چرا علم اقتصاد را میآموزیم؟
انسان به عنوان جانشین خدا روی زمین، اهداف، برنامهها و مأموریتهایی از جمله آبادانی زمین و رفع نیازهای خود، خانواده و دیگران را دارد.
در تصویر ساده از زندگی انسان با دو مفهوم نیازهای انسان و منابع و امکانات رو به رومی شویم.
حال دانش اقتصاد به انسان چه کمکی میکند؟
به انسان کمک میکند تا برای رفع نیازها از منابع و امکانات به نحو صحیح و بهینه استفاده کرده و بهترین ها را انتخاب کند.
نیازهای انسان:
1- محرک انسان برای فعالیت و تلاش
2- انسان به دنبال احساس نیاز تصمیم به رفع آن نیاز میگیرد و پس از رفع، احساس رضایت میکند.
3- نیازهای انسان مراتبی دارد: اولین مرتبه، نیازهای مادی است. (نیاز به غذا / آب سالم / سرپناه / امنیت) اما نیازهای انسان به نیازهای مادی محدود نمیشود بلکه نیازهای عاطفی، روحی، نیاز به علم، هنر، فرهنگ، دین و اخلاق، نیاز به ارتباط و تعامل با انسانها و … را نیز دارد و بدون رفع آنها به کمال نخواهد رسید.
4- انسان موجودی کمالجو است. (با برآورده شدن پارهای از نیازها، احساس بینیازی به او دست نمیدهد؛ بلکه نیازهای تازهای در او شکل میگیرد.)
5- اگر انسان در نیازهای مادی و حیوانی خود متوقف شود، کمالجویی به نوعی سیریناپذیری تبدیل می شود.
6- اگر انسان در رفع نیازهای طبیعی خود، مراتب را به خوبی طی نکند و در یک مرتبه باقی بماند، برای سیراب نمودن حس کمالجویی خود، اقدام به خلق نیازهای کاذب میکند.
7- پیگیری نیازهای کاذب یا زیادهروی در رفع نیازهای مادی منجر به توقف و یا انحطاط انسان میشود.
منابع و امکانات:
1- خداوند منابع، امکانات و ثروتهای طبیعی و انسانی را به امانت در اختیار جانشین خود (انسان) قرار داده تا با رفع نیازهای خود و همنوعانش، مأموریتی را که دارد (آبادانی زمین و رفع نیازهای خود، خانواده و دیگران) به جا آورد.
2- منابع و امکانات در دسترس انسان (زمینهای کشاورزی، ذخایر معدنی، منابع طبیعی، سرمایه و نیروی کاری که در اختیار جامعه است) محدود است. (هر قدر هم که زیاد باشد.)
ممکن است زمینهای کشاورزی نسبتاً زیادی در اختیار جامعه باشد اما زمین مرغوب دارای بازدهی یا زمین نزدیک به محل زندگی و تجمع انسانها محدود است.
ذخایر معدنی فراوانی در کرهی زمین وجود دارد اما به دلیل ناشناخته بودن یا محدود بودن دانش فنی بشر یا استفادهی بیرویه از این منابع، محدود است.
استفاده از منابع باید با حفظ و صیانت ( نگهداری ) از آن و رعایت عدالت بین نسلی همراه باشد.
3- انسان در بهرهبرداری از منابع محدودیت دارد:
هم امکان مصارف متعدد دارند.
منابع و امکانات :
هم با روشهای مختلفی میتوان از آنها استفاده کرد.
انسان به دلیل محدودیتهایش نمیتواند همهی آنچه را میخواهد همزمان و همیشه داشته باشد. در نتیجه باید انتخاب کند.
به عنوان مثال زمین کشاورزی را میتوان هم:
زیر کشت پنبه برد (برای تولید پوشاک)
زیر کشت گندم برد (برای تهیهی غذا)
4- به دو محدودیتی که کمیابی گفته می شود: 1) منابع و امکانات در دسترس انسان محدود است.
2) انسان در بهره برداری از منابع محدودیت دارد.
