انگیزه، نیروی محرکه ی اصلی در تمامی ارکان زندگی انسان است. اهمیت شکلدهی انگیزه در دوران کودکی بهحدی است که بهنوعی میتوان آن را عامل اصلی در تعیین مسیر زندگی و آینده ی کودک درنظر گرفت. این مطلب به بررسی مولفه های درونی و بیرونی موثر بر انگیزه دانشآموزان در کسب موفقیتهای آکادمیک میپردازد. یک تکنیک متداول در این زمینه، گرفتن بازخورد از دانشآموز است. در این رویه باید بدون توجه به جایگاه دانشآموز در مقایسه با سایر همکلاسیها و دوستانش، او را در مسیر پیشرفت خود حمایت و بهصورت مداوم انگیزه ی کسب موفقیت را به او تزریق کرد. وقتی دانشآموز موفقیت و پیشرفت خود را در فراگیری محتوای درسی یا مهارت علمی خاصی مشاهده کند، در او برای کسب موفقیت بیشتر انگیزه ایجاد میشود. نمود این رویه در قالب تلاش بیشتر او برای حضور در فعالیتهای درسی آشکار میشود.
یکی دیگر از رویکردهای مناسب برای ایجاد انگیزه در دانشآموزان، طراحی و اجرای برنامههای درسی در قالب فعالیتهای بازیگونه است. بهدیگر بیان، بچهها بازیای را انجام میدهند که مبنای آن بر محتوای درسی مورد نیاز آنها استوار است. علاقه ی دانشآموزان به انجام بازی در سنین کودکی میتواند بهعنوان اهرمی برای تهییج آنها در یادگیری مطالب درسی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که بچهها همیشه تمایل دارند به انجام بازی بپردازند، میتوان با طراحی بازیهایی هوشمندانه، حتی در مسائل درسی که مورد علاقه ی آنها نیست، انگیزه ی لازم را برای کسب موفقیت در آنها ایجاد کرد. دو عاملی که شرح آنها رفت، جزو مولفه های بیرونی موثر بر ایجاد انگیزه در دانشآموزان است، اما نوعی دیگر از رویکردهای مطرح در به وجود آوردن انگیزههای لازم در فرآیند آموزش، به نظریه ی خود-سیستمی[1] مشهور است.
این رویکرد بر ایجاد انگیزه ی درونی و برآمده از درون خود دانشآموز تاکید دارد. به طبع، خروجی این نوع سیستم، بهدلیل اینکه بهصورت کامل توسط خود دانشآموز شکل گرفته، از قدرت و ضریب نفوذ بالایی برخوردار خواهد بود. یکی از رویههای مناسب در این رویکرد، درگیر کردن دانشآموزان در طرحهای آموزشی بلندمدتی است که خود آنها آن را طراحی کردهاند[2]. اگر بخواهید منابع اصلی انگیزش درونی را شناسایی کنید، باید ریشه ی آن را در ایجاد فضایی آزاد برای دانشآموز جست و جو کنید. بهدیگر بیان، دانشآموز باید این آزادی را داشته باشد که موضوع یا هدفی خاص را برای انجام پروژه خود انتخاب کند، همچنین زمان و منابع کافی برای انجام آن در اختیارش قرار گیرد.
رویکرد دیگر در زمینه ی ایجاد انگیزش درونی در دانشآموزان، آشنایی آنها با دینامیک انگیزه ی انسان و توانایی اعمال آن در رفتار خودشان است. بهمفهوم ساده تر، دانش آموزان باید یاد بگیرند مفهوم واقعی انگیزه چیست، انگیزه چگونه به وجود میآید و چه تواناییهایی در کنترل زندگی انسان دارد. تحت این شرایط دانشآموزان به ابزار لازم برای ایجاد انگیزه در ابعاد مختلف زندگی از جمله فرآیند آموزش مجهز میشوند و خودشان میتوانند برای کسب موفقیت آن را بهکار گیرند. در زیر برخی رویههای معمول برای ایجاد انگیزه در دانشآموزان در مدارس آمده است:
- ایجاد سازوکاری برای نشاندادن بازخورد فعالیتهای آموزشی دانشآموزان به آنها
- طراحی وظایف و فعالیتهایی که دانشآموزان را بهصورت ذاتی درگیر خود کند (برای مثال فعالیتهای آموزشی مبتنی بر بازی میتواند انگیزه ی ذاتی بچهها را برای بازی کردن با اهداف آموزشی در هم آمیزد).
- ایجاد فرصتهایی برای دانشآموزان به منظور انجام پروژههایی بلندمدت که خودشان طراحی کردهاند.
- چگونگی ایجاد انگیزه و نحوه ی تاثیرگذاری آن بر دانشآموزان به آنها یاد داده شود (خود دانشآموزان به چگونگی ایجاد انگیزه و تاثیرات مثبیت که میتواند در زندگی داشته باشند، مسلط شوند).
[1] Self-system theory
[2] Marzano, Paynter, & Doty, 2004
منبع:
Marzano, R., Waters, T. and McNulty, B. (2006).School leadership that works. Heatherton, Vic.: Hawker Brownlow Education., P2-8-page 96
