نام و نام خانوادگی: آرین هوشنگ
مقطع و رشته: نهم
نام شهر و استان: تهران
سال های کانونی: سال دوم

مصاحبه گر: سیدمحمدحسین مومنی
آیا در آزمونهای کانون غیبت داشتید؟ دلیل شما برای عدم غیبت در آزمونها چه بود؟
خیر،من از سال گذشته (پایه هشتم) در آزمونهای کانون شرکت میکنم و در این دو سال حتی یک آزمون را هم از دست ندادهام. این پیوستگی یک تعهد شخصی برای من است. من آزمونها را کاوشگر علمی خود میدانم؛ هر آزمون مانند یک نقشه است که نقاط قوت پنهان و راههای پیشرو را به من نشان میدهد. حتی در هفتههای پرمشغله مدرسه، حضور در جلسه آزمون را اولویت میگذارم، زیرا میدانم این سنجش منظم، زیربنای موفقیت در امتحانات نهایی پایه نهم و آزمونهای سرنوشتساز آینده است.
پیوستگی در آزمونها چگونه باعث پیشرفت شما شد؟
شرکت مداوم از سال گذشته،پیشرفت من را به یک فرآیند تکاملی قابل رصد تبدیل کرد. من میتوانم مسیر خود را از ترازهای پایه هشتم تا رکوردهای کنونی در پایه نهم، مانند یک نمودار صعودی پیوسته ببینم. این تداوم به من نظم آهنین و ذهنیت تحلیلی بخشید. کارنامه هر آزمون، پایان ماجرا نبود، بلکه آغاز یک پژوهش دقیق برای بهبود بود. امسال، با تجربه سال گذشته، تحلیل کارنامهها را سریعتر و هدفمندتر انجام میدهم و مستقیماً روی مباحث چالشی تمرکز میکنم.
آیا در آزمونهای مشابه پارسال شرکت میکنید؟ اگر بله، انگیزهتان چه بود؟ چه دستاوردی داشتید؟
سؤال بسیار خوبی است.البته که شرکت میکردم! در واقع، آزمونهای مشابه سال گذشته، جرقه اولیه اعتماد به نفس من بودند. هدفم این بود که خودم را در سطحی فراتر از مدرسه و در رقابتی گستردهتر محک بزنم. آن تجربه گرانبها به من آموخت که چگونه اضطراب جلسه آزمون را مدیریت کنم و وقت را بر اساس سختی سوالات تقسیم نمایم. مهمترین دستاوردم شناسایی سبک سوالات مفهومی، به ویژه در دروس علوم و ریاضی بود. این آشنایی، پایهگذار استراتژی مطالعاتی موفق من در سال نهم شد.
مطابق برنامهی راهبردی حرکت میکردید؟ چگونه برنامهریزی میکردید؟ برنامهی مدرسه و آزمونها هماهنگ بود؟
قطعاً.برنامه راهبردی کانون، ستون فقرات برنامهریزی من در این دو سال بوده است. امسال، با تجربه سال قبل، مهارت بیشتری در تلفیق هوشمندانه این برنامه با برنامه مدرسه پیدا کردهام. من یک کدنویس برنامه ریزی شخصی هستم: برنامه کلان کانون را میگیرم، آن را با زمانبندی تدریس معلمان و تاریخ امتحانات کلاسی ادغام میکنم و در نهایت یک برنامه هفتگی منعطف و کارآمد تولید میکنم. این هماهنگی از هرگونه تعارض یا دوبارهکاری جلوگیری کرده و بازده هر ساعت مطالعهام را به حداکثر رسانده است.
نقاط قوت شما کدام درسها بودند؟ روش مطالعه آنها را توضیح میدهید؟
نقاط قوت من در دروسریاضی و علوم است. روش مطالعه من بر پایه کاوش مفهومی و حل مسئله فشرده استوار است.
· ریاضی: من به ریاضی به دید یک زبان جهانی نگاه میکنم. پس از درک عمیق هر قضیه یا فرمول (از طریق درسنامه و ویدیوهای آموزشی)، وارد فاز طوفان ذهنی میشوم. در این فاز، دهها مسئله متنوع از ساده تا بسیار پیچیده را حل میکنم تا ابعاد مختلف آن مفهوم را کشف کنم. این حجم تمرین، تسلطی نهادینه و سریع به من میدهد.
· علوم: در علوم، من یک داستانسرای علمی هستم. به جای حفظ جداگانه فصول فیزیک، شیمی و زیست، سعی میکنم داستان پیوسته طبیعت را بفهمم. هر پدیده را ریشهیابی میکنم و ارتباط آن را با مباحث دیگر مییابم. سپس با طراحی نقشههای ذهنی و حل مسئلههای کاربردی، این داستان را در ذهنم حک میکنم.
دفتر برنامهریزی داشتید؟ چه کمکی میکرد؟
دفتر برنامهریزی من،تاریخنگار پیشرفت و دستیار شخصی من است. ثبت روزانه فعالیتها، به من قدرت بازبینی و بازاندیشی میدهد. میتوانم ببینم کدام روش مطالعه برای کدام درس جواب داد، کدام ساعت از روز بازدهی بیشتری دارم و وقتم چگونه صرف میشود. این شفافیت، مبنای هر تصمیم اصلاحی است. ورق زدن صفحات پر شده آن، انگیزهای قوی برای ادامه مسیر و ثبت صفحاتی درخشانتر است.

