سرژ یقیازاریان تبریزی
تهران
شغل و تحصیلات پدر: مهندس مکانیک (کارمند)- لیسانس مکانیک دانشگاه تهران
شغل و تحصیلات مادر: خانه دار - لیسانس شیمی آلی دانشگاه آزاد تهران مرکز
رتبه ۵۱۷ منطقه ۱ و ۱۰۰۰ کشوری کنکور ریاضی سال ۹۷
رشته و دانشگاه قبولی: مهندسی برق گرایش الکترونیک قدرت، دانشگاه امیرکبیر
(هر سه مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری در صنعتی امیرکبیر)
تعداد سال کانونی: 3 سال
میانگین تراز کانونی: 6600
مصاحبه گر: شیلا کیانی
مطابق برنامه ی راهبردی درس می خواندید؟ چگونه شخصی سازی می کردید، توضیح دهید که روشتان چگونه بود؟
بله، طبق برنامه راهبردی کانون درس می خواندم، اما این برنامه را به شکلی شخصی سازی می کردم که بهترین نتیجه را برای خودم بگیرم. شخصی سازی برنامه درسی برایم بسیار مهم بود، چون هر فرد نیازها و سبک مطالعه خاص خود را دارد و می خواستم از برنامه ی کانون بهره برداری حداکثری داشته باشم. در اینجا روش شخصی سازی ام را توضیح می دهم:
۱. شخصی سازی بر اساس نقاط قوت و ضعف:
۱.۱ شناسایی نقاط ضعف :در ابتدا با استفاده از کارنامه ها و آزمون های مختلف، نقاط ضعفی که داشتم را شناسایی می کردم. مثلاً اگر در یک درس خاص درصد پایین تری داشتم، بیشتر زمانم را به آن درس اختصاص می دادم.
۲.۱ تقویت نقاط قوت :در عین حال، دروسی که در آن ها تسلط بیشتری داشتم را هم مرور می کردم، اما نه به اندازه دروس ضعیف .
این باعث می شد که در نهایت نقاط قوت خود را حفظ کنم و در عین حال در دروس ضعیف هم پیشرفت کنم.
۲. مدیریت زمان بر اساس اولویت ها:
از زمانبندی منعطف استفاده می کردم. در ابتدا، طبق برنامه راهبردی کانون پیش می رفتم، اما در صورتی که به یک درس خاص نیاز به زمان بیشتری می داشتم، برنامه ام را مطابق با آن تغییر می دادم. به طور مثال:در هفته های نزدیک به آزمون، زمان بیشتری را به تست زنی و مرور دروس اختصاص می دادم. در فواصل میان آزمون ها، به مطالعه مباحث پایه ای و مفهومی می پرداختم.
۳. استفاده از آزمون های شبیه سازی:
من آزمون های شبیه سازی پارسال و هدفگذاری را به عنوان ابزارهایی برای ارزیابی خود می دیدم. با توجه به نتایج این آزمون ها، برنامه مطالعاتی ام را تغییر می دادم و بیشتر بر روی مباحثی که در آزمون ها ضعیف عمل کرده بودم تمرکز می کردم.
4. بررسی و تنظیم مجدد برنامه ها:
هر دو هفته یکبار، برنامه را مرور می کردم و طبق پیشرفت یا عدم پیشرفت در دروس مختلف، برنامه ام را تنظیم مجدد می کردم. به این صورت که اگر در درسی مشکلی داشتم، زمان بیشتری برای آن درس اختصاص می دادم یا به مباحثی که هنوز به طور کامل یاد نگرفته بودم، برمی گشتم.
به طور کلی ،برنامه راهبردی کانون را به عنوان یک چارچوب کلی استفاده می کردم، اما آن را با توجه به نیازها و شرایط شخصی خود شخصی سازی می کردم. این کار باعث می شد که در نهایت هم به تمام دروس به صورت متعادل رسیدگی کنم و هم به نقاط ضعف خود سریع تر واکنش نشان دهم.

در طول سال مطابق پیشروی سریع پیش می رفتید یا پیشروی عادی؟ چرا؟
در طول سال بیشتر از پیشروی عادی استفاده می کردم، اما در برخی بازه های زمانی خاص، برای رسیدن به اهداف مشخص یا بهبود برخی دروس، پیشروی سریع تر را انتخاب می کردم. دلایلی که باعث شد پیشروی عادی را در پیش بگیرم عبارتند از:
1. ثبات و مداومت در مطالعه:
پیشروی عادی به من این امکان را می داد که به طور مداوم و منظم درسی را مطالعه کنم و همه مباحث را با دقت بررسی کنم.
