علیرضا بیگدلی، صدای امید کنکوری‌ها مسیر طلایی تا دانشگاه فرهنگیان

علیرضا بیگدلی با تلاش، ایمان و پشتکارش حالا در فرهنگیان تبریز پذیرفته شده؛ جایی که رؤیای معلم شدن آغاز می‌شود

علیرضا بیگدلی، صدای امید کنکوری‌ها مسیر طلایی تا دانشگاه فرهنگیان

«هر رؤیایی روزی به حقیقت تبدیل می‌شود…


نام و نام خانوادگی: علیرضا بیگدلی
 شغل و تحصیلات پدر: فوق لیسانس - فرهنگی
 شغل و تحصیلات مادر: دیپلم،خانه دار
 چند سال کانونی: 2 سال
 تراز کانون: 5100
 معدل: 18/20

نام شهر و استان: شهر خدابنده استان زنجان

مصاحبه گر: لعیا بیگدلی


* مدیریت برنامه راهبردی: برنامه راهبردی دو هفته‌ای قلم‌چی چه نقشی در نظم مطالعاتی شما داشت؟ در مواجهه با عقب‌ماندگی از برنامه یا حجم زیاد دروس، چگونه برنامه را مدیریت و جبران می‌کردید؟

برنامه راهبردی قلب مطالعه من بود. برای من نظم حرف اول را می‌زند. من همیشه تلاش می‌کردم در هر دو هفته، حداقل ۸۰ درصد برنامه را تمام کنم. اگر عقب می‌افتادم، جمعهٔ آزمون را به جای استراحت، به جبران و مطالعهٔ سریع مطالبی که نخوانده بودم اختصاص می‌دادم تا از روند کلی برنامه جدا نشوم. اولویت‌بندی در این مواقع خیلی مهم بود؛ اولویت با دروسی بود که ضریب بالاتری داشتند یا در آن‌ها ضعف بیشتری داشتم.

 

 * استفاده از کارنامه و تحلیل آزمون: مهم‌ترین و مؤثرترین بخش کارنامه آزمون‌های قلم‌چی برای شما چه بود (مثل تراز، درصدها، یا بخش اشتباهات)؟ چگونه از تحلیل آزمون‌ها برای اصلاح روش مطالعه و جلوگیری از تکرار اشتباهات استفاده می‌کردید؟

مهم‌ترین بخش کارنامه برای من بخش نمودار نوسانات تراز و درصد پاسخ‌گویی به سؤالات ساده، متوسط و دشوار بود. تحلیل آزمون فراتر از دیدن درصدها بود؛ من همیشه سؤالات نزده را در اولویت قرار می‌دادم، چون می‌دانستم با کمی تلاش، می‌توانم آن‌ها را به پاسخ‌های درست تبدیل کنم. تراز ۵۱۰۰ یعنی من باید روی سؤالات متوسط مسلط می‌شدم و سراغ سؤالات دشوار نمی‌رفتم. تحلیل به من یاد داد که ضعف من بیشتر در کم‌دقتی است یا در بلد نبودن مفهوم اصلی.

 

 * نقش منابع آموزشی: کدام یک از کتاب‌های آبی یا سه‌سطحی قلم‌چی را برای یادگیری عمیق‌تر دروس مؤثرتر می‌دانید؟ نحوه استفاده شما از این منابع در کنار کتاب درسی چگونه بود؟

 برای من، کتاب‌های آبی نقش بسیار مهمی در تثبیت یادگیری و آشنایی با تیپ سؤالات استاندارد داشتند. من به سراغ کتاب‌های دشوارتر نمی‌رفتم و تمرکزم را روی آموزش و تسلط بر مطالب اصلی گذاشتم. کتاب‌های سه‌سطحی را بیشتر در دوران جمع‌بندی یا برای درس‌های خاصی که در آن‌ها قوی‌تر بودم استفاده می‌کردم. کتاب‌های قلم‌چی مکمل کتاب درسی و نه جایگزین آن بودند.


 * تراز و انگیزه: تراز آزمون‌ها چه تأثیری بر انگیزه شما داشت؟ در شرایط افت تراز، چگونه انگیزه خود را برای آزمون بعدی حفظ می‌کردید و از این تجربه برای ایجاد انگیزه در دانش‌آموزان آینده‌تان چگونه استفاده خواهید کرد؟

 وقتی تراز پایین می‌آمد، احساس می‌کردم که زحماتم دیده نشده. اما سریعاً به خودم یادآوری می‌کردم که هدف نهایی، دانشگاه فرهنگیان است و مسیر کنکور،. نه فقط تراز. از این تجربه یاد گرفتم که: شکست، یک فیدبک است، نه یک حکم نهایی. این درس را به دانش‌آموزان آینده‌ام هم می‌دهم؛ تراز یک ابزار است برای نشان دادن نقاط ضعف، نه تعیین ارزش.