مسئلهی اقتصادی:
با توجه به این نکات که:
1- نیازهای انسان گوناگون و نامحدود است.
2- انسان در بهرهبرداری از منابع محدودیت دارد.
3- منابع و امکانات محدود است. (انسان باید با بهترین روش و در بهترین محل استفاده، انتخاب بهینهای را از منابع به عمل آورد و بیشترین منافع را برای خود و جامعه تأمین کند.)
یکی از مهمترین مسائل زندگی و موضوع اصلی علم اقتصاد: انتخاب
بهترین روش استفاده از منابع و امکانات کدام است؟
روشی است که بتوان با استفاده از منابع، بیشترین میزان منافع (مانند تولید) را به دست آورد و سطح بالاتری از رفاه را برای انسان فراهم کرد.
مسئلهی انتخاب:
انسانها در انتخابهایشان (بهحکم فطرت و سرشت خود) به دنبال بیشترین منافع و کمترین هزینه و ضرر هستند.
در هر انتخاب منافع و هزینههای آن را مورد توجه قرار میدهند. اگر منافع بیشتر از هزینه باشد، انتخاب میکنند و اگر منافع کم تر از هزینه باشد، صرفنظر میکنند.
انسان ممکن است در تشخیص دقیق منافع و هزینهها اشتباه کند و انتخاب نادرستی داشته باشد.
انسان در مورد «روش انتخاب» (هزینه – فایده) هیچگاه اشتباه نمیکند.
برخی از انسانها عقلانیت محدود دارند. (منافع را صرفاً در منافع مادی و حیوانی میبینند / نگاهی کوتاهمدت دارند / در تعیین فهرست کامل هزینهها، ضررها و میزان آنها خطا میکنند.)
این دسته از انسانها (مانند تولیدکنندهای که کالای بیکیفیت تولید میکند یا فروشندهای که کمفروشی میکند و …) منفعتی کم، موقتی و کوتاهمدت را با منافع زیاد و دائمی و بلندمدت جایگزین کرده و عقلانی رفتار نمیکنند.
هزینهی فرصت:
هر انتخاب مستلزم از دست دادن انتخاب یا انتخابهای دیگر است.
افراد و جوامع با هر انتخابی، «بده ـ بستان» میکنند. (چیزی را انتخاب میکنند و چیزهایی دیگر را از دست میدهند.)
افراد و جوامع همیشه بهترین و برترین گزینهی خود را از نظر منافع، انتخاب میکنند.
مثال:کشاورزی که زمین زراعی در اختیار دارد اما نمیداند در زمین خود چه محصولی را بکارد، ابتدا فهرستی از محصولات را ارائه میدهد سپس با محاسبهی منافع حاصل از فروش آنها در پایان کار، مشورت و مطالعههایی که انجام میدهد، محصولات پیشنهادی خود را از لحاظ سودآوری از بالا به پایین مرتب میکند و در انتها بهترین انتخاب را انجام میدهد.
8 میلیون ریال | منافع حاصل از فروش گندم |
7 میلیون ریال | منافع حاصل از فروش توتفرنگی |
5 میلیون ریال | منافع حاصل از فروش جو |
4 میلیون ریال | منافع حاصل از فروش پنبه |
درست است که فرد هیچ هزینهای به ظاهر نکرده است اما وی با انتخاب خود، منافع حاصل از دومین انتخاب خوب خود را از دست داده است. (فرد بهطور همزمان امکان کاشت دو محصول را ندارد.)
اگر کشاورز در زمین خود گندم بکارد، منافع کاشتن محصول توتفرنگی را دیگر در آن سال نخواهد داشت و مقدار منافع از دست دادهی حاصل از کاشت توتفرنگی (7میلیون ریال)، هزینهی فرصت کاشت گندم است.
تعریف علم اقتصاد:
علم اقتصاد دربارهی چگونگی انتخاب و تصمیمگیری انسان در زندگی اقتصادی خویش مطالعه میکند = علم انتخاب
تصمیمات انسان در مورد مسائل اقتصادی، ریشه در نیازها و خواستههای نامحدود او دارد.
