نام و نام خانوادگی : آریا دست پاک
رشته تحصیلی : پزشکی علوم پزشکی قم
نام شهر و استان : تهران
میانگین تراز : 7000
سالهای حضور در کانون : 1 سال
مصاحبهگر : علی سالار کیا
- شما چگونه با کانون آشنا شدید؟
- از طریق پدرم مدرسه با کانون آشنا شدم و آزمونها را شرکت کردم .
- دستاورد شما از شرکت در آزمونهای کانون چه بود؟
- مهمترین دستاورد من این بود که اول توانستم خودم را بیشتر بشناسم و بتوانم روش هایی که برای مطالعه دروس مختص خودم بود را بعد از چند سال پیوستگی پیدا کنم و برای سال کنکور با خودم عهد بسته بودم که هر دو هفته یک کنکور دارم و باید تمام انرژی خودم را بگذارم و استراتژی هایم را پیاده کنم و مهمترین نکته برای من این بود که سر جلسه کنکور هیچ اتفاقی که قبلا ندیده باشم یا پیش بینی نکرده باشم رخ نداد چون هر هفته خودم را در شرایط شبیه به جلسه کنکور قرار میدادم.
- پشتیبان تحصیلی شما در منزل چه کسی است؟
- پشتیبان من هم پدر و هم مادرم بودند.
- آیا در آزمون هدفگذاری و مشابه پارسال هم شرکت میکردید؟ دلیل آن چیست؟
- مهمترین منبع برای هر آزمون و بهترین منبع که بشود با آن یک پیش بینی از وضعیت خودم در آزمون داشته باشم آزمونهای مشابه پارسال بود که بعد حل کردن سوالات عصر جمعه هم سوالات جدید و هم سوالات پارسال را تحلیل میکردم. در حقیقت هر دو هفتهام را با دو تا آزمون جمع بندی میکردم که این پیشنهاد را به همه کنکوریها میکنم انجام بدهند چون نتیجهاش را میبینند.
- از کدام یک از کارنامههای جعبه ابزار کارنامه استفاده میکردید؟ دلیل استفاده از هر کارنامه را ذکر کنید.
- کارنامه اصلی، ۵ نوع درس و مبحثی که نشان میداد تدر چه مباحثی مشکل دارم و به من میگفت هم ترازهای من در چه وضعیتی هستند. مهمترین ویژگی که برای من مهم بود در هر مبحث این موارد را مقایسه میکرد که خیلی خیلی کمک کننده بود.
- مطابق برنامهی راهبردی درس میخواندید؟ چگونه برنامهریزی میکردید؟
- برنامههای من به صورت هفتگی بود و مباحث آزمون را برای برنامه ریزیام مطابق با پیش بینی خودم در حالتهای مسطلم نیاز به تست بیشتر نیاز به تست و مطالعه بیشتر قرار میدادم و هر درس را مطابق با نیاز خودم به آن داخل هر هفته مطالعه میکردم و هفته دوم هم معمولا شنبهها مخصوص جبرانی هفته پیش یا تست بیشتر بود و مباحث باقیمانده را از روز یکشنبه تا پنجشنبه میخواندم .همه این برنامه ریزی ها کاملا طبق بودجه بندی آزمونها بود.
- کدام درسها نقطه قوت شما بود؟در مدرسه یا آزمونها چه نمرهای برای این درس ها کسب میکردید؟
- اکثر درس ها را دوست داشتم به جز درس شیمی که به دلایلی سال دوازدهم خیلی افت کردم.
نقاط پایدار که هر آزمون درصد بالا میزدم در دروس اختصاصی ریاضی بود و نمرات مدرسه هم معمولا ۲۰ بود.
- در طول این سالها درسی بوده که ضعیف باشید اما با تغییر روش، آن را به نقطه قوت تبدیل کرده باشید؟ کدام درس؟ چه کاری کردید؟
- درس شیمی بود که به شدت ضعیف بودم تصمیم گرفتم برای بخش مسائل هر هفته اوقات ویژهای را برای تستهای چالشیتر بگذارم و برای مباحث حفظی هم خلاصه نکاتی تهیه کرده بودم که هر شب نیم ساعت مطالعه میکردم و بعد از یک مدت خیلی توانستم پیشرفت کنم.
- روزی چند ساعت درس میخواندید؟ چند درصد زمان خودتان را به تست زدن اختصاص میدادید؟
- سال کنکور معمولا از برنامهای که برای خودم مینوشتم مقداری بیشتر میخواندم و در درسها کم نمیگذاشتم و قبل از عید ۸ساعت تا ۹ ساعت پیوسته میخواندم و بعد از عید این عدد به ۱۱ ساعت هم میرسید ولی به طور کلی بگویم از صبح که بلند میشدم تا شب که میخواندم ۱۰۰ خودم را میگذاشتم و صرفا دنبال اینکه ساعت مطالعهام به فلان قدر برسد نبودم.
- در کارنامه ابتدا به سراغ دیدن نمره کدام درسها میرفتید؟ ایرادات هر درس را چگونه برطرف میکردید؟
- اول سراغ دروسی میرفتم که از قبل برنامه ریزی کردم پیشرفت کنم یا تغییری که میخواهم را ببینم و بررسی میکردم که به هدفگذاری خودم رسیدم یا نرسیدم که اگر نرسیده بودم با کمک بقیه راه حل مشکل را پیدا میکردم و با کمک همدیگر سعی در برطرف کردن آن داشتم.
