از چهارسال فارغ التحصیلی تا رتبه 1008 کنکور تجربی

من به برنامه راهبردی آزمون پایبند بودم و سعی می‌کردم آن را مطابق شرایط خودم شخصی‌سازی کنم.

از چهارسال فارغ التحصیلی تا رتبه 1008 کنکور تجربی

نام و نام خانوادگی: بیتا پاک سرشت

رتبه کنکور: 1008  منطقه 3

رشته و دانشگاه قبولی: پزشکی روزانه نیم سال اول علوم پزشکی کرمانشاه

تراز کنکور: 9304

تراز سوابق تحصیلی: 10000

نام شهر و استان: پاوه , کرمانشاه

سال‌های حضور در کانون: 7 سال

چند آزمون شرکت کرده است: 125 آزمون

شغل و تحصیلات مادر: دیپلم , خانه دار

شغل و تحصیلات پدر: دیپلم , شغل آزاد

درصد دروس در کنکور 1404

زیست 65

شیمی 56

فیزیک 60 

ریاضی 34

زمین 8

مصاحبه‌گر : ریزانه میکاِيیلی

 

 

 

من به مدت هفت سال عضو کانون قلم‌چی بودم که از این هفت سال، چهار سال را پشت کنکور بودم و توانستم از رتبه ۱۱٬۲۰۰ به رتبه ۱۰۰۸برسم.

 تراز کنکور اردیبهشت من ۹٬۳۰۴ و تراز امتحانات نهایی نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ بود.

 کمترین و بیشترین تراز من در آزمون‌های کانون، به‌ترتیب حدود ۴٬۸۰۰ و ۶٬۷۰۰ بود.

دلیل پیشرفت من تعهد به هدف، تلاش مستمر، صبوری و برخورد منطقی با شکست‌ها بود.

در مسیر کنکور که پرچالش است، ما حق داریم ناامید، خسته یا کم‌طاقت شویم، اما آنچه مهم است، حفظ تعهد به هدف و استمرار در تلاش است.

وقتی با سختی روبه‌رو می‌شدم، سعی می‌کردم صبوری پیشه کنم و وقتی شکست می‌خوردم، به‌جای سرزنش خودم، به دنبال ریشه‌یابی علت و یافتن راه‌حل بودم.

در تمام این مسیر، خانواده‌ام به‌ویژه مادرم، همراه و یاور من بودند.

از چهارسال فارغ التحصیلی تا رتبه 1008 کنکور تجربی

پیوستگی در آزمون‌ها چگونه باعث پیشرفت شما شد؟

پیوستگی در آزمون‌ها برای من بسیار مهم بود. با آزمون دادن می‌توانستم سنجش دقیقی از تلاش دو هفته‌ای خودم داشته باشم و متوجه شوم چه کارهای مفیدی انجام داده‌ام و چه کم‌کاری‌هایی داشته‌ام.

این پیوستگی به من نظم می‌داد و بازه‌ی دو هفته‌ای آزمون‌ها کاملاً متعادل بود؛ نه آن‌قدر کوتاه که استرس‌زا باشد و نه آن‌قدر طولانی که باعث سستی شود.


مطابق برنامه راهبردی درس می‌خواندید؟

من به برنامه راهبردی آزمون پایبند بودم و سعی می‌کردم آن را مطابق شرایط خودم شخصی‌سازی کنم. روی بعضی مباحث تسلط بیشتری داشتم و برای آن‌ها زمان کمتری می‌گذاشتم و بعضی مباحث نیاز به تمرین و تکرار بیشتری داشتند و به آن‌ها زمان بیشتری اختصاص می‌دادم.

 

تکنیک مدیریت زمان برای شما چطور بود؟

برای مدیریت زمان آزمون از تکنیک «ضربدر–منها» استفاده می‌کردم.

در دور اول، همه سؤال‌ها را مرور و علامت‌گذاری می‌کردم:

• سؤال‌هایی که بلد نبودم را با منها (–) مشخص می‌کردم.

• سؤال‌هایی که بلد بودم اما حل آن‌ها زمان‌بر بود را با ضربدر (×) علامت می‌زدم.

• سؤال‌های چندگزینه‌ایِ درست/نادرست را در دور اول پاسخ نمی‌دادم.

در دور اول فقط سراغ سؤال‌های ساده و متوسط می‌رفتم و در دور دوم به سراغ سؤال‌های زمان‌بر و سؤال‌های علامت‌دار می‌رفتم.