علم اقتصاد، علمی است که انتخابهای بشر را بهصورت رابطهی بین منابع و عوامل تولید کمیاب ـ که موارد استفادهی مختلف دارند ـ و نیازهای نامحدود او مطالعه و با ارائهی بهترین انتخابها، رفتارهای فردی و جمعی انسان را مدیریت میکند.
تعریف علم اقتصاد دربردارندهی سه نکتهی مهم است:
1- نامحدود بودن نیازها
2- کمیابی منابع (منابع محدود هستند و انسانها در بهرهبرداری منابع محدودیت دارند.)
3- امکان مصارف متعدد منابع
هدف علم اقتصاد:
راهنمایی انسان برای بهترین انتخاب و بهکارگیری بهترین روش بهمنظور استفاده از منابع و امکانات خویش
علم اقتصاد دربارهی چه موضوعاتی بحث میکند؟
در هر یک از علوم بشری، دانشمندان با استفاده از روشها و آزمایشهای مرتبط دربارهی موضوعات و مسائل خاصی مطالعه میکنند.
دانشمندان علوم اقتصادی هم موضوعات اقتصادی (تولید، مصرف، توزیع، تجارت، قیمت، رشد و پیشرفت فقر، مالیات و …) را با روشهای علمی مورد مطالعه قرار میدهند.
دانش اقتصاد با دقت دربارهی انواع منافع و هزینهها به انسانها / سازمانها / کشورها کمک میکند تا بهترین انتخابها را در استفاده از منابع و امکانات خویش انجام دهند. نتیجهی این تلاش فکری پدید آمدن اندیشه اقتصادی است. با گسترش و پیشرفت تمدن بشری، اندیشهی اقتصادی بشر تکامل یافت و با عنوان علم اقتصاد بیان شد.
اهمیت علم اقتصاد:
امروزه علم اقتصاد جایگاه والایی بین مجموعهی دانش و معارف بشری دارد.
رشتهی اقتصاد در معتبرترین دانشگاههای جهان با تخصصهای گوناگون و متنوع تدریس میشود.
نشریات علمی فراوانی در رشتهی اقتصاد و گرایشهای مختلف آن منتشر میشود.
اقتصاد و آموزههای اسلامی:
دین اسلام در پی سعادت واقعی و کامل انسانهاست و دنیا و آخرت را همراه با هم مورد توجه قرار میدهد. (ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فیالاخرة حسنه)
در کنار ارتقای معنوی انسان، بیاعتنایی به مسائل دنیوی و اقتصادی را قبول ندارد.
اسلام در دسترس نبودن معاش را خطری میداند که اعتقادات انسان را تهدید میکند. (من لا معاش له، لا معاد له)
از نظر اسلام تلاش برای رفع فقر و رسیدن به رفاه و توانگری مادی پسندیده است و فردی که برای ارتقای سطح زندگی خانواده یا همنوعانش میکوشد، همانند کسی که در راه خدا جهاد میکند، شایستهی تقدیر است. (الکاد علی عیاله، کالمجاهد فی سبیلالله)
اسلام عقل انسان را به تنهایی برای موفقیت و رسیدن به هدف کافی نمیداند و فلسفهی فرستادن پیامبران و ارائهی دین نیز به همین دلیل است.
قرآن تأکید میکند رفع همهی مشکلات انسان در گروی عمل به آموزههای الهی است.
یکی از علتهای توجه اسلام به اقتصاد، اهمیت روزافزون مسائل اقتصادی در اجتماع و زندگی جمعی انسانها و تأثیر آن بر همهی جنبههای زندگی (اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی) فرد، خانواده و جامعه است.
کشوری که وضعیت اقتصادی آن نابسامان باشد، بسیار آسیبپذیر بوده و از نظر اجتماعی و سیاسی به بحرانهای گسترده دچار میشود.