 

 * سنجش و آمادگی: به نظر شما، مهم‌ترین مزیت شرکت در آزمون‌های منظم چیست؟ آیا آزمون‌ها فقط برای سنجش‌اند یا بخشی از فرآیند یادگیری؟ این تجربه را چگونه به دانش‌آموزان منتقل خواهید کرد؟

 آزمون‌ها فقط برای سنجش نبودند؛ آن‌ها فرآیند یادگیری بودند. آزمون‌های قلم‌چی باعث می‌شدند مطالب را عمیق‌تر و با دیدگاه کنکوری بخوانم. مهم‌ترین فایده، بازخورد گرفتن از عملکرد تحت فشار بود. به دانش‌آموزانم خواهم گفت که آزمون‌ها فرصتی هستند برای شبیه‌سازی شرایط کنکور، یادگیری مدیریت استرس و زمان، که بخش بسیار مهمی از موفقیت است.


 * مدیریت زمان در آزمون: در آزمون‌های طولانی و زمان‌دار، از چه تکنیک‌هایی برای مدیریت زمان و جلوگیری از کمبود وقت در درس‌های خاص استفاده می‌کردید؟ (مثلاً تکنیک‌های ضربدر و منها یا مدیریت زمان نقصانی).

من حتماً از تکنیک زمان نقصانی استفاده می‌کردم. برایم حیاتی بود که ابتدا سؤالات ساده را به درستی جواب دهم. مثلاً در درس فیزیک، زمان بیشتری را صرف حل سؤالات مطمئن می‌کردم و برای سؤالات وقت‌گیر یا دشوار (که احتمال اشتباه زدنم زیاد بود)، اصلاً وقت نمی‌گذاشتم. در واقع، اولویت من کسب نمره مثبت و جلوگیری از نمره منفی بود.

 

 * مرور و جمع‌بندی: چگونه با توجه به ساختار آزمون‌ها (پیشروی و جمع‌بندی‌های فصلی)، برنامه مرور و جمع‌بندی مطالب را در دوران کنکور تنظیم می‌کردید؟

برنامه راهبردی به طور خودکار مرور را در دل برنامه قرار می‌داد. اما من هر شب، حتماً نیم ساعت را به مرور مطالب روز قبل و پنجشنبه‌ها را به مرور مطالب هفته قبل اختصاص می‌دادم. بخش‌های جمع‌بندی برنامه راهبردی (مثل نیم‌سال اول) هم فرصتی عالی بودند برای اطمینان از اینکه هیچ مبحثی فراموش نشده است. این کار کمک می‌کرد تا مطالب به حافظه بلندمدت منتقل شوند.

 

 * سخت‌کوشی در برابر استعداد ذاتی: از دیدگاه شما، موفقیت در آزمون‌ها و کنکور بیشتر مدیون سخت‌کوشی و برنامه‌ریزی منظم (مشابه برنامه قلم‌چی) است یا استعداد ذاتی؟ این دیدگاه شما چگونه بر نحوه برخوردتان با دانش‌آموزان ضعیف و قوی تأثیر خواهد گذاشت؟

من اعتقاد راسخی به سخت‌کوشی و برنامه‌ریزی منظم دارم. تعهد به برنامه قلم‌چی و تلاش مداوم بود. در برخورد با دانش‌آموزان، به آن‌ها ثابت خواهم کرد که حتی اگر به نظر خودشان بااستعداد نباشند، با تلاش هدفمند و گام‌به‌گام (که از طریق یک برنامه منظم مثل قلم‌چی شدنی است)، می‌توانند به اهداف بزرگی برسند.

 

 * مشاور و خودتنظیمی: آیا از خدمات مشاوره‌ای در دوران کنکور استفاده کردید؟ مهم‌ترین درسی که در زمینه برنامه‌ریزی و خودتنظیمی از دوران آزمون‌ها گرفتید، چیست که برای انتقال به دانش‌آموزان مفید باشد؟

 مشاور خصوص داشتم. در نوشتن برنامه کمکم می کرد. مهم‌ترین درسی که گرفتم، مسئولیت‌پذیری و خودتنظیمی بود. وقتی شما هر شب ساعت‌ها و میزان مطالعه‌تان را ثبت می‌کنید، به نوعی به خودتان پاسخگو هستید. به عنوان یک معلم، می‌توانم به دانش‌آموزانم کمک کنم تا خودشان ناظر بر مطالعه‌شان باشند و این مهارت را از سنین پایین در آن‌ها تقویت کنم.


 * انتقال تجربه به دانش‌آموز: اکنون که خودتان از مسیر آزمون‌ها با موفقیت عبور کرده‌اید، اگر دانش‌آموز شما بپرسد که آیا شرکت در آزمون‌های آزمایشی ضروری است یا خیر، پاسخ شما چیست و چگونه او را به برنامه‌ریزی و تعهد تشویق می‌کنید؟  

 بله، شرکت در آزمون‌های آزمایشی ضروری است. دلیلش صرفاً سنجش نیست. آزمون‌ها مسئولیت‌پذیری، تعهد به یک برنامه درازمدت و مهارت‌های فراشناختی (تحلیل عملکرد و اصلاح روش) را به دانش‌آموز می‌آموزند. من به عنوان یک معلم، از تجربهٔ دو سال حضور در قلم‌چی استفاده می‌کنم تا دانش‌آموزانم را به برنامه‌ریزی اصولی، پایبندی به برنامه و پذیرش شکست‌ها به عنوان بخشی از مسیر موفقیت تشویق کنم. 

 

Menu