علیرضا حیدری در یک نگاه:
رتبه ۱۶ منطقه ۱ کنکور سراسری ۱۴۰۱ رشته انسانی
نام شهر: تهران
شغل پدر: دبیر زبان
شغل مادر: خانه دار
سابقه کانونی: یک سال( سال دوازدهم)
با پیشنهاد چه کسی به کانون آمدید؟ واکنش پدر و مادرتان چه بود؟
درحقیقت اولین کسی که باعث آشنایی من با کانون شد، آقای عرفان هوشیاری رتبه ۷کشوری سال ۹۸ بود که اتفاقا در مدرسه ما هم درس می خواند.
ایشان همیشه می گفت اگر تصمیم جدی برای اصولی درس خواندن دارید حتما در آزمون های کانون شرکت کنید.
بعضی از دانش آموزان میگویند اوایل شرکت در آزمونها برایمان جدی نبود و بعد جدی گرفتیم؟ شما از چه زمانی آزمونها را جدی گرفتید؟
من از حدود مهرماه سال ۱۴۰۰ که در اولین آزمون کانون شرکت کردم سعی کردم آزمون ها را جدی بگیرم علی رغم اینکه خیلی از دوستان در اوایل خیلی آزمون ها را جدی نمی گرفتند و حتی گاهی صادقانه امتحان نمی دادند.
استراتژی اصلی شما در مطالعه در سال دوازدهم چه بود؟
در سال دوازدهم ۲ استراتژی را از همان تابستان تا آخر سال پیاده کردم که به نظر خودم خیلی موثر بود:
اولین استراتژی این بود که به پیشنهاد مدیر و مشاور مدرسه زمانی که برای مثال قرار بود ۹۰ دقیقه مطالعه داشته باشم،حداکثر ۱۵ دقیقه ابتدایی را به مرور مطالب قبل اختصاص می دادم. با این کار هم اثر منفی گذشت زمان بر فراموشی از بین می رفت و هم یک درس تا آخر سال مثلا ۱۳،۱۴مرتبه مرور و بازیابی می شد.
دومین استراتژی دفتر تحلیل آزمون بود که من چه در آزمون های کانون و چه در آزمون های داخلی مدرسه،نکاتی که که در اون آزمون برام مهم بود رو یادداشت می کردم .این کار بخصوص در هفته های منتهی به کنکور واقعا به من کمک کرد به طوری که انگار در یک دفتر،چکیده تمام آزمون ها رو در اختیار داشتم.
بعضی از دانش آموزان تصور میکنند رتبههای تک رقمی کنکور در هیچ درسی مشکل ندارند، ایا این تصور درستی هست؟
خیر من از سال دهم میانه خوبی با زبان انگلیسی نداشتم اما از سال یازدهم با تشویق دوست عزیزم آقای جعفری تبار شروع به مطالعه جدی کردم به طوری که از درصد صفر و بعضا منفی تو این درس به درصد ۶۴در کنکور سراسری رسیدم. در کل این تصور به نظر من اصلا درست نیست.
خودتنظیمی را در روز کنکور به چه صورت انجام دادید؟
امسال به دلیل اینکه مسئولین محترم از اواسط سال یکهو اعلام کردن که قراربر این هست که کنکور به صورت سه دفترچه ای برگزار شود،یک مقدار سر در گم بودم اما با پیوستگی در آزمون های کانون سعی کردم یک استراتژی مشخص در روز کنکور پیاده کنم.از زمانی که وارد حوزه امتحانی شدم با خودم عهد کردم که اصلا به نتیجه و نوع سوال ها و هرچیزی که به آدم ممکنه اضطراب بده فکر نکنم.سعی کردم بیشتر با دوستان و آشنایانی که در حوزه بودن گپ بزنم و آزمون که شروع شد حداقل اون اضطراب هایی که در اوایل آزمون های کانون سراغم می اومد رو دچار نشدم.
از مدیریت خودتان در جلسهی کنکور چه ارزیابیای دارید؟
ابتدا که آزمون شروع شد کمی استرس داشتم اما همین که ۷.۸ سوال رو حل کردم دیگه اون اضطراب اولیه تا حدودی کم شد.من همیشه در آزمون های کانون در درس عربی بالای ۹۰ درصد میزدم اما در جلسه کنکور یک مقدار به خاطر استرس نتوانستم به سوالات درک مطلب پاسخ بدم اما در ادامه با خودم می گفتم که هیچ اشکالی نداره عربی گذشت الان موقع ادامه درس هاست.در کل علی رغم اینکه آزمون کنکور بهترین آزمون من نبود اما توانستم تا آخر جلسه حداقل تمرکزم را حفظ کنم.
