نام و نام خانوادگی: حنانه سادات حسینی
رشته و مقطع: دوازدهم زبان
رتبه سال ۱۴۰۴: ۲۰۶ منطقه ۲، ۴۸۱ کشوری
میانگین تراز: ۷۰۱۸
تراز کنکور (اردی بهشت و تیر): اردیبهشت: ۱۰۹۸۹- تیر: ۹۴۶۹
تراز سوابق تحصیلی: ۷۵۶۴
تراز کل: ۹۹۶۲
از چه سالی عضو کانون بوده و چند آزمون شرکت کرده اید: ۱۴۰۳، ۱۷ آزمون
نام شهر و استان: خرم آباد ، لرستان
شغل و تحصیلات مادر: تهیه کننده و کارگردان، فوق دیپلم
شغل و تحصیلات پدر: مهندس برق، لیسانس
مصاحبه گر: لادن عسگری

شما چگونه با کانون آشنا شدید؟ فرد خاصی توصیه کرد؟ آیا فردی در خانواده شما عضو کانون بوده یا هست؟ چه نتیجهای کسب کردند؟
از طریق تحقیق شخصی با کانون آشنا شدم و ثبتنام کردم. عمویم نیز سالها قبل در آزمونهای کانون شرکت کرده و رتبه سهرقمی کسب کرده بودند.
دستاورد شما از شرکت در آزمونهای کانون چه بود؟
آزمونها باعث شدند نقاط ضعف و قوتم را بشناسم و با تمرکز بر آنها عملکرد بهتری داشته باشم.
آیا در آزمونهای کانون غیبت داشتید؟ دلیل شما برای عدم غیبت در آزمونها چه بود؟
چهار بار غیبت داشتم که اغلب به دلیل سرماخوردگی بود. در غیر این صورت همیشه در آزمونها حاضر میشدم تا فضای کنکور را شبیهسازی کنم.
پیوستگی در آزمونها چگونه توانست باعث پیشرفت شما شود؟
پیوستگی در آزمونها موجب آشنایی بیشتر با تیپهای مختلف سؤال و شناخت بهتر نقاط قوت و ضعفم شد.
روشتان برای تحلیل آزمونها چگونه بود؟
در آزمونهایی با تعداد غلط بالا همهی سؤالات را تحلیل میکردم و در آزمونهای با خطای کمتر، فقط سؤالات غلط و بیپاسخ را بررسی میکردم.
آیا در طول سال تحصیلی دچار افت تراز شدید؟ خانواده چه کمکی به شما کرد؟
نزدیک کنکور اردیبهشت با افت تراز روبهرو شدم که بخشی از آن به افزایش تعداد شرکتکنندگان مربوط بود. در عوض بیشتر بر درصدها و کیفیت پاسخها تمرکز کردم. خانواده نیز همین دیدگاه را داشتند و حمایتم کردند.
پشتیبان تحصیلی شما در منزل چه کسی است؟ چه کمکی به شما میکردند؟
پدرم نیازهای درسی را تهیه میکرد و مادرم از نظر روحی حامی و مشوقم بود و گاهی برایم برنامهریزی میکردند.

کدام درسها نقطه قوت شماست؟ روش مطالعه این درسها چگونه است؟
نقطه قوتم گرامر بود که اغلب درصدهای بالا (۹۱ یا ۱۰۰) کسب میکردم. برای یادگیری، منابع مختلف را مطالعه کرده و تست فراوان میزدم.
به طور میانگین چند ساعت تست میزدید و چه مقدار مطالعه داشتید؟
بهطور میانگین روزی ۵ ساعت تست میزدم و در روزهای پایانی این زمان به حدود ۱۰ ساعت میرسید؛ تعداد تستها در این بازه به هزار یا دو هزار سؤال میرسید.
کدام بازه زمانی در موفقیت تحصیلی شما نقش پررنگتری داشت؟
پاییز برای شروع زبان، دیماه برای پیدا کردن روش مطالعه، نیمسال دوم برای تسلط کامل و نوروز برای جمعبندی مهمترین مقاطع بودند.
در جلسه کنکور آیا توانستید سؤالهای سادهتر را تشخیص دهید؟
بله، سؤالات ساده بهخوبی از دشوارها قابل تشخیص بودند.
