واژگان - عربی عمومی - آزمون 20 خرداد - رادمن سرداری

در این مطلب نمونه ای از کل واژگان عربی کنکور برای شما قرار دادیم . آزمون دو گزینه ای جامع واژگان را نیز تهیه کردیم .

واژگان - عربی عمومی - آزمون 20 خرداد - رادمن سرداری

سلام دوستان !🖐


در این مطلب نمونه ای از کل واژگان عربی کنکور برای شما قرار دادیم . آزمون دو گزینه ای جامع واژگان را نیز تهیه کردیم .

اگر سوالی داشتید در قسمت کامنت ها بپرسید .

فایل اصلی و پاسخ آزمون را در قسمت فایل های ضمیمه می توانید دانلود کنید .

برای ارتباط بیشتر با برترها و رزرو پشتیبان ویژه، پیج کانون برترها را دنبال کنید، همچنین می توانید با شماره ۰۲۱۸۴۵۱ داخلی ۳۱۲۳ تماس بگیرید. 

واژگان - عربی عمومی - آزمون 20 خرداد - رادمن سرداری



نمونه واژگان عربی ( کل سه کتاب )


غُصون : شاخه ها ( مفرد : غُصن )


مُنهَمِرَة : ریزان


قاعَة : سالن


یَنابیع : جوی های پر آب ، چشمه ها « مفرد : یَنبوع »


سائِح : گردشگر


مِضیاف : مهمان دوست


صَدَّقَ : باور کرد « حتّی تُصَدِّقَ : تا باور کنی »


سَحَبَ : کشید


مِهرَجان : جشنواره


حَمیم : گرم و صمیمی


عَمیل : مزدور « جمع : عُمَلاء »


صالَة : سالن


دَلَّ : راهنمایی کرد


مُضيء : نورانی


وِقایَة : پیشگیری


مونه واژگان عربی ( کل سه کتاب )


غُصون : شاخه ها ( مفرد : غُصن )


مُنهَمِرَة : ریزان


قاعَة : سالن


یَنابیع : جوی های پر آب ، چشمه ها « مفرد : یَنبوع »


سائِح : گردشگر


مِضیاف : مهمان دوست


صَدَّقَ : باور کرد « حتّی تُصَدِّقَ : تا باور کنی »


سَحَبَ : کشید


مِهرَجان : جشنواره


حَمیم : گرم و صمیمی


عَمیل : مزدور « جمع : عُمَلاء »


صالَة : سالن


دَلَّ : راهنمایی کرد


مُضيء : نورانی


وِقایَة : پیشگیری


إغلاق : بستن


جَیش : ارتش « جمع : جیوش »


خَیَّرَ : اختیار داد


دینِ : دینی ( دین من )


أَرضَعَ : شیر داد


أُنوف : بینی ها ( مفرد : أنف )


جَرَّبَ : آزمایش کرد


رُفات : استخوان پوسیده


شَمَّ : بویید


اِتَّقی : پروا کرد ( مضارع : یَتَّقي )


اِتَّقوا اللهَ : از خدا پروا کنید


إثم : گناه = ذَنب


أَجَّل : گرانقدر تر


تارَةً : یک بار = مَرَّةً


تَبجیل : بزرگداشت


أَطیَب : خوب تر، خوب ترین = أَحسَن ، أَفضَل


جِذع : تنه « جمع : جُذوع »


جُزُر : جزیره ها ( مفرد : جَزیرَة )


تُهَم : تهمت ها ( مفرد : تُهمَة )


زَلَل : لغزش


سَدید : درست و استوار


أَجَّلَ : به تاخیر انداخت ( مضارع : یؤَجِّلُ / مصدر تَأجیل ) = أَخَّرَ


اِضطَرَّ : ناگزیر کرد ( مضارع : یَضطَرُّ )


تُضطَرُّ : ناگزیر می شوی


أُردیَّة : زبان اردو


أَوصی : سفارش کرد ( مضارع : یوصي )


ثَقافيّ : فرهنگی


اِزدادَ : افزایش یافت ( مضارع : یَزدادُ )


