فاطمه بیات در یک نگاه:
شهر: کلاله (گلستان)
رتبهی سال 1402: 4260 منطقهی 3
رشته قبولی: پرستاری ساری
رتبهی سال 1403: 709 منطقهی 3
رشته قبولی: پزشکی نیمسال اول ساری
سالهای حضور در کانون : 7 سال، 220 آزمون
تراز و درصد دروس کنکور اردیبهشت :
زیست 65، فیزیک 63، ریاضی 77، شیمی 50، زمین 62
درصدهای کنکور تیر:
زیست: 72، فیزیک 44، شیمی 60، ریاضی 26،زمین 13
تراز کنکور اردیبهشت: 10737
تراز کنکور تیر: 9793
تراز سوابق: 9037
فاطمه در سال 1402 چهطوری انتخاب رشته کرده بودی؟
من تمام پزشکیها به علاوه پزشکیهای تعهدی را هم زده بودم.
یادم است در آن زمان من پیشنهاد دادم که پرستاری را هم بعد انتخابهای آخرت بنویسی.
بله
بهت گفتم پرستاری رو هم بزن، اگر قبول شدی و نخواستی، نرو. چون در آن زمان بحث محرومیت برداشته شده بود. بچههایی که میخواهند دوباره کنکور بدهند دو رویکرد دارند: یا در دانشگاه ثبت نام نمی کنند و برای کنکور دوباره میخوانند یا در رشتهای که قبول شدند، ثبت نام میکنند و با گرفتن یا نگرفتن مرخصی، دوباره برای کنکور میخوانند. اعتقاد دارم بچهها خودشان را بهتر میشناسند و میتوانند تصمیم درستی بگیرند.
زمانی که برای ثبتنام به دانشگاه مراجعه کرده بودم از دانشگاه و قبل از ثبتنام به شما زنگ زدم. گفتید که شرایط را بسنجم و بعد تصمیم بگیرم که ثبتنام کنم یا نکنم یا اینکه برای سال بعد بمانم یا نمانم.
پس پرستاری را ثبت نام کردی
بله، برخلاف نظر خانواده ثبتنام کردم. خانواده میگفتند ثبت نام نکن و بمان و بخوان... من خوابگاهی بودم و از همان ابتدای شروع دوران دانشگاه، شروع به تحقیق درباره این رشته کردم. از دانشجویان ترم بالایی و اساتید سوال میپرسیدم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم آرزوهایم را فراموش کنم. به کنکور 1402 فکر میکردم که اگر تراز سوابقم بالاتر بود شانس قبولی در پزشکی را داشتم. از اوایل آبان درخواست مرخصی برای دو ترم اول را از دانشگاه کردم ولی قبول این مرخصی تا دی ماه به طول انجامید ولی موافقت شد. در این فاصله هم کجدار و مریز درسهای دانشگاه را میخواندم اما اصلا به سمت کتابهای کنکورم نرفتم.
از چه روزی مطالعه برای کنکور 1403 را شروع کردی؟
5 دی ماه بعد از موافقت با مرخصیام به خانه برگشتم و از همان روز با 2 ساعت مطالعه، تلاشم را برای کنکور آغاز کردم.
فاطمه نمیتوانستی همان سال اول به هدفت برسی؟
به نظرم میشد. من تراز کنکور بدی در سال اول نداشتم و 9500 شدم ولی اشتباهاتی داشتم. مثلا به عمومیها توجه نکردم در حالی که میدانستم 40درصد رتبه نهایی بابت تاثیر سوابق است. ذهنیت قبلی داشتم و به خودم میگفتم عمومیها که سخت نیست و میشود آنها را شب امتحانی جمع کرد. ادبیات را شب امتحان نهایی خواندم و با اعتراض 12.5 شدم. آن سال با این اشتباه تراز سوابقم 7300 شد. اگر تراز معدلم به 9000 میرسید میتوانستم رتبه بهتری کسب کنم.
نسبت به بقیه زمان کمتری داشتی و اعتقاد دارم کار سختی را انجام دادی. به نظرم تبدیل رتبه صدهزار به ده هزار خیلی سادهتر از تبدیل رتبه مثلا ده هزار به هزار است. چه تغییری نسبت به سال قبل داشتی؟ این سوال را برای این میپرسم که بچه هایی که دوباره برای کنکور میخوانند، بتوانند نظرات تو را استفاده و شخصیسازی کنند.