این روش از لحاظ روحی هم برایم راحت تر بود زیرا فشار کمتری به من وارد می کرد و استرس مطالعه زیاد در یک بازه کوتاه زمانی را از بین می برد. همچنین باعث می شد که مطالب به مرور در ذهنم تثبیت شوند و از فراموشی جلوگیری شود.
۲. آزمون ها و کارنامه ها:
طبق برنامه ی کانون، هر آزمون یک مرحله از پیشرفت را نشان می داد و با استفاده از کارنامه ها، نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی می کردم. پیشروی عادی کمک می کرد تا بتوانم در هر مرحله از آزمون ها، بدون فشار اضافی و به صورت تدریجی به بهبود نتایجم بپردازم.
3.بهترین استفاده از زمان برای مرور:
با پیشروی عادی، وقت کافی برای مرور دروس گذشته و بازگشت به نقاط ضعف خود داشتم. گاهی پیشروی سریع ممکن بود باعث شود که فرصت مرور و تثبیت مباحث قبلی از دست برود، اما با پیشروی عادی، همیشه زمان کافی برای بازنگری مباحث گذشته داشتم و این به تثبیت اطلاعات کمک می کرد.
4. شخصی سازی برنامه بر اساس نیازها: در زمان هایی که احساس می کردم در بعضی دروس یا مباحث پیشرفت خوبی داشتم، می توانستم با پیشروی سریع تر در آن بخش ها، بیشتر روی دروس سخت تر و ضعیف تر خود تمرکز کنم. این روش به من این امکان را می داد که از پیشروی سریع فقط در بخش هایی استفاده کنم که به آن نیاز داشتم.
در مجموع، پیشروی عادی به من این امکان را می داد که در طول سال به صورت پایدار و متعادل پیش بروم. البته در مواقع خاص، پیشروی سریع را برای پیشرفت در بعضی دروس یا رفع نقاط ضعف انتخاب می کردم، اما بیشتر تمایل داشتم که روند مطالعه ام تدریجی و منظم باشد.
آیا در طول سال ساعات خواب شما منظم بود یا خیر؟
بله ساعات خواب من منظم بود و معدود روزهایی تغییر می کرد، سعی می کردم 9 تا 11 بخوابم 6 تا 7 صبح بیدار شوم.
نقش اولیا در موفقیتتان چه بوده است؟
نقش والدینم در موفقیتم بسیار حیاتی بود. حمایت روانی، مدیریت زمان، فراهم کردن منابع آموزشی و مشاوره های آن ها باعث شد که بتوانم با اطمینان خاطر و انگیزه بیشتر در مسیر موفقیت حرکت کنم و به هدف خود برسم. همچنین به من یادآوری می کردند که موفقیت نتیجه ی تلاش مستمر و صبر است و باید به خودم ایمان داشته باشم. آن ها با ایجاد فضای آرام و مثبت، کمک می کردند که از استرس های بی مورد دور شوم و با ذهنی آرام و تمرکز بالا به مطالعه و آماده سازی بپردازم.
آیا روش بازیابی را می شناسید؟ در کدام درس ها بیشتر از روش بازیابی استفاده کردید؟ و تأثیر این روش برای شما چه بود؟
بله ،روش بازیابی یکی از تکنیک های بسیار مؤثر در یادگیری است که در آن به جای اینکه فقط اطلاعات را مطالعه یا مرور کنید، تلاش می کنید تا آن ها را از حافظه خود بازیابی کنید .این روش شامل تست زنی، یادداشت برداری بدون نگاه به کتاب یا منابع، یا توضیح دادن مطالب به خودتان یا به دیگران است. بازیابی فعال به شما کمک می کند که مطالب را بهتر به حافظه بسپارید و در بلندمدت آن ها را بهتر به یاد بیاورید.
