع می‌دادم در ریاضی نمره‌ی خوبی داشتم اما در دوران جمع‌بندی توانستم در این درس پیشرفت کنم و نمره‌ام در 80 درصد ثابت بماند و در کنکور هم همین نمره را کسب کردم.

علیرضا: مهم‌ترین مشکل من دین و زندگی 2 بود که آن را نخوانده بودم و نگران آن بودم که نتوانم آن را تمام کنم ولی چاره‌ای جز خواندن آن نداشتم. مشکل دیگرم این بود که در پاسخ به عمومی‌ها معمولاً وقت کم می‌آوردم. هرچند دوران جمع‌بندی فرصتی برای خواندن مباحث جدید نیست ولی دین و زندگی 2 حدود 30 درصد سؤالات را شامل می‌شد و نمی‌توانستم به آن‌ بی‌توجه باشم. در اولین آزمون جامع، دین و زندگی را 30 درصد زدم اما در کنکور آن را به 81 درصد رساندم. مشکل کم آوردن وقت در عمومی‌ها را هم با استفاده از کتاب زرد عمومی برطرف کردم. به طور مثال سؤالات آرایه و زبان فارسی را برای آخر آزمون می‌گذاشتم. چون اگر می‌خواستم همان دور اول جواب بدهم وقت زیادی برای‌شان می‌گذاشتم. درنهایت به جایی رسیدم که در عمومی‌ها 3 دقیقه وقت اضافه آوردم.

محمدجواد: من در سال چهارم تقریباً روند ثابتی داشتم و بدون نگرانی وارد دوران جمع‌بندی شدم ولی یکی از تغییراتی که در این دوران در روش مطالعه‌ام داشتم توجه به درس‌هایی مثل هندسه، آمار و زمین‌شناسی بود که در طول سال توجه کم‌تری به آن‌ها داشتم. مهم‌ترین دستاورد من در این دوران تجربه‌ام در تغییر روشم در درس شیمی بود. قبلاً سؤالات شمارشی را در دور اول نگاه نمی‌کردم و در‌ آخر به آن‌ها برمی‌گشتم اما در آزمون دوم جامع به ترتیب سؤالات را جواب دادم اما نتیجه‌ام خوب نشد و این تجربه‌ای شد که روش قبلی را هم برای شیمی و هم برای بقیه‌ی درس‌ها در کنکور هم اجرا کنم.

ایمان: حجم درس‌ها برای دوران جمع‌بندی زیاد بود. برای اولین آزمون جمع‌بندی تمام وقتم را به خواندن درس‌هایی که نخوانده بودم اختصاص دادم. مهم‌ترین کار من در دوران جمع‌بندی استفاده از زمان‌های نقصانی بود و درصدهای عمومی‌ام خیلی بهتر شد. من در شیمی نمره‌ی خوبی نداشتم. در این دوران بررسی کردم که چه سؤالاتی وقت کم‌تری از من می‌گیرد که اول به آن‌ها جواب بدهم. قبل از دوران جمع‌بندی زمانی را که برای پاسخ به سؤالات درس‌های مختلف می‌گذاشتم متوازن نبود. در این دوران با استفاده از تکنیک زمان‌های نقصانی توانستم تعادل را بیش‌تر کنم.

رضا: من در دوران جمع‌بندی در بعضی از درس‌ها پیشرفت داشتم و در بعضی از درس‌ها افت کردم. در عمومی‌ها معمولاً وقت اضافه می‌آوردم اما در آزمون‌های جمع‌بندی به یک ثبات در این زمینه رسیدم و همیشه 15 دقیقه وقت اضافه می‌آوردم. برای درس‌های اختصاصی روش‌های جدید را تجربه کردم اما نتیجه‌ی خوبی نگرفتم. روش اشتباه دیگرم این بود که می‌خواستم درس دین و زندگی را با استفاده از کتاب جمع‌بندی بخوانم اما باعث شد مطالبی را که از کتاب درسی خوانده بودم فراموش کنم و در کنکور به ضررم تمام شد. در درس شیمی بی‌دقتی‌هایم در محاسبات، زیاد بود که متأسفانه نتوانستم در این دوران بهبود بدهم و در دام سؤالات می‌افتادم.

سجاد: من در دوران جمع‌بندی به طور کلی پیشرفت خوبی داشتم اما در دو درس عربی و شیمی با این‌که در آزمون‌ها خوب بودم ولی در کنکور نتوانستم نتیجه‌ی خوبی بگیرم. وقتی علت آن را بررسی کردم متوجه شدم من برای درس شیمی حساب ویژه‌ای باز کرده بودم و فکر می‌کردم در این درس قوی هستم. در کنکور که وقت اضافه آوردم بیش‌تر وقتم را به شیمی اختصاص دادم و باعث شد اشتباهاتم بیش‌تر شود و نمره‌ام پایین‌تر از حد انتظارم شد.