برای رسیدن به هدف تصمیم جدی گرفتم. همان روزی که به خانه رسیدم، ساعت 8 شب بود اما شروع به خواندن کردم. مورد دیگر این بود که سعی کردم درگیر حواشی نشوم؛ یک سری از صفحات مجازی برای دیدهشدن فقط دنبال ایجاد حاشیه هستند، از این فضا فاصله گرفتم. به دنبال کشف ایرادات سال قبلم رفتم، تحلیل آزمون را به شدت جدی گرفتم به طوری که با تحلیل آزمون درصد زیست 51درصد سال 1402 را به درصد 72 سال 1403 رساندم. کلا در این چند ماهی که فرصت داشتم عیب و ایرادهایم را پیدا میکردم و آنها را رفع میکردم. مورد بعدی این بود که ارتباطم را با یک سری افراد که ذهنم را درگیر میکردند، قطع کردم. اینستاگرام و تلگرام و...را حذف کردم و سعی کردم فقط در حیطه درسی مسیر را ادامه دهم. و مورد آخر این که روش مطالعه مختص به خودم را پیدا کردم.

برای سال آخر از دی ماه در آزمونها ثبت نام کردی؟
یک مورد جالب این که من از سال هفتم و یک سال فارغالتحصیلی، 7 سال، دانشآموز کانون بودم و فقط در یک آزمون سال هفتم غیبت داشتم. حتی زمانی که دانشجو شدم هم بنا به عادت هر دو هفته یک بار در آزمون شرکت میکردم. با این که ترازم کم میشد ولی به خودم میگفتم این پیوستگی به نفعم خواهد بود و نباید از جو آزمون خارج شوم. جالب این که الان هم که آزمون نمیدهم ذهنم عادت به برنامهریزی دو هفتهای کرده است و من برای دو هفته خودم برنامهریزی میکنم. من از همان مهر هم که دانشجو بودم در آزمونها شرکت میکردم.
به تاثیر تحلیل آزمون اشاره کردی. رویکردت در بحث ارزیابی آزمون در این دو سال چه تفاوتی داشت؟ تغییری کرد؟
خیلی تفاوت داشت. مثلا در سال اول اگر در آزمونی نتیجه خوب نمیگرفتم اصلا آن آزمون را تحلیل نمیکردم و بقیه را فقط بر روی غلطها مانور میدادم و به سمت نزدهها نمیرفتم. اگر غلطهایم هم زیاد بود آن ها را هم رها میکردم. فقط میخواستم بگویم یک کاری کردم و اما برای کار درست وقت نمیگذاشتم. همین تحلیل آزمون باعث شد که تراز کنکورم از 9500 سال 1402 به 10700 سال 1403 برسد.
در سال آخر از سوال اول تا سوال آخر را به همراه جزوههایم بررسی میکردم، حتی درستها را که ببینم راه میانبری وجود دارد یا نه. در هر سوالی سعی میکردم ذهنیت طراح را بخوانم یا این که ممکن است این سوال چه شکل و شمایل دیگری داشته باشد. زمان تحلیل من گاهی 3 روز طول میکشید و گاهی اوقات اگر میدیدم برنامه آزمون سنگین است، تحلیل را در طول هفته اول پخش میکردم. تحلیلها را یادداشت میکردم و برای کنکور اردیبهشت همه آنها را خوانده و مرور کردم.
یک سری از موارد که غیردرسی هم بودند با تحلیل آزمون برطرف شدند مثلا در درسی تحلیل را انجام میدادم و متوجه نمیشدم ایراد اشتباهزدنم کجاست و بررسی میکردم و متوجه میشدم که مثلا سر آزمون در آن سوال پشتیبان از کنار من عبور کرده که حواسم پرت شده است و از آزمون بعد مقنعهام را پایینتر می کشیدم که رفت و آمد حواسم را پرت نکند.
من تعداد تست، ساعت مطالعه و حتی مدت زمان استراحتم را بر اساس تحلیل آزمون کشف کردم. در واقع من با تحلیل آزمون به خودشناسی رسیدم و به بچه ها توصیه میکنم اگر واقعا میخواهید پیشرفت کنید ارزیابی آزمون را انجام دهید.