تأثیر روش بازیابیاز دیدگاه من:
1. افزایش یادگیری فعال: بازیابی به من این امکان را می داد که درسی که یاد گرفته ام، فعالانه در ذهنم بازیابی کنم و به این ترتیب یادگیری ام فعال تر و موثرتر بود. به جای اینکه فقط مطالب را مرور کنم، تلاش می کردم که بدون نگاه به منابع، اطلاعات را بازیابی کنم و در نتیجه مطالب عمیق تر در ذهنم ماندگار می شدند.
۲. مقاومت در برابر فراموشی :استفاده مداوم از روش بازیابی باعث می شد که اطلاعات برای مدت طولانی تری در ذهنم باقی بمانند .این روش مشابه به یک تمرین ذهنی است که حافظه بلندمدت من را تقویت می کند و مقاومت بیشتری در برابر فراموشی ایجاد می کند.
- تست زنی مؤثر: بازیابی در فرآیند تست زنی هم به من کمک می کرد. با استفاده از روش بازیابی، زمانی که تست می زدم، نه تنها درک بهتری از سوالات داشتم بلکه قادر بودم که با اعتماد به نفس بیشتری به سوالات پاسخ دهم، زیرا ذهنم پیش از آزمون تمرین بازیابی انجام داده بود.
- مناسب برای دروس با حجم زیاد:
در درس هایی که حجم اطلاعات بالا بود، مانند شیمی و زیست شناسی، بازیابی به من کمک می کرد که اطلاعات پراکنده را دسته بندی کنم و بتوانم آن ها را به سرعت و به دقت به یاد بیاورم، این باعث می شد که در زمان های محدود، بازدهی بیشتری داشته باشم.
- روش بازیابی به من کمک کرد تا یادگیری ام به جای صرفا حافظه ای و سطحی، به صورت عمیق تر و مفهومی تر انجام شود. این روش به ویژه در دروسی که نیاز به تسلط و تمرین مستمر داشتند، تأثیر زیادی در پیشرفت من داشت و باعث شد که مطالب به شکلی ماندگارتر در ذهنم باقی بمانند.
روشتان برای تحلیل آزمون ها چگونه بود؟ آیا همه ی سؤالات را تحلیل می کردید یا فقط سؤالات غلط یا بدون پاسخ را بررسی می کردید؟
روش تحلیل من به این صورت بود که ابتدا بر سؤالات غلط تمرکز می کردم تا دلیل اشتباهات خود را بفهمم و سپس به سؤالات بدون پاسخ می پرداختم تا نقاط ضعف خود را در مدیریت زمان یا مفاهیم شناسایی کنم. این تحلیل ها به من کمک می کرد که نه تنها درک بهتری از عملکرد خود داشته باشم، بلکه بتوانم برنامه ریزی دقیقتری برای پیشرفت در آزمون های آینده انجام دهم.
آیا در طول سال تحصیلی دچار افت تراز شدید؟ چگونه با این مسئله مواجه شدید؟ چه تصمیمی گرفتید؟ خانواده چه کمکی به شما کرد؟
بله، هرازگاهی افت تراز داشتم.
اولین واکنشم به افت تراز، شناسایی علت این موضوع بود. متوجه شدم که در آن زمان به برخی دروس بیشتر از بقیه توجه کرده بودم و بعضی از مباحث را کم اهمیت تلقی کرده بودم.
- درک کردم که مدیریت زمان و تمرکز روی نقاط ضعف یکی از دلایلی بود که من را به این افت تراز رسانده بود. برخی آزمون ها را به دلیل فشار زیاد یا نگرانی از دیگر دروس، با دقت کم تری پاسخ داده بودم.
2. تصمیمات و اقداماتی که گرفتم:
- بازنگری در برنامه ریزی :تصمیم گرفتم برنامه ام را مجدداً تنظیم کنم. شروع به تنظیم یک برنامه دقیق تر و متعادل تر برای تمام دروس کردم و سعی کردم که به جای تمرکز روی چند درس خاص، همه ی دروس را با دقت بیشتری مطالعه کنم.
- تمرکز بیشتر بر نقاط ضعف: به نقاط ضعف خود در دروس مختلف توجه بیشتری کردم و بر روی آن ها وقت بیشتری گذاشتم. برای مثال، در دروسی مانند شیمی که در آن ها با مشکلات مواجه شده بودم، به حل مسائل بیشتری پرداختم.