مرتضی: من برای دوران جمع‌بندی درس‌هایی را که باید می‌خواندم مشخص کردم و اغلب آن‌ها مباحث فرّار بود. در دوران جمع‌بندی در ادبیات پیشرفت خوبی داشتم و از نمره‌ی 75 به 95 رسیدم و در کنکور هم همین نمره را کسب کردم. من زبان فارسی را قبلاً نمی‌خواندم اما در دوران جمع‌بندی فقط سؤالات کنکورها را خواندم و نکته‌برداری کردم. قواعد درس عربی را هم خیلی خوب جمع‌بندی کردم. در این دوران البته نتایج منفی هم داشتم. به طور مثال در بخش حفظی شیمی خیلی کار کردم و در جلسه‌ی کنکور وسوسه شدم که مباحثی را که در دوران جمع‌بندی کار کرده بودم حتماً جواب بدهم؛ بنابراین وقت زیادی از من گرفت و نتوانستم به سؤالات محاسباتی که نقطه‌ی قوت من بود جواب بدهم. مورد دیگر بی‌دقتی‌هایم بود که در این دوران به آن توجهی نکردم و در کنکور باعث شد در ریاضی سه غلط داشته باشم، آن‌ هم به دلیل بی‌دقتی. من اگر به عقب برگردم حتماً روی سرعت خواندن سؤالات تمرین می‌کنم. من برای عمومی‌ها وقت کم می‌آوردم اما روی این موضوع در دوران جمع‌بندی به اندازه‌ی کافی کار نکردم. دستاورد دیگرم این بود که فهمیدم چگونه و به چه ترتیبی به سؤالات پاسخ بدهم.

مرتضی علیخانی، رتبه‌ی 5 ریاضی منطقه‌ی 2 از ساوه


شما همگی به روش خود که سه‌ روز یک‌بار بود اشاره کردید؛ اما می‌خواهیم به صورت جزئی‌تر توضیح دهید که در فاصله‌ی بین آزمون‌ها چه‌کار می‌کردید و چگونه از تکنیک‌های مدیریت زمان استفاده می‌کردید؟

مهتا: من از کتاب زرد اختصاصی برای روش سه روز یک‌بار استفاده کردم. چون سؤالات را قبلاً در منابع دیگر حل کرده بودم جنبه‌ی حفظی برایم داشت و وقتی سؤالات را می‌دیدم روند حل و حتی جواب آن‌ها به ذهنم می‌رسید و ضمن آن‌که اشکالاتم کم بود، این آزمون‌ها خودِ واقعی مرا نشان نمی‌داد. بعد از هر آزمون اشتباهاتم را بررسی می‌کردم و بعد از آن بیش‌تر آزمون‌های تألیفی و جامع حل می‌کردم و سعی می‌کردم در این آزمون‌ها هم شبیه‌سازی کنکور را رعایت کنم تا در مدیریت زمان در جلسه‌ی کنکور مشکلی نداشته باشم. من در مورد آزمون‌های سراسری ذهنیت داشتم که در چه سالی چه درسی سخت طرح شده است اما در آزمون‌های تألیفی این ذهنیت را نداشتم و به من کمک کرد که شرایطم را به کنکور نزدیک‌تر کنم. من از تکنیک‌های ضربدر و منها و استراتژی بازگشت و زمان‌های نقصانی استفاده می‌کردم. توانستم در این دوران در این تکنیک‌ها مهارت بیش‌تری پیدا کنم. من در ترتیب پاسخ‌ به عمومی‌ها به روش خودم رسیده بودم و در هر درس می‌دانستم که چه سؤالاتی آسان‌تر از بقیه است و اول آن‌ها را پاسخ می‌دادم. دوباره برمی‌گشتم و سؤالاتی که باقی مانده بود جواب می‌دادم. استراتژی بازگشت من بستگی به شرایط آزمون داشت و ممکن بود ترتیب بازگشت به سؤالات متفاوت شود و این بستگی به نوع سؤالات داشت. وقتی در دوران جمع‌بندی آزمون‌های بیش‌تری دادم توانستم سرعت تصمیم‌گیری‌ام را در استراتژی بازگشت افزایش دهم. در اختصاصی‌ها به ترتیب دفترچه پایبند بودم و استراتژی بازگشت در اختصاصی‌ها هم معمولاً طبق ترتیب دفترچه بود مگر در شرایط خاص. به طور مثال اگر در شیمی سؤالات نزده‌ی بیش‌تری داشتم ترجیح می‌دادم بیش‌ترین زمان را به آن بدهم و درکل به تعادلم در درصدها توجه داشتم تا به یک درس خاص.

