گفت‌وگوهای پرستو عسکری: مرضیه کرم‌کار با میانگین تراز 8000

روستای ما دانش‌آموزان تلاشگر زیادی دارد. خانم نرگس زنگنه‌ابراهیمی که رتبه‌ی 1 منطقه‌ی 3 را در رشته‌ی انسانی در سال 93 کسب کردند از روستای ما بودند و الان دبیر عربی من هستند.

گفت‌وگوهای پرستو عسکری: مرضیه کرم‌کار با میانگین تراز 8000

مرضیه کرم‌کار، دوازدهم انسانی از روستای ابراهیمی


درس خواندن در شرایط جدید چگونه است؟

هرگز نه از برنامه‌ی راهبردی عقب‌تر بودم و نه جلوتر رفتم


مرضیه کرم‌کار در یک نگاه

روستا: ابراهیمی (از توابع شهر خواف استان خراسان رضوی)

مدرسه: دبیرستان مهدیه‌ی روستای زوزن

میانگین تراز: 8000

سابقه‌ی حضور در کانون: از دهم تا دوازدهم انسانی به مدت 3 سال

تحصیلات و شغل پدر: دیپلم، راننده

تحصیلات و شغل مادر: تحصیلات ابتدایی، خانه‌دار

از چه طریق با آزمون‌های کانون آشنا شدی؟

روستای ما دانش‌آموزان تلاشگر زیادی دارد. خانم نرگس زنگنه‌ابراهیمی که رتبه‌ی 1 منطقه‌ی 3 را در رشته‌ی انسانی در سال 93 کسب کردند از روستای ما بودند و الان دبیر عربی من هستند. دانش‌آموزان روستای ابراهیمی اغلب دانش‌آموزان کانون هستند. رتبه‌های عالی در کنکور زیاد داشتیم و تمام آن‌ها دانش‌آموزان کانون بودند. من هم از این طریق با خدمات کانون آشنا شدم.

روستای شما همان‌طور که خودت هم گفتی دانش‌آموزان موفق زیادی دارد. به نظرت علتش چیست؟

فضای آموزشی حاکم بر روستا یک فضای علمی و درسی بسیارخوبی است و بچه‌ها در درس خواندن از هم سبقت می‌گیرند. حتی دانش‌آموزان تلاش می‌کنند با روستاهای اطراف و حتی شهر خواف رقابت کنند. وقتی در استان می‌خواهند از دانش‌آموزان برتر تقدیر کنند، روستای ما همیشه رتبه‌ی اول را کسب می‌کند. افراد زیادی را داریم که قاضی یا پزشک هستند و تعدادی از رتبه‌های برترمان هم در رشته‌ی دبیری تحصیل کردند و برای تحصیل به روستای خودمان برگشتند.

کمی از مسیر تحصیلت برایمان بگو.

من چهار سال اول دبستان را در روستایی در اطراف مشهد گذراندم. در دبستان یک سال هم جهش پایه داشتم. همیشه شاگرد اول بودم و دائما به دلایل مختلف از مدرسه جایزه می‌گرفتم. در مسابقات احکام و حفظ قرآن و ... همیشه شرکت می‌کردم و مقام کسب می‌کردم. در متوسطه‌ی اول در المپیاد هم شرکت کردم. با هم‌کلاسی‌هایم در یک مدرسه‌ی مختلط در روستا درس می‌خواندیم و رقابت می‌کردیم. معدلم در هر سه سال متوسطه‌ی اول 20 بود.

چه شد که تصمیم گرفتی رشته‌ی انسانی را برای ادامه‌تحصیل انتخاب کنی؟

به من پیشنهاد می‌کردند که رشته‌ی تجربی را انتخاب کنم. حتی از طرف مدرسه به خانه‌ی ما آمدند تا با من و پدر و مادرم صحبت کنند. اما حقیقتا من از فضای بیمارستان زیاد خوشم نمی‌آید و حتی برای مداوا هم دوست ندارم به بیمارستان بروم. طبیعتا همچین شخصیتی که من داشتم برای رشته‌ی تجربی مناسب نبود. از طرفی به کتاب‌های رشته‌ی انسانی خصوصا ادبیات و عربی علاقه‌ی زیادی داشتم. پدر و مادرم در هیچ کاری من را اجبار نمی‌کنند و اجازه دادند که خودم علاقه‌ام را دنبال کنم.

بعد که وارد متوسطه‌ی دوم شدی از انتخابت رضایت داشتی؟

بله، حقیقتا برخی از ما مردم روستا سطح مالی خیلی بالایی نداریم. حتی گاهی توان تهیه‌ی کتاب‌های مختلف را نداریم و کتاب‌های تست من همان کتاب‌هایی هستند که از طرف بورسیه‌ی کانون به من داده شده است. کمی هم به این فکر می‌کردم که در رشته‌ی انسانی با مطالعه‌ی کتاب درسی و با داشتن کتاب‌های تست کمتر هم شاید بتوانم موفق بشوم و نتیجه‌ی بهتری بگیرم. شاید در این شرایط باید به دنبال رشته‌ای می‌رفتم که در آینده درآمد بیشتری داشته باشد. اما من ترجیح دادم علاقه‌ام را دنبال کنم و در دانشگاه هم دوست دارم دبیری زبان بخوانم و در روستایمان به بچه‌ها خدمت کنم.

این علاقه به دبیری از کجا ناشی می‌شود؟

خودم در مدرسه دبیرهای بسیار خوبی دارم که از دل و جان برای دانش‌آموزان زحمت می‌کشند و همگی رتبه‌های برتر کنکور بوده‌اند. متناسب با نیاز روستایمان دوست دارم دبیر زبان باشم. درس خواندن در دانشگاه تهران آرزو و هدف خیلی از بچه‌هاست، اما برای من سخت است که به تهران بیایم. دوست دارم در مشهد درس بخوانم.