دفتر برنامهریزی داشتید؟ چه کمکی به شما کرد؟
بله. دفتر برنامهریزی به حفظ استمرارم در مطالعه کمک کرد.
بهترین درس شما در کنکور کدام است؟ روشهای مطالعه خود را در این درس بنویسید.
گرامر: ضعفها را با مطالعه منابع و جستوجو برطرف میکردم و سپس از همان مباحث تست میزدم.
کدام مبحث در جلسه کنکور شما را غافلگیر کرد؟ چگونه مدیریت کردید؟
بخش واژگان دشوارتر از انتظار بود؛ اما چون در آزمونهای کانون هم همینطور بود، آمادگی ذهنی داشتم و توانستم مدیریت کنم.
در طول سال چقدر به رتبه فکر میکردید؟ خانواده چه انتظاری داشتند؟ چگونه استرس ناشی از رتبه را مدیریت میکردید؟
به رتبه زیاد فکر نمیکردم و انتظارم رتبهای حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ بود. خانواده انتظاری نداشتند و بیشتر به توانایی زبانیام اعتماد داشتند.
اگر دوباره به گذشته برگردید چه کارهایی را انجام نمیدهید؟
بیتوجهی به دروس عمومی را تکرار نمیکردم؛ اگر آنها را جدیتر میخواندم شاید رتبهام دو رقمی میشد.
استفاده شما از گوشی و فضای مجازی در چه حدی بود؟ آیا مدیریتی بر این مسئله داشتید؟
مدیریت چندانی نداشتم، اما ساعات مطالعه مفیدم این نقص را جبران میکرد.
چه تصمیماتی برای بهتر شدن در نیمسال دوم گرفتید؟
در نیمسال دوم تعداد تستهایم را افزایش دادم.
فکر میکنید مهمترین ویژگی شما در موفقیت چه بود؟
علاقه و اشتیاق به درس خواندن، علاقه به تستزنی و استمرار.
آیا در برنامهریزی زمانی را به استراحت و تفریح اختصاص میدادید؟
بله زمان های برای استراحت بود که به تماشای سریال، مطالعه کتاب و گاهی گردش می پرداختم.
آیا خواندن و نوشتن را قبل از مدرسه یاد گرفتید؟ چه کسی به شما یاد داد؟
بله، مادرم آموزش دادند.
فکر میکردید چنین رتبهای کسب کنید؟ خاطره لحظه اعلام نتایج را تعریف کنید.
انتظار رتبه حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ داشتم، بنابراین نتیجه برایم خوشایند و فراتر از انتظار بود. پدر و مادرم نیز بسیار خوشحال شدند.
چه توصیه ای برای کنکوری های ۱۴۰۵ دارید؟
اول از همه به خودتون باور داشته باشید. به خاطر سختیها و مشکلات، خودتان را با کلمات منفی صدا نزنید. شاید روند یادگیریتان کندتر باشد، اما این به هیچ عنوان به معنای ناتوانی نیست. اینکه یکی زودتر نتیجه میگیرد، دلیل برتری آن شخص یا ضعف شما نیست؛ فقط شما زمان بیشتری لازم دارید تا مطالب را یاد بگیرید.
دوم اینکه حتماً برای امتحانات نهایی وقت بگذارید. مخصوصاً در رشته زبان که خیلیها اهمیت زیادی به نهاییها نمیدهند. برعکس رشتهی تجربی که رقابت بین نمره شدید هست، اینجا شما میتوانید با یک شروع زودتر در عمومیها، خیلی راحت چند نمره بیشتر از بقیه بگیرید. شاید فکر کنید تفاوتش نهایتاً صد رتبه یا هزار تراز باشد، ولی همین اختلاف میتواند باعث شود بین دانشگاههای تهران و شهرستان یکی را انتخاب کنید.
سوم اینکه کنکور رقابتی است، اما اگر زیادی غرق رقابت بشوید، بیشتر از اینکه به خودتان اهمیت بدهید، به بقیه توجه میکنید. سال کنکور سالی است که باید اولویت اصلی شما فقط خودتان باشید.
و در آخر، نگذارید کار بقیه روی شما اثر بگذارد. بهخصوص توی آزمونهایی که بعضیها متأسفانه تقلب میکنند. مسیر هرکسی متفاوت است، پس روی راه خودتان تمرکز کنید.
موفق باشید.
