قافیه ، درس یازدهم علوم و فنون دهم ، زهرا جعفرزاده

بنام نگارندۀ سرنوشت آزمون 11 شهریور 1401 (یازدهم انسانی) درس یازدهم علوم و فنون دهم (قافیه) زهرا جعفرزاده رتبه 312 کنکور انسانی 1400 مشاوره دانشگاه تهران

قافیه ، درس یازدهم علوم و فنون دهم ، زهرا جعفرزاده

در این مطلب میخواهیم نگاهی به شعر فارسی بیاندازیم و ساختار و انواع قافیه را در آن بررسی کنیم. 


علاوه بر وزن، قافيه هم از ضروریات شعر است؛ واژه هايي كه حرف يا حروف آخر آنها مشترك باشد را «قافيه» ميناميم. قافيه شعر را زیباتر میکند و گوش نواز است. 


ردیف

كلمه يا كلماتي كه بعد از واژه قافيه، عيناً (از نظر لفظ و معني) تكرار ميشود، ردیف نام میگیرد. بيتي كه رديف دارد، «مردف» ميناميم. 

**** اگر دو واژه، تكراري ولي با معناي متفاوت در انتهاي دو مصراع ديده شود آنها را قافيه محسوب ميكنيم نه ردیف. مثال: 

مشو تا تواني ز رحمت بري (مصون و دور) / كه رحمت برندت چو رحمت بري (رحیم باشی)


حروف قافيه 

حرف يا حروف مشتركي كه در آخر واژه هاي قافيه مي آيند، حروف قافيه نام دارند. همچنین آخرين حرف اصلي كلمه را ( حرف روي )مينامند. 

حداقل حروف مشترك لازم براي قافيه، تابع دو قاعده است: 

قاعده یک :

هر يك از مصوتهاي / ا / ، /و/ به تنهايي اساس قافيه قرار ميگيرند.

 مثال «يار بد مار است هين بگريز از او / تا نريزد بر تو، زهر آن زشتخو»  :   واژه هاي قافيه: «او / زشتخو»       حرف قافيه: مصوت بلند / و /  طبق قاعده یک

قاعده دو :

 اين قاعده، خود، دو حالت دارد: يك مصوت با يك صامت يا دو صامت پس از خود قافيه ميسازند. 

مثال «ما را همه شب نميبرَد خواب / اي خفته ي روزگار درياب»  :   واژه هاي قافيه: «خواب و درياب»      حروف قافيه: مصوت بلند / ا / + ب (مصوت + صامت) /   طبق قاعده دو 


مرور دوباره قواعد قافيه: 

1 -قاعده یک : «هر يك از مصوتهاي / ا / ، /و/ به تنهايي اساس قافيه واقع شوند:  جو ـ آهو 

2 -قاعده دو : «يك مصوت با يك يا دو صامت پس از خود، قافيه ميسازد: حكايت ـ شكايت 


** گاهي به آخر واژگان قافيه، يك يا چند حرف الحاق ميشود (حروف الحاقی). اين حروف، جزو حروف مشترك قافيه اند. 

مثال : (چه لطف بود كه ناگاه رشحة قلمت / حقوق خدمت ما عرضه كرد بر كرمت)   واژههاي قافيه: قلمت، كرمت   /   حروف اصلي: ـَ م   /   حروف الحاقي: ـَ 


قافيه درونی

گاهي شاعران براي غني تر كردن موسيقي شعر، درون مصراع ها نيز قافيه مي آورند. اين قافيه ها را «قافيه ي دروني» مينامند. 

مثال «در رفتن جان از بدن، گويند هر نوعي سخن / من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم ميرود» 


ذوقافيتين

 گاهي شعر داراي دو قافيه ي پاياني است؛ چنين شعري را «ذوقافيتين» ميناميم كه قافيه هاي اصلي در واژه هاي آخر مصراع هاست. 

مثال «دلم را داغ عشقي بر جبين نه / زبانم را بياني آتشين ده»     (جبین و آتشین قافیه های فرعی هستند)


حروف الحاقی

گاهي به آخر واژه هاي قافيه، ممكن است يك يا چند حرف الحاق شود. حروف الحاقي جزء حروف مشترك قافيه هستند. حروف الحاقي عبارت اند از: شناسه ها، ضماير متصل، پسوندها،مخفف صيغه هاي زمان حال، «ي» آخر بعضي ازواژه ها مانند: خداي، جاي 


** سوالات و پاسخ های این درس را میتوانید در فایل ضمیمه مشاهده کنید.

موفق باشید*

Menu