اِنضِمام : پیوستن ( اِنضَمَّ ، یَنضَمُّ )


بَیَّنَ : آشکار کرد ( مضارع : یُبَیَّنُ )


أَحضَرَ : آورد ، حاضر کرد


إذ جاءَ : ناگهان آمد


َلضّائِر : زیان رساننده


أقِم وَجهَکَ : روی بیاور


بَدَؤو یَتَهامَسون : شروع به پچ پچ کردند ( ماضی : تَهامَسَ / مضارع : یَتَهامَسُ )


آلَمَ : به درد آورد ( مضارع : یُؤلِمُ )


« رِجلي تُؤلِمُني : پایم درد می کند »


أُمّاه : ای مادرم


أغنی : بی نیاز گردانید ( مضارع : یُغني / مصدر : إغناء )


أغناهُ عَنهُ : او را از آن بی نیاز کرد


اَلأمتَع : لذت بخش تر


أنکَرَ : ناشناخته شمرد



آزمون واژگان جامع عربی


أَنزَلَ

نازل کرد – نازل شد

 

جَزوَة

مروارید – پارۀ آتش

 

ذاکَ

این – آن

 

أَخلَصَ

مخلص شد – خالص گردانید

 

یَتَناجیانِ

به هم مهربانی می کنند – با هم راز می گویند

 

شَعب

ملت – درّه

 

مِضیاف

مهمان دوست – مهمانی

 

إعصار

گردباد – برانگیخت

 

سَمَّی

کشید – نامید

 

 

ظاهِرَة

پدیده – فیلم

 

حُریَّة

بدی کردن – آزادی

 

اِعتَصَمَ

چنگ زد – دشنام داد

 

فَرِحً

شاد – شادی

 

اِتِّجاه

چرخاندن – جهت

 

أَفرَزَ

ترشح کرد – لیسید

 

بَرّیّ

خشک – خشکی

 

اِختارَ

برگزید – اختیار داد

 

أَصلَحَ

اصلاح شد – اصلاح کرد

 

إغلاق

ساختن – بستن

 

أُنوف

دریاها – بینی ها

 

تَجَمَّعَ

جمع شد – جمع کرد

 

تَیّار

جریان – چرخ

 

اِستَغاثَ

کمک خواست – تشنه و سرگردان شد

 

دَنا

چشید – نزدیک شد

 

غَداة

آغاز روز – آغاز شب

 

اِستِهزاء بِ

ریشخند کردن – عیب گرفتن

 

عُجب

خودپسندی – رسوا کردن

 

عَسی

سرپیچی کرد – شاید

 

أجَلّ

گرانقدرتر – به تاخیر انداخت

 

یُثَبِّت

استوار می سازد – ثابت می کند

 

جَهِلَ

اندیشه نکرد – ندانست

 

اِلتِفاف

روی برگرداندن – در هم پیچیدن

 

جَوزَة

دانۀ گردو – پارۀ آتش

 

سیاج

گاز – پرچین

 

سَدید

درست و استوار – لغزش

 

لا تُحَدِّث

پیروی نکن – سخن نگو

 

یُعَرِّضُ

در معرض می گذارد – اعتراض می کند

 

َجَّلَ

به تاخیر انداخت – تعجیل کرد

 

تَبَیَّنَ

آشکار شد – آشکار کرد

 

نَدَبَ

رشد کرد – فرا خواند

 

دُکتوراه

مدرک – دکترا

 

أَلقی

انداخت – سفارش کرد

 

مَدَّ

گسترش داد – به شمار آورد

 

اِشتَدَّ

شدت گرفت – افزایش یافت

 

اِنضِمام

پیوستن – برگرفتن

 

بَیَّنَ

بیان کرد – آشکار کرد

 

اَلکِبار

بزرگان – گناهان

 

اَلوَطأة

گام – دشت مکه

 

اَلکِساء

شن – جامه

 

یُقالُ

می گوید – گفته می شود

 

اَلقاسي

مطمئن – سخت و دشوار

 

اَلثّانَویَّة

دبیرستان – دوم

 

 

 

موفق باشید !

 

Menu