فاطمه: چون روش دو روز یک‌بار را انتخاب کرده بودم تعداد آزمون‌های بیش‌تری تمرین کردم. برای این‌که بتوانم شبیه‌سازی داشته باشم به کانون می‌رفتم و با دوستانم آزمون می‌دادم و چون آزمون‌های بیش‌تری می‌دادم گاهی در کانون به‌تنهایی آزمون می‌دادم. من در عمومی‌ها درس‌ها را به ترتیب جواب می‌دادم. همیشه از تکنیک ضربدر و منها استفاده می‌کردم ولی در عمومی‌ها نه وقت کم می‌آوردم نه زیاد. در درس‌های اختصاصی هم به ترتیب جواب می‌دادم و همیشه وقت اضافه می‌آوردم و در آخر به ترتیب دوباره برمی‌گشتم و جواب می‌دادم.

علیرضا: روش من هم سه روز یک‌بار بود و همان طور که خانم ستاریان گفتند اغلب سؤالات برایم تکراری و آشنا بود و وقت زیادی از من نمی‌گرفت؛ بنابراین تحلیل آن را همان روز تمام می‌کردم و در دو روز باقی‌مانده آزمون تألیفی تمرین می‌کردم. من تا قبل از دوران جمع‌بندی فقط از تکنیک ضربدر و منها استفاده می‌کردم. در این دوران توانستم از تکنیک زمان‌های نقصانی استفاده کنم و استراتژی بازگشتم را هم کاملاً مشخص کردم. ابتدا اختصاصی‌ها را به ترتیب جواب می‌دادم و استراتژی بازگشتم هم به ترتیب درس‌ها بود؛‌ اما درنهایت آن را به ترتیب اهمیت درس‌ها قرار دادم و به ترتیبِ نقاط قوتم به سؤالات برمی‌گشتم. من هر روز یا گاهی دو روز یک‌بار از کتاب زرد عمومی یک آزمون جامع کار می‌کردم. مادرم برایم صندلی آورده بود و کاملاً شبیه‌ به جلسه‌ی کنکور آزمون می‌دادم. تکنیک زمان‌های نقصانی در عمومی‌ها خیلی به من کمک کرد. نوع و سطح سختی سؤالات ملاک من برای پاسخ در دور اول و بازگشت به سؤالات بود و در کنکور هم همین کار را انجام دادم.

محمدجواد: من ابتدای دوران جمع‌بندی شک داشتم که روشم دو روز یک‌بار باشد یا سه‌ روز یک‌بار. بعد از شروع آزمون‌ها متوجه شدم بهتر است سه روز یک‌بار آزمون بدهم تا بتوانم جمع‌بندی مناسب‌تری داشته باشم. نیم‌روز اول بعد از آزمون آن را تحلیل می‌کردم و در پنج نیم‌روز دیگر، چهار درس اختصاصی را برای 4 نیم‌روز و یک نیم‌روز را هم برای درس‌های عمومی در نظر می‌گرفتم. بین اختصاصی‌ها روش ریاضی و فیزیک با دیگر درس‌ها فرق داشت. در ریاضی و فیزیک، اول خلاصه‌هایم را مرور می‌کردم و بعد آزمون جامع می‌دادم اما در شیمی و زیست اول مباحث را می‌خواندم و بعد به طور مبحثی آزمون می‌دادم. تا قبل از دوران جمع‌بندی عمومی‌ها را کامل خوانده بودم و بیش‌ترِ وقتم صرف مرور و تورق درس‌ها می‌شد و اگر وقت اضافه می‌آوردم در همان نیم‌روزی که برای آن اختصاص داده بودم یک آزمون جامع هم تمرین می‌کردم. در آزمون‌های سه روز یک‌بار چون سؤالات آشنا بود نمی‌توانستم دقیقاً به اجرای تکنیک‌های مدیریت زمان اتکا کنم. تمرین این تکنیک‌ها بیش‌تر در آزمون‌های جامع کانون برایم مؤثر بود. من در استراتژی بازگشت سعی می‌کردم در دور اول زمان بیش‌تری برای شیمی بگذارم تا در دور دوم به آن برنگردم و زمان را برای درس‌های دیگر بگذارم.