چگونه آزمون را تحلیل می کردید؟

در درس زیست‌شناسی، همه سؤال‌ها را تحلیل می‌کردم؛ چه درست‌ها، چه غلط‌ها و چه نزده‌ها.

اول از همه سراغ سؤال‌های نزده می‌رفتم، چون نشان‌دهنده یادگیری ناقص بودند. نکات ضعف را در دفتر یادداشت می‌کردم. سپس سؤال‌های غلط را بررسی می‌کردم و در نهایت حتی سؤال‌های درست را هم مرور می‌کردم، چون معمولاً نکات آموزشی مهمی در آن‌ها بود.


روش مطالعه شما برای امتحانات نهایی چگونه بود؟

 امتحانات نهایی کاملاً بر اساس کتاب درسی بودند. ابتدا کتاب را خط به خط مطالعه می‌کردم و تمام تمرین‌ها و فعالیت‌های کتاب را با دقت حل می‌کردم. سپس سراغ نمونه سؤال‌های نهایی می‌رفتم و پاسخ‌هایم را با پاسخ‌نامه مقایسه می‌کردم.


جمع‌بندی را از چه زمانی شروع کردید؟

جمع‌بندی را از دوران عید شروع کردم، به روش آزمون‌های جامع. از خودم آزمون جامع می‌گرفتم و بلافاصله شروع به تحلیل آن می‌کردم. روند تحلیل آزمون برای من از خود آزمون دادن مهم‌تر بود و گاهی یک یا دو روز کامل را به تحلیل اختصاص می‌دادم.


فکر می‌کردید بتوانید چنین رتبه‌ای کسب کنید؟ از لحظه‌ی اعلام نتایج بگید.

راستش با توجه به اینکه چهار سال پشت کنکور بودم، سختی‌های خیلی زیادی کشیده بودم و در تمام این دوران، خانواده‌ام مخصوصاً پدر و مادرم همراه و یاور من بودند, اینکه بتوانم به چنین رتبه‌ای برسم برایم کمی دور از تصور بود؛ ولی خدا را شکر می‌کنم که توانستم به آن دست پیدا کنم.

لحظه اعلام نتایج گوشی دستم بود، مادرم مشغول نماز خواندن بودند.وارد پنل سنجش شدم اولین لینک کارنامه رو باز کردم نمیدانستم کارنامه سال قبل نیز قابل نمایش است با دیدن آن در نگاه اول نمی‌دانید چقدر شوکه و ناراحت شدم ، واقعاً حال و حسم قابل توصیف نیست.

بعد مادرم به من گفتند: «آرامش خودت را حفظ کن.» دوباره صفحه را نگاه کردم و وقتی رتبه را دیدم، آن‌قدر شوق و هیجان داشتم که بی اختیار اشک می‌ریختیم.

در همان لحظه مادرم سریع سجده شکر به جا آوردند و من هم فوراً به پدرم خبر دادم. ایشان هم گفتند که همین الان نماز می‌خوانم و سجده شکر به جا می‌آورم.

خدا را بابت این لحظه‌ی زیبایی که تجربه کردیم، خیلی خیلی شکرگزارم.


نقش خانواده و اطرافیان در مسیر چه بود؟

 در مسیر پرچالش کنکور، همیشه نصیحت‌های پدر و مادرم به من قوت قلب می‌داد:

• مادرم می‌گفتند: «برای تلاش کردن همیشه فرصت هست، اما برای کسانی که تلاش نمی‌کنند، حتی زمان بی‌نهایت هم کم است.»

• پدرم می‌گفتند: «با خودت رو راست باش، صداقت همیشه کلید موفقیت است.»

 

" کنکور یک کار تیمی است و من نماینده‌ی این تیم فوق‌العاده بودم.

از خانواده عزیزم، به‌ویژه پدر و مادرم، بابت همه محبت‌ها و حمایت‌هایشان صمیمانه تشکر می‌کنم.

از کانون فرهنگی آموزش قلم‌چی، جناب آقای قلم‌چی و سرکار خانم ندا صافی‌پور بابت همراهی و دلسوزی‌های مستمرشان قدردانی می‌کنم.

از تمام معلمان عزیزم در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و از همه عزیزانی که در این مسیر کنار من بودند، سپاسگزارم. "

Menu