نام و نام خانوادگی : مرضیه افضلیان
رتبه کنکور ۱۴۰۳ : ۱۳۳ منطقه ۳ و ۸۱۱ کشور
رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی ٫ دانشکده علوم پزشکی شیراز
تراز کنکور : ۱۰۹۵۴
تراز سوابق تحصیلی : ۱۰۲۴۳
معدل : نهایی : ۱۹٫۵۱
شهر و استان : شهرستان بهمئی شهر استان ک - ب
میانگین تراز : ۷۰۶۸
سالهای حضور در کانون : ۶ سال
شغل و تحصیلات مادر : خانه دار ٫ دیپلم
شغل و تحصیلات پدر : حراست ٫ لیسانس
مصاحبه گر: سید طاهر تقی زاده
1.اولین تراز شما چند بود و در آزمون آخر به چند رسید ؟
اولین تراز سال دوازدهمم ۶۶۹۲ و آخرین ترازم ۷۴۸۸ بود
2.مهم ترین دلیل این پیشرفت را چه می دانید ؟
همیشه لحظات آغاز یک ماجرا پر از نا بلدی ها و مبتدی بودن هاست ، جایی که سر در گم می شویم و گاهی راه را گم میکنیم .سال دوازدهم هم از این دست ماجرا ها بود ؛ پس از تک پایه خوانی ها و جمعبندی تابستان رسیدیم به سالی که حجم درس های خودش به اندازه کافی بالا بود و در کنار آن مرور پایه را لازم داشت ، فقط می توانم بگویم کمی لجاجت ورزیدن و جا نزدن مسیر را هموار می کند
3.برنامه شما برای دوران امتحانات چه بود ؟
ویژگی ها ، توانایی ها و به صورت کلی شرایط همه افراد با یکدیگر متفاوت است و از این رو هر فرد باید برنامه شخصی سازی شده خود را دنبال کند البته که در این میان یک سری اصول مشترک میان برنامه افراد موفق به چشم می خورد ، با همه اینها برنامه خودم را شرح می دهم امیدوارم تنها اصول کلی را برداشت کنید ؛ دروس اختصاصی که چون به صورت کنکوری می خواندم و برای کنکوری خواندن تسلط بر متن و مفهوم کتاب درسی لازم است برای امتحانات نهایی آماده بودم البته که باز هم تا صبح بیدار می ماندم تا مطالب را به آخر برسانم و خب طبیعتا نمونه سوالات امتحانی و نهایی های سال های گذشته را برای همه دروس بررسی می کردم . برای دروس عمومی هم چون پایه خوبی داشتم پس از امتحانات نوبت اول خیلی سراغشان نرفتم و بعد از کنکور اردیبهشت برای ادبیات آرایه و دستور و معنی و برای زبان گرامر و واژگان و عربی هم قواعد و تمارین کتاب درسی و دینی هم حفظ و درک متن کتاب و دو کتاب سلامت و هویت هم صرفا حفظی بودند و سعی کردم بخشی از آنها را مطالعه کنم که شب امتحان کارم گره نخورد در این دوران هم به صورت کامل به تشریحی خواندن می پرداختم و جنبه تستی ماجرا را به تایم های دیگر موکول می کردم
4.منابع شما برای دوران امتحانات چه بود ؟
مهم ترین منبعم که قطعا کتاب درسی بود و در کنار آن سوالات امتحانات نهایی سال های گذشته و نمونه سوالاتی که در سایت کانون بارگذاری می شد البته برای ادبیات به علت تأثیر بسیار بالایی که داشت یک کتاب کمک درسی هم تهیه کرده بود
5.پیوستگی در آزمون ها چگونه توانست باعث پیشرفت شما شود ؟
کنکور ماراتنی است که خواه ناخواه هنگامی که سوت آغاز نواخته شد با گروهی از افراد در رقابت قرار می گیریم و اهمال کاری در هر نقطه از پیست مسابقه منجر به عقب افتادن از عده ای می شود و تندروی هم به دلیل خستگی زود هنگام نهایتا همان عواقب را دارد و جبران هر دو در رقابتی که ثانیه ها سرنوشت ها را تغییر می دهند بسیار دشوار است و داستان را پیچیده می کند. موفقیت نتیجه طبیعی استمرار است و من سعی کردم این اصل را در دستور کار قرار دهم . البته این را هم بگویم که انسان اصولاً ماشین نیست که همواره در یک حال ، در حال تلاش اما باید سعی شود این استمرار در زمان های معین حفظ شود و کم کاری ها باید قابل جبران باشند
6.تکنیک ها و روش های مدیریت زمان را تمرین و استفاده می کردید ؟ کدام روش ؟ آیا در کنکور هم استفاده کردید ؟
قطعاً از این تکنیک ها استفاده می کردم .معمولا از تکنیک های ضربدر منها ، زمان های نقصانی و دو خودکار استفاده می کردم
7.آیا در آزمون های هدفگذاری و مشابه پارسال شرکت می کردید ؟
بله . آزمون هدفگذاری حجم کمی داشت و در پاسان هفته اول امکان ارزیابی سریع عمل کردم را فراهم می کرد و به مطالعه ام در طول هفته دوم جهت می داد و آزمون های مشابه پارسال هم درست یک آزمون قبل از آزمون اصلی بودند که فرصت رفع اشکال نهایی را فراهم می کردند . جدای از اینها آشنایی با سبک و نکات سوالات و مخصوصا پاسخنامه و ظرافت طراحان کانون در پرداختن به مباحث کتاب خالی از لطف نبود .