روشهای مدیریت زمان را چند بار تمرین کردید؟
از همان اوایل آزمون های کانون به دلیل اینکه آزمون در شرایط حضوری برگزار میشد،با زمان استاندارد تمرین می کردم.
پیوستگی شما به آزمونها در سه سال آخر چقدر بود؟
در سال آخر در ۱۲ آزمونی که شرکت کردم،یک جلسه هم غیبت نداشتم.
در یک آزمون سال دوازدهم که افت کردی و رتبهی دورقمی داشتی واکنش پدر و مادرت چه بود؟ واکنش خودت چطور بود؟
حدودا آذر ماه بود در یک آزمون افت رتبه داشتم. اون روز خیلی ناراحت و گوشه گیر شدم و تا شب مدام آهنگ های غمگین گوش می دادمJ ولی روز بعد با مادرم صحبت کردم و ایشون به جای اینکه من رو سرزنش کنن با مهربانی و امیدواری نصیحتم کردن که آدم گاهی رتبش بالا و پایین میشه و ... در آزمون بعدی یکی از بهترین رتبه های آزمون هام رو کسب کردم و ودرکل هروقت در یک آزمون رتبه ام پایین میشد،در آزمون بعدی شرایط خیلی بهتر می شد.به این دلیل هست که به دوستان عزیز توصیه میکنم هر وقت در یک آزمون افت کردید،ناراحت نباشید که گاهی یک شکست باعث پیروزی بعدیست.
در این دورهای که در کانون بودید چیزهایی را که یادگرفتید و بعدا ادامه خواهید داد، چیست؟
یاد گرفتم که بابرنامه باشم و هیچ وقت از شکست خوردن نترسم.علی رغم رقابت بالایی که در بین داوطلبان کنکور وجود داره، این که همه برای هدف خود به طور دسته جمعی تلاش می کنند برای من خیلی لذت بخش بود.
دفتر برنامهریزی داشتید؟ چه کمکی برایتان بود؟ روزی هم که درس نمیخواندید، مینوشتید؟
بله. به نظرم مهم ترین فاکتور برای موفقیت داشتن یک برنامه منظم و البته متعادل هستپ.گاهی اوقات پیش می اومد که به دلایلی نمی تونستم درس بخونم اما سعی می کردم برنامه ای برای جبران قرار بدم.
نظرتان در مورد کتابهای سه سطحی چیست؟ کدام درسها را داشتید؟ کتاب سه سطحی را ابتدا کار میکردید یا بعد از خواندن درسها؟
کتاب های سه سطحی برای یادگیری عمیق بسیار مناسب هستند و توصیه من این هست که علاوه بر کتاب های سه سطحی برای رسیدن به بالاترین درسدها از کتاب آبی هم استفاده شود.
از کدام کتاب آبی بیشتر استفاده میکردید؟
کتاب ریاضی و امار جامع و فلسفه و منطق جامع.به دوستانی که پایه شون قویه و به دنبال درصد بالای ۸۰و۹۰ هستند توصیه می کنم کتاب آبی ریاضی و آمار جامع رو حتما مطالعه کنند.
نظرتان در مورد کتاب زرد چیست؟
به داوطلبان عزیز برای ماه های آخر کنکور توصیه می کنم که حتما از این کتاب استفاده کرده و تکنیک های مدیریت زمان را با همین کتاب تمرین کنند.
در مطالعه روش بازیابی را اجرا میکردید یا درس خواندن؟
در اوایل سال بیشتر خود متن کتاب را میخواندم اما در ماه های اخر که همه دروس چندبار مطالعه شده بود،ابتدا تست و بعد مطالعه می کردم.
در زمان مطالعه چند درصد متنی میخواندید و چند درصد آزمون بود؟
ابتدا متن درس را میخواندم و در درس های عمومی ۳ و در درس های اختصاصی ۲ روز بعد تست کار می کردم.
چند ساعت در روز مطالعه میکردید؟
در روز هایی که کلاس داشتم ۵الی۶ و در روز های تعطیل ۱۰ الی ۱۱ ساعت
آیا درسی بود که در آن روش درس خواندتان را عوض کرده باشید و نتیجه گرفتید؟
بله در درس زبان انگلیسی که با عوض کردن منبع تست توانستم به درصد معقولی در کنکور برسم.