ایمان: من در اتاقم صندلی گذاشته بودم و هر دو روز یک‌بار لباس رسمی می‌پوشیدم و کاملاً شبیه‌سازی‌شده آزمون می‌دادم. من هم مثل بقیه‌ی دوستان چون سؤالات برایم آشنا بود وقت اضافه می‌آوردم اما طبق زمان کنکور تا آخر می‌نشستم. بعد از آزمون کمی استراحت می‌کردم و تحلیل آزمون را شروع می‌کردم. پاسخ سؤالات نزده و غلط‌ را بررسی می‌کردم و اگر مشکل جدی در مفهوم مبحث نداشتم فقط مرور می‌کردم و بقیه‌ی وقتم را به عمومی‌ها و مباحثی که از قبل مانده بود اختصاص می‌دادم. مرور درس‌های عمومی را مابین اختصاصی‌ها قرار داده بودم و برای خواندن هر درس، زمان مخصوص در نظر گرفته بودم و آن را به صورت مکتوب داشتم. من چون سؤالات زرد عمومی را حل نکرده بودم بخشی از آن را در آزمون‌های دو روز یک‌بار تمرین می‌کردم و بخش دیگری را بین این آزمون‌ها. در آزمون‌های عمومی در دین و زندگی وسواس زیادی در رعایت زمان نداشتم و بستگی به آزمون داشت؛ اما در ادبیات، زبان فارسی را برای دور دوم می‌گذاشتم. وقتی زمان اضافه می‌آوردم اول به سراغ ادبیات می‌رفتم و بعد عربی. در اختصاصی‌ها معمولاً فیزیک را در زمان خودش جواب می‌دادم و مشکلم بیش‌تر در شیمی بود. زمان‌های اضافه را تقریباً بین شیمی و ریاضی به طور مساوی تقسیم می‌کردم.

رضا: من در اولین آزمون جمع‌بندی دو ساعت و نیم وقت اضافه آوردم که دلیل آن آشنایی با سؤالات بود؛ اما وقتی به آخرین کنکورها رسیدم سطح آزمون‌ها بالاتر رفته بود و دقیقاً طبق زمان کنکور پیش می‌رفتم. بین هر دو آزمون برنامه‌ریزی داشتم و حتی اگر سؤالات آسان بود نکاتی را از مباحث پیدا می‌کردم و آن‌ها را می‌خواندم. من تکنیک ضربدر و منها را به طور ذهنی انجام می‌دادم و می‌دانستم چه سؤالاتی را باید کنار بگذارم. از تکنیک زمان‌های نقصانی هم استفاده می‌کردم. در استراتژی بازگشت به دین و زندگی برنمی‌گشتم و بیش‌تر برای متن عربی و آرایه‌های ادبیات وقت می‌گذاشتم. در اختصاصی‌ها هم چون سختی سؤالات ریاضی در آزمون‌های طول سال نوسان داشت استراتژی بازگشتم بستگی به شرایط آزمون داشت. بیش‌ترین زمان نقصانی را به شیمی اختصاص می‌دادم.

سجاد: من موقع آزمون دادن سه نوع فیلتر داشتم. فیلتر اول سؤالات آسان بود. بار دوم که برمی‌گشتم سؤالاتی را که مشخص کرده بودم حتماً جواب بدهم پاسخ می‌دادم. فیلتر سوم هم مربوط به سؤالات شک‌دار بود. سؤالاتی را هم مشخص کرده بودم که اصلاً به آن‌ها برنگردم. هر آزمون برای من حکم جلسه‌ی کنکور را داشت.

رضا: من چون چپ‌دست بودم حتی به این موضوع توجه کردم که در سه آزمون آخر کانون روی صندلی راست‌دست‌ها بنشینم که اگر در کنکور صندلی مخصوص به خودم پیدا نشد مشکلی پیش نیاید. اتفاقاً در کنکور چنین صندلی‌ای پیدا نکردم.

مرتضی: من از قبل برنامه‌ریزی دقیقی برای دوران جمع‌بندی داشتم و حتی مشخص کرده بودم که چه روزهایی کنکور بدهم. البته ترتیب مشخصی نداشت. گاهی هر روز کنکور می‌دادم و گاهی چند روز بین آن‌ فاصله می‌افتاد؛ به هر حال با توجه به درس‌هایی که می‌خواندم برای کنکور دادن تصمیم می‌گرفتم. من فقط از کنکورهای سراسری استفاده می‌کردم و تألیفی کار نکردم. چند آزمون هم از کتاب زرد عمومی باقی‌ مانده بود که بین برنامه‌هایم گذاشته بودم. من از تکنیک ضربدر و منها با علامت‌های خاص خودم استفاده می‌کردم. در اختصاصی‌ها هر درس را طبق زمان خودش جواب می‌دادم. شرایط کنکور را شبیه‌سازی می‌کردم و در کنار سؤالاتی که مهم بود علامت می‌گذاشتم که حتماً هنگام تحلیل آزمون به آن توجه کنم.

میزگردی با حضور رتبه‌های برتر کنکور 95


Menu