اگر جامعهی اسلامی به دنبال حفظ هویت و استقلال سیاسی و فرهنگی خود باشد، باید به رشد و پیشرفت اقتصادی به مثابه یکی از مهمترین ابزارها در این مسیر توجه کند.
چند مفهوم اولیه:
کالا:
شیئی با ارزش اقتصادی و بازاری
برای تأمین نیاز یا خواستهای تولید میشود.
مانند محصولات غذایی، لوازمالتحریر، لباس، دارو، اسباببازی، پارچه، انواع میوه و …
برای به دست آوردن کالاها باید به تولیدکنندگان و عرضهکنندگان پول بدهیم.
کالا مفهومی اقتصادی است، بنابراین اشیایی که در بازار خرید و فروش نمیشوند، کالا بهشمار نمی روند.
خدمات:
آنچه غیرملموس و غیرفیزیکی است و انسان در مقابل پول خریداری میکند و نیاز یا خواستهاش را برطرف میسازد.
مثال:خدماتی که معلمان، پزشکان، رانندگان و مشاوران حقوقی ارائه میدهند.
انواع کالا | تعریف | مثال |
کالای مصرفی | در بازار عرضه میشوند و توسط مصرفکنندگان نهایی خریداری میشوند و به مصرف میرسند. | گوجهفرنگی که خانوادهها تهیه میکنند و به مصرف میرسانند. |
کالای واسطهای | کالاهای عرضهشده در بازار توسط تولیدکنندگان دیگری برای ادامهی فرایند تولید و تبدیل به کالای مختلف، خریداری و مورد استفاده قرار میگیرند. | گوجهفرنگی که توسط کارخانهها خریداری و برای تولید رب گوجهفرنگی به کار میرود. |
کالای بادوام | این کالاها، خودشان مصرف نمیشوند بلکه در طول زمان، خدمات آنها مورد مصرف قرار میگیرد و با یک بار مصرف، تمام نمیشوند. | اتومبیل، یخچال در منزل |
کالای بیدوام | این کالاها خودشان مصرف میشوند و با یک بار مصرف تمام میشوند. | نان و مواد غذایی |
کالای سرمایهای | به کالاهای بادوامی که در فرایند تولید از سوی نیروی انسانی به کار گرفته میشوند. | یخچال در مغازهی بستنیفروشی، تراکتور و ماشینآلات کارخانهها، ابزارهای تولیدی |
کالای ضروری | برای تأمین نیازهای اولیه مصرف میشوند. فرد بهرغم تغییر زیاد قیمت کالا در بازار، مصرف آن را تغییر نمیدهد. | خوراک، پوشاک، مسکن، نمک، دارو |
کالای لوکس و تجملی | برای تأمین نیازهای کماهمیتتر مصرف میشوند. فرد با کوچکترین تغییر در قیمت، مصرف کالا را تغییر میدهد. | نورافشان، فرشهای گرانقیمت |
ضروری یا تجملی بودن کالا از فردی به فرد دیگر، از زمانی به زمان دیگر و از جامعهای به جامعهی دیگر متفاوت است.
بازیگران و فعالان عرصهی اقتصاد:
هر یک از افراد و سازمانهای فعال در عرصهی اقتصاد نقش و وظیفهای دارند:
1- بازیگران خرد: افراد، خانوادهها یا شرکتها، انواع مؤسسات انتفاعی یا غیرانتفاعی، خیریهها و … که در تولید محصولات و یا مصرف آنها و مبادله با یکدیگر نقش ایفا میکنند.
2- بازیگر کلان: دولت که برای ایجاد نظم و انضباط و نظارت بر عملکرد اقتصاد یا تأمین برخی نیازهای عمومی (مثل دفاع نظامی) فعالیت میکند.
3- سازمانهای اقتصادی بینالمللی و جهانی یا منطقهای: با کمک این سازمانها روابط اقتصادی بین کشورها بیشتر رونق میگیرد و حقوق همهی طرفهای درگیر در تجارت جهانی حفظ میشود.