کدام درس ها نقطه قوت شماست؟ روش مطالعه این درس ها چگونه است؟ در مدرسه یا آزمون ها چه نمره ای برای این درس ها کسب می کردید؟
نقطه قوتم ریاضیات به خصوص هندسه ریاضیات گسسته بود و همیشه بالای ۷۰-۸۰ درصد بودم. ابتدا متن کتاب را مطالعه می کردم سپس سعی می کردم بازخوردی از مطالعات خود از طریق تست زنی بدون زمان داشته باشم، پس از بررسی نقاط ضعف خود به درسنامه و جزوه رجوع می کردم و دقیق تر و عمیق تر آن مبحث را مطالعه میکردم وسپس تست زنی های چندباره و زماندار را مدنظر قرار می دادم.
در طول این سالها درسی بوده که ضعیف باشید اما با تغییر روش، آن را به نقطه قوت تبدیل کرده باشید؟ کدام درس؟ چه کاری کردید؟
بله، درس شیمی یکی از دروس چالشی برای من بود که ابتدا در آن ضعیف بودم. در ابتدا، به دلیل اینکه تست زنی کمی داشتم و از طرفی نتایج خوبی هم نمی گرفتم، احساس می کردم که این درس برای من سخت تر از دیگر دروس است، اما با تغییر روش مطالعه، توانستم این درس را به نقطه قوت خود تبدیل کنم.
- علت ضعیف بودن در شیمی:
- در ابتدا، من به تست زنی توجه کافی نداشتم و بیشتر به خواندن صرف کتاب بسنده می کردم. این باعث می شد که نتایج من در آزمون ها ضعیف باشد.
- همچنین نتوانسته بودم مفاهیم شیمی را به خوبی در ذهنم تثبیت کنم.
تغییر روش و اقدامات انجام شده:
- توجه بیشتر به متن کتاب: اولین قدمی که برای بهبود در شیمی برداشتم، خواندن دقیق تر متن کتاب بود. به این معنی که هر فصل را با دقت بیشتری مطالعه می کردم و به مفاهیم اصلی و جزئیات توجه می کردم.
- تست زنی زیاد: پس از مطالعه مفاهیم، به شدت روی تست زنی تمرکز کردم، تصمیم گرفتم که به طور منظم تست های شیمی را حل کنم تا درک بهتری از نحوه مطرح شدن سوالات در آزمون ها پیدا کنم. این کار باعث شد که با نوع سوالات و روش های پاسخدهی آشنا شوم و سریع تر به آن ها پاسخ بدهم.
- تحلیل دقیق پاسخ ها: بعد از هر آزمون، تمام پاسخ ها را تحلیل می کردم. نه تنها سؤالات غلط را بررسی می کردم، بلکه به سؤالات درست نیز توجه می کردم تا ببینم چرا توانستم به آن ها پاسخ دهم و کجا نیاز به تقویت بیشتر دارم.
- تمرین بیشتر بر روی نقاط ضعف: با تحلیل هر آزمون، متوجه نقاط ضعف خود در بخش هایی مانند تعادل شیمیایی، استوکیومتری، و موازنه واکنش ها شدم، به همین دلیل، روی این مباحث بیشتر تمرکز کردم و تمرین های بیشتری حل کردم تا به تسلط کامل بر آن ها دست یابم.
با این تغییرات، توانستم عملکرد خود در شیمی را به طور چشمگیری بهبود دهم. در آزمون ها نمرات بهتری کسب کردم و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم. تست زنی مداوم و توجه به مفاهیم پایه باعث شد که شیمی برای من تبدیل به یکی از دروس قوی ام شود.
به طور میانگین و در بازه های مختلف چند ساعت تست می زدید یا مسأله حل می کردید و چند ساعت صرف مطالعه و روخوانی می کردید، در طول سال و در ماه های مختلف این نسبت چه تغییری کرد؟
در مواجهه با یک درس جدید بیشتر مطالعه انجام می دادم تا تست زنی، ولی بعد از مطالعه به نسبت 70 -30 تست زنی انجام می دادم وتقریبا۷۰درصد تایمم تست زنی صورت می گرفت.

سرژ یقیازاریان؛ازمیانگین تراز 6600تادکترای برق امیرکبیر-بخش اول
https://www.kanoon.ir/Article/348866
سرژ یقیازاریان؛ازمیانگین تراز 6600تادکترای برق امیرکبیر-بخش سوم
https://www.kanoon.ir/Article/348954