در طول روز به سایت کانون مراجعه میکردید؟
حقیقتا اوایل خیلی مصاحبه رتبه های برتر رو می خوندم اما بعد یک مدتی وقتی شرایط خودم رو باهاشون مقایسه می کردم،خیلی احساس ناامیدی بهم دست می داد که صد البته قیاس مع الفارق و کاری اشتباه بود.این نظر شخصی من هست و ممکنه ۱۰۰ درصد اشتباه باشه اما به دوستان کنکوری عزیز توصیه میکنم تا حد زیادی از فضای مجازی دور باشن.
از کدام کارنامهها بیشتر استفاده میکردید؟
کارنامه اصلی و پروژه ای
پدر و مادر و خواهرتان در این دوران چه کمکی به تو میکردند؟
به جرئت میتونم بگم اگر حمایت های پدر و مادر و برادر کوچکترم نبود شاید هیچ وقت به این جایگاه نمی رسیدم.البته بماند که گاهی بخاطرصدای بلند تلویزیون در ساعت هایی که سریال مورد علاقه برادر و مادرم پخش میشد مشاجره هایی پیش می اومدJ اما در کل واقعا از ایشان متشکرم.
نظرتان در مورد آزمونهای کانون چیست؟
ازمون های کانون را بخاطر سطح سوالات آن میشناسند.گرچه گاهی در بعضی دروس سوالات واقعا سخت و تا حدی خارج از استاندارد کنکور بودند اما در کل ارزیابی خوبی از آزمون و بودجه بندی که برای هر آزمون در نظر گرفته شده دارم.از تجربه شخصی خودم عرض کنم:من همیشه نسبت به سختی سوالات روانشناسی اعتراض داشتم اما وقتی در کنکور امسال سطح سوالات روانشناسی را دیدم،متوجه شدم که سختی سوالات قطعا مفید هست و باعث میشه داوطلب وقتی سوالات سختی مثل ریاضی۱۴۰۰ را مشاهده کنه ، شگفت زده نشه.
نظرتان در مورد آزمونهای هدیه که غیرکانونیها هم درآن شرکت میکنند، چیست؟
آزمون های خوبی است و به داوطلبان مخصوصا غیر کانونی ها توصیه می کنم.
در این مسیری که طی کردید این طراحی مسیر را از کی شروع کردید؟
به طور جدی از تابستان سال دوازدهم اما از سال های قبل مثلا دهم در مقیاس کمترتست کار می کردم که البته به این معنا نیست که اگر کسی در سال های دهم و یازدهم کوتاهی کرده، شانس موفق شدن در سال دوازدهم را نداشته باشد.
توصیهی شما برای کسانی که قرار است سال آینده کنکور دهند، چیست؟
نه به عنوان کسی که رتبه خوبی کسب کرده، بلکه به عنوان یک دوست به شما عزیزان توصیه می کنم در این سال که قطعا تاثیر زیادی در موفقیت آینده شما دوستان داره، با برنامه درس بخوانید، زیاد درگیر حواشی و اینکه آیا کنکور در دومرحله برگزار می شود یا نه و ... نشوید . امسال به دلیل رقابت سخت و زیاد، به خودتان حق بدهید که گاهی دچار اضطراب و نگرانی شوید.
اگر دچار افکار منفی شدید بدانید که تنها نیستید، خود من شاید بیشتر از هر کسی که میشناختم در سال کنکوردچار اضطراب و نگرانی بودم.
به قول معلم روان شناسی مان هیچ وقت سعی نکن با افکارمنفی بجنگی فقط اجازه بده مثل هزاران فکر خوب و بد دیگه وارد ذهنت بشه و بعد عبور کنه.
اگر برات مقدوره حتی الامکان وقت هایی برای تفریح و سرگرمی اختصاص بده که قطعا یک ساعت درس خوندن با روحیه بالا بهتر از ۱۰ساعت درس خوندن با نگرانی و اضطرابه.در سال کنکور خیلی نمیتونم بهتون توصیه کنم موسیقی گوش بدید اما اگر اهل موزیک هستید و بعد از یک قرن خواستید استراحت کنید، به موزیک گوش کردن هم فکرکنید.
در آخر برای همه دوستان کنکوری آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم یک روزی گنج رنج هاتون رو ببینید و به قول شاعر:
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری/ شعله گرمی امید تو را خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است / تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست / شاید این خنده که امروز دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با امید است / زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند...
