نام و نام خانوادگی دانش آموز: ستایش عبدلی
تعداد سال های کانونی بودن: از سال هشتم ، 2 سال
پایه و رشته تحصیلی: دهم تجربی
شغل و تحصیلات مادر: دیپلم رشته ی انسانی ، خانه دار
شغل و تحصیلات پدر: سیکل ، کار آزاد
نام مصاحبه گر: هانیه کرک آبادی
1.از چه طریق با کانون آشنا شدید ؟ و چرا تصمیم به ثبت نام گرفتید؟
" من از طریق دختر عمم که عضو کانون بود متوجه شدم و چون برادرم سندرم دان بود به کمک عمم بورسیه شدم و از سال هشتم وارد کانون شدم و فقط در آزمون ها دو هفته یکبار جمعه شرکت میکنم "
2.نقاط قوت شما در سال تحصیلی چه بود؟ ایا این درس هم در ازمون و هم در مدرسه نقطه قوت شماست؟ و برای آن چگونه درس می خوانید؟
" من از سال هشتم تست زنی را یاد گرفتم و فهمیدم اصلا چی هست و خیلی بهم کمک کرد باعث شد درس های عمیق تر و مفهومی تر بخونم تا بتونم جواب تست هارو بدهم و اول کتاب و تمام مطالبو میخونم و جمع بندی میکنم با توجه به اون سراغ تستش میروم "
3.هدف شما از شرکت در ازمون ها از تابستان چیست؟
" این یک زمینه ای دارد که باعث میشود از تابستان درس های سال بعدم را مطالعه داشته باشم علاوه بر مرور درس های سال پیش در سال جدید باعث میشه یک مقدمه ای داشته باشم و یک چیزهایی را بلد باشم "
4.دفتر برنامه ریزی دارید؟ از این دفتر چگونه استفاده می کنید؟
" بله دارم و هر روز هفته از شنبه تا جمعه تمام کارهایی که در طول روز انجام میدهم را مینویسم درس هایی که میخوانم ، تست هایی که میزنم، ساعت مطالعه ، حل نمونه سوالای تشریحی و ..."
5.آیا خانواده در جریان روند تحصیل و ازمون های شما هستند ؟ و چه کسی در خانواده به شما کمک می کند؟
" بله میدانند که ازمون دارم و ازمون میدهم تشویقم میکنند به درس خواندن بیشتر و از لحاظ درسی کسی کمکم نمیکند چون مادرم مشغول برادرم و پدرمم سرکار هست ، خودم میخوانم و خودم را بالا میکشم "
6.ایا تحلیل ازمون انجام می دهید ؟ از چه کسی آموختید چگونه تحلیل کنید؟ و چطور تحلیل می کنید؟
" تحلیل ازمونم بله انجام میدهم معمولا ظهر روز ازمون یا شبش شروع به تحلیل میکنم ، از پشتیبانم و دختر عمم ، خب سوالاتی که درست جواب دادمو کاری ندارم چون ان ها را بلد بودم ، اما غلطها یا نزده ها ، اول میرم سراغ نزده ها یکم دقت میکنم به راه حل نگاه میکنم یه کم تجزیه تحلیل میکنم بعد مینویسم ، به راه حل خودم و پاسخنامه دقت میکنم و مقایسه میکنم و متوجه اشتباهم میشم و بعد مینویسم"
7.آیا تا به حال نا امید شده اید؟ چطور به ناامیدی غلبه کردید؟
" بله خب شده مثلا انقدر ترازهایم پایین بوده ناراحتم شدم ولی خب گفتم با این کارها که چیزی درست نمیشود اگر بقیه میتوانند خب منم میتوانم تلاشمو بیشتر کردم و زحمت هی زیاد کشیدم تا یک نتیجه ی خوب بگیرم و تا حدودی موفق بودم "
8.جمله یا شخص الهام بخشی دارید که باعث انگیزه تان می شود؟
" اینکه خدا ار به حکمت ببندد دری | گشاید به فضل و کرم در دیگری
و جمله ای که ارامش بخشه اینکه هیچوقت دست نکش ، بهترین چیزها زمان میبرند.🖇