- آیا اعضای خانواده کارنامهی شما را میدیدند؟ اگر افت داشتید برخورد آنها با این افت چگونه بود؟
- من به پدر و مادر خودم رمز و نام کاربری کانون را داده بودم و چند ماه به سایت رفته و کارنامهها را بررسی میکردند و جاهایی که افت داشتم را بررسی میکردیم و مثل یک تیم حلش میکردیم. بعد از چند ماه صرفا از من میپرسیدند که برنامههایت طبق نظر و هدفگذاریهایت پیش میرود یا نه؟ که من از وضعیت خودم کاملا آنها را آگاه میکردم.
- دفتر برنامه ریزی داشتید؟ تکمیل این دفتر چه کمکی به شما از لحاظ درسی و غیر درسی کرده است؟
- بله، خیلی کمک کننده بود مخصوصا اوایل که یکم حس میکردم راه را گم کردهام، به من کمک کرد با توجه به ساعت مطالعه هفتههای قبلی و نتایجم برنامه ریزی را به جلو داشته باشم.
- کدام یک از کتابهای کانون را استفاده میکردید؟
- کتابهای سه سطحی ( مخصوصا سطح دشوار و دشوارتر) و کتابهای آبی به عنوان منبعی کامل از سوالات شناسنامه دار کنکور.
- دلیل این که در آزمونهای تابستان شرکت کردید چه بود؟
- مهمترین ویژگی آزمونهای تابستان نگاه به گذشته بود که میتوانستم کم کاریها وعقب ماندگیهای سال گذشتهام را جبران کنم.
- چه تصمیماتی برای بهتر شدن در نیم سال دوم گرفتید؟
- نیم سال دوم وقت جمع بندی و مرور بود که تصمیم گرفتم از بهمن و اسفند آزمونهای جامع بزنم و یک دید آزمون محور و کلی داشته باشم تا یک نگاه مبحثی.
- فکر میکنید مهمترین ویژگی که شما دارید و باعث میشود خوب درس بخوانید، چیست؟
- از درس خواندن لذت میبرم، از رقابت لذت میبرم.
وقتی دیدم با درس خواندن بیشتر میتوانم با دست پر رقابت کنم و برگ برنده من هست بیشتر درس میخواندم.
- آیا در برنامه ریزی زمانی را به استراحت و تفریح اختصاص میدادید؟ چه کارهایی میکردید؟
- قطعا بله، انسان نیاز به تفریح و استراحت دارد.
در سال کنکور روزهای جمعه را کلا خالی کرده بودم و به تفریح میپرداختم و کاملا ذهنم را برای یک روز از فضای کنکور دور میکردم.
یک هفته کوه میرفتم، یک هفته با دوستانم بیرون میرفتیم و با بقیه دوستام هم وقت میگذراندم.
- آیا خواندن و نوشتن را قبل از دوران مدرسه یاد گرفتید؟ چه کسی به شما یاد داد؟
- قبل از مدرسه مادرم به من خواندن یاد داده بودند.
- قبل از دوران دبستان پدر و مادر برای شما کتاب میخواندند؟ چه کتابهایی؟ الان مطالعه غیردرسی دارید؟
- من به واسطه پدر و مادر فرهنگی که دارم از بچگی با کتاب بزرگ شدم و عنصر جدایی ناپذیر زندگی من کتاب است.
الان هم بیشتر کتابهای صوتی یا پادکست گوش میکنم و بقیه زمان را به مطالعات دانشگاهی میپردازم.
- آیا برای درس خواندن با دوستان صمیمی خود در ارتباط بودید؟ در مورد چه چیزی با هم گفتوگو میکردید؟
- من دانش آموزی بودم که حرفهای دیگران در مورد وضعیت درسیشان خیلی روی من تاثیر میگذاشت(چه مثبت چه منفی) برای همین سعی میکردم با چند تا از دوستانم که دیدگاه مثبت تر داشتند و حرفایشان انگیزهام را بیشتر میکرد صحبت کنم و در مورد برنامههایم بگویم و از آنها کمک بگیرم.
- تکنیک مدیریت زمان شما چگونه بود؟
- من اوایل در مدیریت آزمون مشکل داشتم و بعد از یک مدت که گذشت و نقاط ضعف و قوتم را شناختم توانستم در آزمون منطقیتر به سوالات جواب بدهم. یعنی مثلا از قبل با خودم میگفتم اگر درس ریاضی آسان بود من باید ۹یا ۱۰ از ۱۰ بزنم و اگر سخت بود ۴ یا ۵ از ۱۰. معیار سخت و آسانی آزمون سطح خودم بود که میدانستم وضعیتم را حدود ۱۰ ثانیه سوالات را چشمی نگاه میکردم اوایل خطا زیاد بود در فهمیدن سخت یا آسوان بودن ولی از بهمن تقریبا به صورت کامل سطح سوالات را متوجه میشدم.
- نیم سال اول چطور مطالعه کردید؟
- به طور کلی برنامه مطالعاتیام را بر اساس برنامه راهبردی آزمونهای قلمچی تنظیم میکردم و با توجه به تعریفی که شنیده بودم و قدمت این برنامه ریزی به این برنامه و رسالتش اعتماد کردم و جایی تداخل یا ضعف ندیدم.
- نیم سال دوم چه تغییری در برنامه دادید؟
- شاید مهمترین توصیهای که من سال اول کنکورم انجام ندادم و سال دوم انجام دادم و نتیجهاش را هم دیدم تحلیل آزمون بود ، تحلیل آزمون به معنی صرفا بررسی درست و غلط بودن سوالات نیست یعنی شما سوالات آزمون را تک به تک حل کنید و در ذهنتان مرور کنید که این سوال خواستهاش چه بود؟
طراح چه جوری میتواند سوال را سخت تر کند؟
اشتباهاتی که سر جلسه داشتید را در یک دفترچه یادداشت کنید که دیگر تکرار نشود. سوالاتی که نکته مهم داشته را داخل دفتر خودآموزی یا هر دفتر دیگر بنویسید.