8.از کدام یک از کارنامه های جعبه ابزار استفاده می کردید ؟ دلیل استفاده از هر کارنامه را ذکر کنید.
در اوقات فراغت و جمعه هایی که آزمون داشتم معمولاً صفحه شخصی را زیر و رو می کردم و یکی از مواردی که به آن می پرداختم تحلیل و کمک گرفتن از کارنامه های متنوع و مفید قرار گرفته در صفحه شخصی بود . غالبا هم از کارنامه ای استفاده می کردم که پاسخگویی های اشتباه و عدم پاسخگویی های آزمون های کانونم را در بر داشت و مانند یک جزوه شخصی سازی شده بود ، بعد هم کارنامه هایی که عملکردم در آزمون های مختلف و دروس متفاوت را مقایسه و تفسیر می کردند . (اسم دقیقشان را به خاطر ندارم : هدفگذاری ، اشتباهات ،چند از ده و ...) دلیلش هم شناخت بیشتر روند مطالعاتی و ضعف ها و قوت هایم بود.
9.مطابق برنامه راهبردی درس می خواندید ؟ چگونه شخصی سازی می کردید ؟ توضیح دهید که روشتان چگونه بود ؟
بله . در مسیر کنکور نقطه آغاز مشخص است و خط پایان هم همینطور اما میان این دو مسیری بس طولانی و پرفراز و نشیب است که دانش آموز شناخت کافی از آن ندارد برنامه راهبردی این مسیر را برای دانش آموزان ترسیم میکند و این نقطه آغاز و پایان را به صورت کاملاً مهندسی شده و دقیق به هم وصل میکند و یک دورن از آنچه پیش رو داریم به ما میدهد. اما طبیعتاً برنامهای که برای دانش آموزان سراسر کشور تدوین شده است کلیات را شرح میدهد و دیتایل ماجرا دست دانش آموزان را میبوسد. من مباحثی که باید در طول دو هفته میخواندم و مرور میکردم و به تسلط میرسیدم را با توجه به برنامه راهبردی در دستور کار قرار میدادم و سعی میکردم در هفته اول یا نهایتاً روزهای ابتدایی هفته دوم آموزشم را تکمیل کنم و پس از آن به تست بیشتر و تثبیت و تسلط برسم.
10.روشتان برای تحلیل آزمونها چگونه بود؟آیا همه سوالات را تحلیل میکردید یا فقط سوالات غلط یا بدون پاسخ را بررسی میکردید؟هنگام بررسی آزمونها به کدام یک اولویت بیشتری میدادید؟بررسی اشتباهات یا بررسی سوالات ساده؟
پس از بارگذاری پاسخنامه تشریحی در صفحه شخصی آن را دانلود میکردم و سوالات را به ترتیب قرارگیری در دفترچه تحلیل میکردم برای زیست شناسی نکات مهم را با ذکر شماره سوال و تاریخ آزمون در حاشیه کتابم مینوشتم و سوالات مهم را مارکدار میکردم ، برای شیمی و فیزیک و ریاضی هم سوالات مهم را به همراه پاسخ به دفترم اضافه میکردم و نکات مهم را وارد حاشیه کتابم میکردم. همه سوالات را تحلیل میکردم قطعاً با دقت بیشتری سوالاتی که اشتباه پاسخ دادم را بررسی میکردم اما همه سوالات حتی سادهترین آنها دربرگیرنده نکاتی است که حداقل یک بار خواندن پاسخشان می تواند مفید باشد. گاهاً سوال ساده است اما پاسخنامهاش نکات جالبی را ارائه میکند یا به سوالی درست پاسخ دادهایم اما نکاتی را در بر دارد که روی آنها مسلط نیستیم من برای سوالاتی که پاسخگویی اشتباه داشتم یا پاسخ ندادم سعی میکردم بدون نگاه به پاسخنامه باز هم پاسخ دهم و بعد به پاسخنامه مراجعه کنم اما برای سوالاتی که درست پاسخ دادم مستقیماً سراغ پاسخنامه میرفتم تا هیچ چیزی از قلم نیفتد.