مهمترین چیزی که از کانون یاد گرفتید؟
کانون به من آموخت کهموفقیت، یک فرآیند مهندسیشده است، نه یک اتفاق. بزرگترین درس من، کشف چرخه طلایی یادگیری بود: «آمادهسازی ⇨ آزمون ⇨ تحلیل ⇨ اصلاح». کانون به من نشان داد که هوشمندانه درس خواندن و تحلیل منظم نتایج، از ساعتها مطالعه بیهدف بسیار مؤثرتر است. اکنون هر اشتباه را نه یک شکست، بلکه یک داده ارزشمند برای تنظیم دوباره مسیر میدانم.
تکنیکهای مدیریت زمان را تمرین و استفاده میکردید؟
بله،مدیریت زمان برای من به یک مهارت ناخودآگاه تبدیل شده است. من از ترکیب چند تکنیک استفاده میکنم: تکنیک پومودورو برای حفظ تمرکز در بازههای کوتاه، اولویتبندی ماتریسی برای تمرکز بر دروس مهم و فوری (مانند آمادگی برای یک امتحان مدرسه سنگین)، و زمانبندی بلوکی برای اختصاص بازههای طولانیتر به پروژههایی مثل حل یک سری تست چالشی ریاضی. این مهارتها در کنار هم، آرامش و کنترل کاملی بر حجم کارهایم به من دادهاند.
در چه درسهایی با تغییر روش، تغییر رادیکال داشتید؟ روش مطالعه این درسها را توضیح میدهید؟
تجربه تحول من مربوط به سال گذشته و در درسعلوم پایه هشتم بود. من ابتدا یک حافظهپرداز صرف بودم. تحول زمانی آغاز شد که روشم را به کاوشگر فعال تغییر دادم. برای هر مفهوم (مثل فتوسنتز یا نیرو)، ابتدا چند ویدیو یا انیمیشن آموزشی جذاب میدیدم تا تصویر بزرگ را بفهمم. سپس آزمایشهای کتاب را نه به صورت تئوری، بلکه به شکل عملی در ذهنم مجسم میکردم. بعد سراغ حل انواع سؤالات مفهومی و مسئله میرفتم. این تغییر نگرش، علوم را از یک درس حفظی به جذابترین کلاس کشف دنیا برایم تبدیل کرد و نتایج درخشان آن تاکنون ادامه دارد.
از چه منابع کانون استفاده میکردید؟ ویژگیهایشان چه بود؟
من در این دو سال،از کتابهای سهسطحی و کتابهای جمعبندی کانون بهره بردهام. کتابهای سهسطحی برای من مانند یک سالن ورزش تخصصی هستند. چیدمان سوالات از ساده به دشوار، دقیقاً مانند گرمکردن، تمرین اصلی و سپس حرکات حرفهای است. این ساختار، اعتماد به نفس و توان حل مسئله مرا به تدریج و اصولی به اوج میرساند. کتابهای جمعبندی نیز در دوران امتحانات یا پیش از آزمونهای جامع، مانند یک دستیار فوقالعاده سازماندهی عمل میکنند و به من کمک میکنند حجم زیادی از مطالب را در زمان کم، مرور و تثبیت کنم.
چرا کانون را انتخاب کردید؟ چگونه آشنا شدید؟ آیا کسی از خانواده یا بستگان عضو کانون بود؟
هیچ یک از اعضای خانواده یا دوستان نزدیکم در کانون نبودند.انتخاب من حاصل یک تصمیمگیری استراتژیک و جستجوی شخصی در پایان پایه هفتم بود. با توجه به هدفم برای قبولی در مدارس خاص و آمادگی برای دوره دوم متوسطه، به دنبال سیستمی میگشتم که فراتر از مدرسه باشد. پس از مقایسه، برنامهریزی منسجم، جامعه آماری بزرگ و استاندارد بودن سوالات کانون، مرا متقاعد کرد که اینجا بستر مناسبی برای رشد و رقابت سالم است.
نقش خانواده، بهویژه پدر و مادر در این سالها چگونه بود؟
خانواده من معماران فضای امن ذهنی و عاطفی من هستند. آنها هیچگاه بر نتیجه فشار نیاوردند، بلکه همیشه بر فرآیند و تلاش مستمر تأکید کردند. پدر و مادرم با ایجاد محیطی آرام، حمایت از برنامهریزیام و مهمتر از همه، تشویق به استراحت و تفریح کافی، از فرسودگی من جلوگیری کردند. مشاورههای کلی آنها در مدیریت پروژه (مثل همین مسیر تحصیلی)، نگاه بلندمدت را به من آموخت.

به نظرتان مهمترین ویژگی مثبت شما چه بود که باعث شد به اینجا برسید؟
به گمان من،ترکیب کنجکاوی ذاتی با انضباط اکتسابی کلید پیشرفت من بوده است. من ذاتاً به چرایی پدیدهها علاقه دارم که موتور محرکه یادگیری مفهومی است. از طرفی، تجربه سال گذشته در کانون به من انضباط، صبر و پیگیری را آموخت. این ترکیب باعث میشود با لذت یاد بگیرم و در عین حال، با پشتکار مسیر دشوار را تا انتها طی کنم.
پیشنهاد یا انتقادی به کانون دارید؟
با قدردانی از همه خدمات کانون،پیشنهاد میکنم برای دانشآموزان مستعد و با سابقه خوب (مانند کسانی که از سالهای قبل همراه هستند)، چالشهای علمی فوق برنامه کوچکی در نظر گرفته شود. مثلاً ارائه یک مسئله باز ریاضی پیچیده، یک پروژه کوچک پژوهشی در علوم یا تحلیل یک متن ادبی دشوار در هر ماه. این چالشها میتواند به صورت اختیاری و با ارائه امتیاز یا تقدیرنامه باشد تا خلاقیت و عمق یادگیری را نیز تقویت کند.
