سلام دوستان !🖐
در این مطلب نمونه ای از کل واژگان عربی کنکور برای شما قرار دادیم . آزمون دو گزینه ای جامع واژگان را نیز تهیه کردیم .
اگر سوالی داشتید در قسمت کامنت ها بپرسید .
فایل اصلی و پاسخ آزمون را در قسمت فایل های ضمیمه می توانید دانلود کنید .
برای ارتباط بیشتر با برترها و رزرو پشتیبان ویژه، پیج کانون برترها را دنبال کنید، همچنین می توانید با شماره ۰۲۱۸۴۵۱ داخلی ۳۱۲۳ تماس بگیرید.
نمونه واژگان عربی ( کل سه کتاب )
غُصون : شاخه ها ( مفرد : غُصن )
مُنهَمِرَة : ریزان
قاعَة : سالن
یَنابیع : جوی های پر آب ، چشمه ها « مفرد : یَنبوع »
سائِح : گردشگر
مِضیاف : مهمان دوست
صَدَّقَ : باور کرد « حتّی تُصَدِّقَ : تا باور کنی »
سَحَبَ : کشید
مِهرَجان : جشنواره
حَمیم : گرم و صمیمی
عَمیل : مزدور « جمع : عُمَلاء »
صالَة : سالن
دَلَّ : راهنمایی کرد
مُضيء : نورانی
وِقایَة : پیشگیری
مونه واژگان عربی ( کل سه کتاب )
غُصون : شاخه ها ( مفرد : غُصن )
مُنهَمِرَة : ریزان
قاعَة : سالن
یَنابیع : جوی های پر آب ، چشمه ها « مفرد : یَنبوع »
سائِح : گردشگر
مِضیاف : مهمان دوست
صَدَّقَ : باور کرد « حتّی تُصَدِّقَ : تا باور کنی »
سَحَبَ : کشید
مِهرَجان : جشنواره
حَمیم : گرم و صمیمی
عَمیل : مزدور « جمع : عُمَلاء »
صالَة : سالن
دَلَّ : راهنمایی کرد
مُضيء : نورانی
وِقایَة : پیشگیری
إغلاق : بستن
جَیش : ارتش « جمع : جیوش »
خَیَّرَ : اختیار داد
دینِ : دینی ( دین من )
أَرضَعَ : شیر داد
أُنوف : بینی ها ( مفرد : أنف )
جَرَّبَ : آزمایش کرد
رُفات : استخوان پوسیده
شَمَّ : بویید
اِتَّقی : پروا کرد ( مضارع : یَتَّقي )
اِتَّقوا اللهَ : از خدا پروا کنید
إثم : گناه = ذَنب
أَجَّل : گرانقدر تر
تارَةً : یک بار = مَرَّةً
تَبجیل : بزرگداشت
أَطیَب : خوب تر، خوب ترین = أَحسَن ، أَفضَل
جِذع : تنه « جمع : جُذوع »
جُزُر : جزیره ها ( مفرد : جَزیرَة )
تُهَم : تهمت ها ( مفرد : تُهمَة )
زَلَل : لغزش
سَدید : درست و استوار
أَجَّلَ : به تاخیر انداخت ( مضارع : یؤَجِّلُ / مصدر تَأجیل ) = أَخَّرَ
اِضطَرَّ : ناگزیر کرد ( مضارع : یَضطَرُّ )
تُضطَرُّ : ناگزیر می شوی
أُردیَّة : زبان اردو
أَوصی : سفارش کرد ( مضارع : یوصي )
ثَقافيّ : فرهنگی
اِزدادَ : افزایش یافت ( مضارع : یَزدادُ )
اِنضِمام : پیوستن ( اِنضَمَّ ، یَنضَمُّ )
بَیَّنَ : آشکار کرد ( مضارع : یُبَیَّنُ )
أَحضَرَ : آورد ، حاضر کرد
إذ جاءَ : ناگهان آمد
َلضّائِر : زیان رساننده
أقِم وَجهَکَ : روی بیاور
بَدَؤو یَتَهامَسون : شروع به پچ پچ کردند ( ماضی : تَهامَسَ / مضارع : یَتَهامَسُ )
آلَمَ : به درد آورد ( مضارع : یُؤلِمُ )
« رِجلي تُؤلِمُني : پایم درد می کند »
أُمّاه : ای مادرم
أغنی : بی نیاز گردانید ( مضارع : یُغني / مصدر : إغناء )
أغناهُ عَنهُ : او را از آن بی نیاز کرد
اَلأمتَع : لذت بخش تر
أنکَرَ : ناشناخته شمرد
آزمون واژگان جامع عربی
أَنزَلَ
نازل کرد – نازل شد
جَزوَة
مروارید – پارۀ آتش
ذاکَ
این – آن
أَخلَصَ
مخلص شد – خالص گردانید
یَتَناجیانِ
به هم مهربانی می کنند – با هم راز می گویند
شَعب
ملت – درّه
مِضیاف
مهمان دوست – مهمانی
إعصار
گردباد – برانگیخت
سَمَّی
کشید – نامید
ظاهِرَة
پدیده – فیلم
حُریَّة
بدی کردن – آزادی
اِعتَصَمَ
چنگ زد – دشنام داد
فَرِحً
شاد – شادی
اِتِّجاه
چرخاندن – جهت
أَفرَزَ
ترشح کرد – لیسید
بَرّیّ
خشک – خشکی
اِختارَ
برگزید – اختیار داد
أَصلَحَ
اصلاح شد – اصلاح کرد
إغلاق
ساختن – بستن
أُنوف
دریاها – بینی ها
تَجَمَّعَ
جمع شد – جمع کرد
تَیّار
جریان – چرخ
اِستَغاثَ
کمک خواست – تشنه و سرگردان شد
دَنا
چشید – نزدیک شد
غَداة
آغاز روز – آغاز شب
اِستِهزاء بِ
ریشخند کردن – عیب گرفتن
عُجب
خودپسندی – رسوا کردن
عَسی
سرپیچی کرد – شاید
أجَلّ
گرانقدرتر – به تاخیر انداخت
یُثَبِّت
استوار می سازد – ثابت می کند
جَهِلَ
اندیشه نکرد – ندانست
اِلتِفاف
روی برگرداندن – در هم پیچیدن
جَوزَة
دانۀ گردو – پارۀ آتش
سیاج
گاز – پرچین
سَدید
درست و استوار – لغزش
لا تُحَدِّث
پیروی نکن – سخن نگو
یُعَرِّضُ
در معرض می گذارد – اعتراض می کند
َجَّلَ
به تاخیر انداخت – تعجیل کرد
تَبَیَّنَ
آشکار شد – آشکار کرد
نَدَبَ
رشد کرد – فرا خواند
دُکتوراه
مدرک – دکترا
أَلقی
انداخت – سفارش کرد
مَدَّ
گسترش داد – به شمار آورد
اِشتَدَّ
شدت گرفت – افزایش یافت
اِنضِمام
پیوستن – برگرفتن
بَیَّنَ
بیان کرد – آشکار کرد
اَلکِبار
بزرگان – گناهان
اَلوَطأة
گام – دشت مکه
اَلکِساء
شن – جامه
یُقالُ
می گوید – گفته می شود
اَلقاسي
مطمئن – سخت و دشوار
اَلثّانَویَّة
دبیرستان – دوم
موفق باشید !