11.دفتر برنامهریزی را داشتید ؟ این دفتر چه کمکی به شما از لحاظ درسی و غیر درسی کرده است؟
بله اما معمولاً برنامهریزیهایم را در یک دفترچه یا دفتر معمولی انجام میدادم و وارد دفتر برنامهریزی نمیکردم. اصولاً برنامهریزی سبب میشود ارزش زمان را بیشتر بدانیم و گذر ثانیه ها را محسوس تر احساس کنیم ، که این خود به نظم و جهت دادن به فعالیتها و سرانجام موفقیت منجر میشود. دفتر برنامهریزی امکان ارزیابی عملکرد در دراز مدت و حتی کوتاه مدت را میدهد و در تصمیماتی که برای ادامه مسیر اتخاذ میکنیم نقشه بسزایی دارد
12.کدام یک از کتابهای کانون را استفاده میکردید؟این کتاب چه ویژگیهایی دارد؟
کتابهای آبی و سه سطحی. این کتابها سوالات شناسنامهدار و ایدهدار و جالبی را در بر میگیرند همچنین کتابهای سه سطحی منبع مناسبی برای جمعبندی و مرور در زمان های به نسبت کوتاه هستند
13اگر در آزمون تیر ماه نسبت به آزمون اردیبهشت ماه پیشرفته قابل ملاحظهای داشتید توضیح دهید طی ماههای بین این دو آزمون چه برنامهای اجرا کردید
خیر. متاسفانه به یک سری دلایل از جمله درگیر شدن در مبحث عبث تخمین رتبه و شرایط نامساعد جلسه کنکور پیشرفت قابل ملاحظهای نداشتم.
14.برنامه شما برای مطالعه درسهای دهم و یازدهم چگونه بود؟
من دروس پایه را در تابستان قبل از دوازدهم به صورت گسترده جمعبندی کردم و در طول سال دوازدهم هم در کنار دروس دوازدهم در نیم سال اول دروس دهم و در نیم سال دوم دروس یازدهم و در نهایت در دوران جمعبندی نوروز یک بار دیگر این دروس را جمع کردم
15.چه تصمیماتی برای بهتر شدن در نیم سال دوم گرفتید؟
تصمیم گرفتم کمتر مدرسه بروم تصمیم گرفتم ساعت مطالعهام را بالا برده و فشردهتر درس بخوانم که به دلیل نزدیکتر شدن به کنکور ناخودآگاه این اتفاق صورت گرفت. البته نزدیک شدن به کنکور خطراتی را هم در پی دارد و ممکن است دانش آموزان در این زمان درگیر حواشی کنکور و جوهایی که در اثر این حواشی ایجاد میشوند، بشوند و به صورت هیجانی تصمیماتی بگیرند که در روند مطالعاتی آنها اثر منفی دارد من سعی کردم در طول نیم سال دوم همانند نیم سال اول درگیر این قبیل حواشی ها نشوم
16.فکر میکردید چنین رتبهای کسب کنید؟خاطره لحظه اعلام نتایج را برای ما تعریف کنید؟
قبل از دریافت کارنامه کنکور اردیبهشت و امتحانات نهایی اصلاً به رتبه فکر نمیکردم و تنها هدفم این بود که تمام تلاشم را کنم که اتفاق خوبی بیفتد یا اتفاق بدی نیفتد ولی بعد از آن با تخمین رتبهها آشنا شدم که همیشه خوشبینانه پیش بینی کردند البته شاید سازمان سنجش برای ما شمشیرش را از رو بست ، به هر حال سالهای قبل به رتبه فکر نمیکردم و به این رتبهام اصلاً فکر نمیکردم اما روزهای آخر توقعات بهتری داشتم . شب اعلام رتبهها در خانه تنها بودم و پدر و مادر و خواهرهایم رفته بودند خرید که یکی از دوستانم و خواهرم تماسی مبنی بر اعلام رتبه گرفتند و من متوجه شدم که رتبهها روی سایت قرار گرفتند در همین حین پدر و مادرم آمدند و با عجله به اتفاق هم وارد سایت سازمان سنجش شدیم چون سال قبل یک کنکور آزمایشی داده بودم و خب طبیعتاً ترازم خیلی بد بود حدس میزدم که شاید به دلیل افزایش شدید تراز رتبهام را همراه رتبه بقیه دانش آموزان نزنند با کمی نگرانی سایت را زیر و رو میکردم و هر بار که جای رتبهها خالی بود نگرانیم بیشتر میشد وقتی وارد شدم جنسیت مرد نوشته بود خارج شدم یک دفعه دیگر وارد سایت شدم که دفعه آخر بود و رتبهام مشخص شد آن لحظه گوشیم دست پدرم بود رتبه را به او گفتم خیلی خوشحال شد ولی همان لحظه فکر کردم که شاید این رتبه برای همان مردی باشد که دفعه قبل نوشته بود چک کردم و اطلاعاتم درست بود بعد از آن هم بازار تبریک و شادی به راه بود سالهای قبل اصلاً به این رتبه فکر نمیکردم اما نزدیک اعلام رتبهها که شد توقعات بیشتری داشتم به هر حال با دیدن رتبه ام خوشحال شدم اما رتبه صرفا یک عدد است. ظهر اعلام نتایج نهایی هم که خیلی غیر منتظره نتایج را اعلام کردند و من چند باری سعی کردم وارد سایت شوم که هر بار در یک مرحله گیر می کرد البته دچار یک بیخیالی شده بودم و دیگر وارد سایت نشدم ، خلاصه پدرم نتیجه نهایی را دید و به ما گفت و باز هم بازار تماس و تبریک ، نتیجه خواهرم بعد از من مشخص شد و شادیمان مضاعف ، همین