فقط از کارنامه اصلی کانون استفاده میکردی؟
من هر 2 یا 3 آزمون به کارنامه 5 نوع درسم مراجعه میکردم که ببینم آن چیزی که در ذهن دارم با آن چیزی که واقعیت اتفاق میافتد، یکسان است. یعنی من نقاط قوتم همان چیزهایی هستند که تصور میکنم؟. فکر میکردم ریاضی من قویتر است ولی با مراجعه به این کارنامه متوجه میشدم که این طور نیست و باید فکری به حال آن بکنم.
از دی شروع به مطالعه کردی. میانگین ساعت مطالعهت چهطور بود؟
در دی ماه از حدود 5 ساعت شروع کردم، اسفند به 9 ساعت رسید و در اردیبهشت به 12 ساعت رسید
با چه ترازی آزمون ها را از دی شروع کردی؟
اولین آزمونم 5500 بود که آزمون جمعبندی نیم سال اول بود. ولی میانگینم در نهایت به 6700 رسید.
ترمیم را هم انجام دادی؟
بله، فقط برای عمومیها و هویت و سلامت. نمراتم بعد ترمیم؛ ادبیات 19، دینی 20، عربی 19، زبان 16، هویت 15 و سلامت 16 شد.
آیا در درسی روش مطالعه خودت را نسبت به قبل تغییر دادی؟
بله، زیست و ادبیات
در سال اول برای زیست ساعت مطالعه خوبی داشتم ولی نتیجهای در خور تلاشم نمیگرفتم. در سال دوم وقتی تحلیل آزمون را انجام دادم به یک خودشناسی رسیدم؛ به شکلها اهمیت نمی دهم، پس سراغ شکلها رفتم و آن را حفظ میکردم ولی دوباره نتیجه نمیگرفتم. به خودم گفتم شکلها را بکشم که دیدم این کار خیلی به من کمک میکند. در دوران جمعبندی حجم زیاد است و من سر آزمونها دچار فراموشی میشدم. کشف کردم که اگر قبل آزمون یک ربع تا بیست دقیقه متن کتاب را بخوانم، به ماندگاری مباحث در ذهنم کمک میکند. در کل میتوانم بگویم در سال دوم کارهای بزرگی نکردم اما کارهای کوچک را "پیوسته" انجام دادم. در ساعت مطالعه هم پیوستگی داشتم طوری که اجازه ندادم روزی ساعت مطالعهم صفر باشد.
امسال برای ادبیات درس را کامل از روی کتاب میخواندم و بعد درسنامه را هم کامل میخواندم. کار دیگری که امسال کردم این بود که سوالات کتاب درسی را هم کار میکردم. در دوران امتحانات نهایی هم در فرجه ادبیات نمونه سوالات امتحانی را که در سایت کانون بود، هم حل کردم.
امسال تاثیر معدل 50درصد است. به نظرت بچه ها عمومیها را از کی شروع کنند؟
من از همان ابتدای شروع کار به عمومیها توجه کردم. به نظرم هم کنکور مهم هست و هم امتحانات و بچه ها باید از الان به عمومیها هم توجه کنند. تراز سوابق سال اول من نشاندهنده این امر است؛ من به امتحانات و بالاخص عمومیها توجه نکردم و تراز سوابق کمی گرفتم. باید متعادل هم به کنکور و هم امتحانات توجه کرد، و البته ضرایب هر درس برای این که تعادلهای مطالعاتی را حفظ کنید.
نسبت تستزدنت و تشریحیخواندنت در هر درس به چه میزان بود؟
در زیست شناسی 60 درصد خواندن و 40 درصد تستزدن.
برای شیمی 30 درصد خواندن و 70 درصد تستزدن
برای ریاضی و فیزیک در ابتدای سال 50 به 50 و به مرور به 70 درصد تستزدن و 30 درصد خواندن رسید.
