تمام آرایه‌های ادبیات فارسی (2) را در دو صفحه با مثال بیاموزید

مشاوره‌ی آزمون 25 تیر درس ادبیات

تمام آرایه‌های ادبیات فارسی (2) را در دو صفحه با مثال بیاموزید

تمام آرایه های ادبیات فارسی(2) را در دو صفحه با مثال بیاموزید


مشاوره آزمون25 تیر94

درس: ادبیات فارسی2/ مبحث: کل کتاب

دوستان تلاشگرم سلام

امیدوارم تابستان خوبی را سپری کنید. در اولین مشاوره آزمون تابستان، چند آرایه ادبی مهم را، که در کتاب آمده، با هم مرور می کنیم.

تلمیح

"تلمیح" اشاره به آیات، احادیث، داستان ها و وقایع تاریخی ضمن شعر یا نوشته است. چند مثال:

اشاره به داستان اسفندیار:

آه ای اسفندیار مغموم/ تو را آن به که چشم/ فروپوشیده باشی

بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

واج آرایی

"واج آرایی" تکرار یک صامت یا مصوت در کلام است به طوری که موسیقی ایجاد کند و باعث زیبایی در کلام شود.

شعر و عرش و شرع از هم خاستند/ تا که عالم زین سه حرف آراستند

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار/ دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

کنایه

"کنایه" پوشیده سخن گفتن است؛ به این معنا که کلامی گفته می شود که معنای نزدیک و ظاهری آن مد نظر نیست و اتفاقاً معنای دور آن منظور و مراد نویسنده یا شاعر است. چند مثال:

تبارک الله از آن آب سِیر آتش فعل/ که با رکاب تو خاک است با عنانت هوا

منظور از آب سِیر و آتش فعل "اسب" است.

دهر سیه کاسه ای است ما همه مهمان او/ بی نمکی تعبیه است در نمک خوان او

سیه کاسه کنایه از "خسیس" است.

رخسار صبح پرده به عمدا برافکند/ راز دل زمانه به صحرا برافکند

به صحرا افکندن کنایه از "آشکارشدن" است.

ایهام

"ایهام" کلمه ای است که حداقل در دو معنی به کار رفته باشد و البته هر دو معنا پذیرفتنی است. مثال:

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است/ ببین که در طلبت حال مردمان چونست

مردمان دو معنی دارد:1. انسان ها 2. مردمک های چشم

دوش در حلقۀ ما قصۀ گیسوی تو بود/ تا دل شب سخن از سلسلۀ موی تو بود

حلقه دو معنا دارد: 1. حلقه ای که گیسو را با آن می بندند 2. جمع و انجمن

متناقض نما

در آرایۀ "متناقض نما" ترکیباتی به ظاهر مخالف و متفاوت در کنار هم قرار داده می شود. که با دلایل ادبی، قابل توجیه است. به این نمونه ها دقت کنید:

آب آتش فروز عشق آمد/ آتش آب سوز عشق آمد

ترکیبات"آب آتش فروز" و "آتش آب سوز" ترکیباتی متناقض نما هستند.

هرگز حضور حاضر غایب شنیده ای/ من در میان جمع و دلم جای دیگریست

ترکیب" حاضر غایب" ترکیبی متناقض نماست.

اسلوب معادله

گاه شاعر در یک مصراع، مفهومی را مطرح می کند و بعد در مصراع دیگر معادل آن را در مثال و نمونه ای مادی و ملموس برای فهم بیشتر و بهتر آن می آورد. این آرایه را "اسلوب معادله" می نامند. مانند:

آدمی پیر چو شد، حرص جوان می گردد/ خواب در وقت سحرگاه گران می گردد

حالا آرایه هایی که در این متن خواندید، در ابیات ذیل پیدا کنید.

بر جبین نقش کن از خون دل من خالی/ تا بدانند که قربان تو کافرکیشم

چشم دزدیدی ز نور ذوالجلال/ اینت جهل وافر و عین ضلال

گر چو فرهادم به تلخی جان برآید، باک نیست/ بس حکایت های شیرین باز می ماند ز من

یار گو بالغدو و الاصال/ یار جو بالعشی و الابکار

صد رهت لن ترانی ار گوید/ باز می دار دیده بر دیدار

ستون کرد چپ را و خم کرد راست/ خروش از خم چرخ چاچی بخاست

چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش/ هیچ دانا زین معما در جهان آگاه نیست

توجه

با توجه به درخواست بسیاری از دوستان مبنی بر پاسخ سوالات مطرح شده در مطالب مشاوره، پاسخ سوالات این مشاوره در مطلب مشاوره آزمون بعد خواهد آمد.

شاد و پیروز باشید

Menu