در سال گذشته ناامید هم شدی؟
بارها و بارها، مثلا همان هفته اول که مشغول خواندن ریاضی بودم چشمم به نوشته خودم در جزوه افتاد که سال قبل نوشته بودم که حتما امسال قبول خواهم شد. برگشتن به کتابها واقعا سخت بود...سعی کردم صمیمیتی که قبلا با دوستان داشتم به محیط خانواده انتقال بدهم و وقت هایی که ناامید میشدم خانواده به فریادم می رسیدند. می گفتند:" سال اول تلاش کردی ولی اشتباهاتی داشتی که امسال با رفع آنها حتما موفق میشوی". شاید بتوانم بگویم در سال دوم بیشتر از سال اول ناامید میشدم. من اعتقاد دارم هر حرفی که مادرم به من میزند، درست است و حتما انجامش میدهم و درست در میآید برای همین حرف گوشکنتر شده بودم. مورد بعدی این بود که ارتباطم را با خدا بیشتر کردم. اعتقاد دارم نمازخواندن تاثیر زیادی در حال روحی من داشت و کمک زیادی به من کرد و به من آرامش داد.
جا دارد من همین جا از خانواده خودم تشکر کنم که در این مسیر همیشه همراه من بودند و خواهند بود

در سالی که گذشت کدام کتاب کانون را استفاده کردید؟
سه سطحی فیزیک و ریاضی. من از چالش لذت میبرم و حل سوالات این کتابها، مخصوصا سطح آخر آن، برایم لذت بخش بود
فاطمه روال آزمون دادنت در سال دوم تغییری داشت؟
بله، سال اول همهاش نگران تمام شدن زمانم بودم، مثلا در دفترچه اول تمام حواسم به این میرفت که 45 دقیقه تمام نشود و این کار به من استرس میداد و تمرکزم را میگرفت. یعنی به جای این که روی کار اصلی یعنی پاسخگویی به سوالات بگذارم، مدام حواسم به زمان بود. در سال دوم با مدیریت بر خود توانستم تمرکز اصلیام را بر پاسخگویی بر سوالات بگذارم و با مدیریت زمان برای زیست به دوره دوم و حتی سوم سوالات در دفترچه اول برسم. یک سری سوال را دور اول، پاسخ بدهم، یک سری سوال در دور دوم...و حتی نباید به یک سری سوالات پاسخ بدهم. آزمون زدن زیاد به من یاد داد که در جلسه میتوانیم تصمیم درستی بگیریم.
سایت کانون زیاد میآمدی؟
خیلی، من از سال دهم به سایت میآمدم و از سال دوازدهم در صفحه شما گزارش می دادم. در صفحه شما غیر از گزارشدادن از مطالب درسی بقیه بچهها هم استفاده میکردم و بعد به صفحه مقطع میرفتم. البته در صفحه مقطع سعی میکردم از کنار کامنتهایی که ذهنم را مشغول میکند، سریع عبور کنم.
از بچه های سایت خانم سمانه نظیری هم شرایطی مشابه شما را داشت؛ پرستاری خوانده بودند و الان دانشجوی پزشکی ساری هستند. یعنی الان هم دانشگاهی هستید.
لحظه اعلام نتایج
من خوب درس خوانده بودم و استرس بدکنکوردادن را نداشتم اما به مرور افکاری مثل این که نکند پاسخبرگم گم شود و یا اسکن نشود، تستها را جابجا زده باشم،...با من همراه و باعث استرس زیاد من شد. نتایج روز جمعه آمد و من همراه مادرم در پارک بودیم که متوجه آمدن نتایج شدیم. خیلی خوشحال شدیم و از همان جا به شما زنگ زدم.
و نکتهی آخر
بچههایی که امسال کنکور دارند باید سعی کنند تحت هر شرایطی پیوستگی خودشان را از دست ندهند و طبق برنامه آزمون جلو بیایند. وقتی هر دو هفته آزمون داشته باشید، مجبور هستید که درس بخوانید و تلاش کنید. اگر درصدهایتان هم کم شود هم نگران نباشید، در ادامه مسیر قطعا بهتر خواهید شد.
دوباره میگویم تحلیل آزمون را جدی بگیرید. در این مسیر حرفهای زیادی خواهید شنید، حرفها را جدی نگیرید و بیشتر روی عملکرد خودتان تمرکز کنید. نتیجه هر آزمون نشاندهنده رفتار شما برای ادامه مسیر خواهد بود...
گفتوگوی حمید آقالوئی با قهرمان پیشرفت محمدمهدی توشمالی
گفتوگوی حمید آقالوئی با قهرمان پیشرفت کارن فاطمیپور از آمل