در آزمون تیزهوشان هم شرکت کردی؟

بله، رتبه‌ی 3 را هم کسب کردم و قبول شدم. اما خیلی برایم سخت بود که از خانواده دور شوم و برای تحصیل به خواف بروم و در خوابگاه بمانم. تصمیم گرفتم برای متوسطه‌ی دوم به مدرسه‌ی دولتی مهدیه در روستای زوزن بروم که 7 کیلومتر با خانه‌ی ما فاصله داشت.

چرا از دهم تصمیم گرفتی به کانون بیایی؟

در پایه‌ی دهم در مدرسه آزمون پیشرفت تحصیلی برگزار شد. من تا آن زمان تست کار نکرده بودم و کتاب تست نداشتم. سوالات تستی که حل کرده بودم محدود به سوالاتی بود که در آزمون‌های مدرسه و المپیادها دیده بودم. چند نفر از دوستانم در کانون بودند و قوی بودند. من اصلا تست‌های ادبیات را که می‌دیدم هول می‌شدم. در آن آزمون پیشرفت تحصیلی توانستم رتبه‌ی 4 را در سطح استان کسب کنم و دوستم رتبه‌ی 1 را کسب کردم. از نتیجه‌ام اصلا راضی نبودم و خیلی ناراحت شدم. مادر و پدرم من را دلداری دادند و قانعم کردند که چون تست کار نکردم نتوانستم رتبه‌ی بهتری کسب کنم. به کانون خواف رفتیم و شرایط بورسیه را پرسیدیم. از دی ماه پایه‌ی دهم بورسیه‌ی کانون شدم و آزمون دادن را تا الان به طور پیوسته ادامه دادم. بعد از من، تمام دانش‌آموزان کلاسمان در کانون ثبت نام کردند و هر 20 نفر در کانون با هم رقابت می‌کنیم.

برای شرکت در آزمون‌های کانون در روستا به مشکلی برنخوردی؟

من برای آزمون‌های حضوری به قاسم‌آباد می‌رفتم و برای آزمون‌های غیرحضوری هم چون گاهی مشکل قطعی یا ضعیف بودن اینترنت داشتیم به خانه‌ی اقوام می‌رفتم.

با ورود به کانون روش درس خواندنت چه تغییری کرد؟

من از آزمون جمع‌بندی نیم‌سال اول در پایه‌ی دهم وارد کانون شدم. برنامه‌ی هفتگی مدرسه را با برنامه‌ی راهبردی کانون تلفیق می‌کردم و درس‌ها را مطالعه می‌کردم، طوری که هم برای مدرسه و هم برای آزمون آماده باشم. تا آن زمان هنوز هم کتاب تست نداشتم، اما به مرور کانون کتاب‌های ریاضی و عربی آبی را به من داد. بعد هم کتاب‌های دیگری برایم فرستادند و کتاب‌هایی را هم از طرف مدرسه جایزه گرفتم. گاهی هم کتاب‌های دوستانم را امانت می‌گرفتم. الان هم شرایط به همین صورت است. در اولین آزمونم ترازم 7100 شد. اصلا نمی‌دانستم این تراز خوب است یا بد. وقتی پشتیبانم تشویقم کرد روحیه‌ام تقویت شد و در سال دهم در همه‌ی آزمون‌ها بدون استثنا پیشرفت کردم. با هر پیشرفتی، معلمانم، پشتیبانم، دوستانم و خانواده‌ام آن‌قدر تشویقم می‌کردند که روحیه‌ می‌گرفتم و انگیزه‌ام برای آزمون بعدی چند برابر می‌شد.

در یازدهم هم روند پیشرفتت ادامه پیدا کرد؟

بله، در تابستان درس‌های یازدهم را پیش‌خوانی کردم. در اولین آزمون مهر ترازم 6990 شد که البته سقف تراز 7100 بود. در مابقی آزمون‌ها هم تراز بالای 7500 می‌گرفتم. در آزمون 7 فروردین 98 که در پایه‌ی یازدهم آزمون جمع‌بندی داشتیم توانستم رتبه‌ی 1 کشور را کسب کنم و از طرف مدرسه تشویق شدم.

در تابستان سال گذشته که شروع مسیر کنکورت بود چه تصمیماتی گرفتی؟

من در تابستان سال گذشته خیلی عالی درس خواندم، طوری که تمام مطالبی که تابستان سال گذشته خواندم در ذهنم ثبت شده است. درس‌های دهم و یازدهم را در تابستان گذشته جمع‌بندی کردم. در آزمون‌های کانون شرکت می‌کردم. آن‌قدر درس‌ها را خوب خواندم و خوب تکرار مرور کردم تا در ذهنم تثبیت شدند. برای پیش‌خوانی سال دوازدهم هم درس‌های مفهومی‌تر مثل ریاضی و عربی را انتخاب کردم.

مرضیه کرم‌کار با میانگین تراز 8000


در روز چند ساعت درس می‌خوانی؟

هر اندازه که انرژی و توان داشته باشم درس می‌خوانم. از ساعت شش صبح درس خواندن را شروع می‌کنم و بین 8 تا 11 ساعت مطالعه می‌کنم. سحرخیز هستم و صبح‌ها انرژی بیشتری برای درس خواندن دارم.

کدام درس برای تو سخت‌تر بود؟

من در درس فلسفه نوسان داشتم. بعضی از درس‌هایش را خیلی خوب می‌فهمیدم و بعضی از درس‌ها را متوجه نمی‌شدم. حل تست‌های مفهومی فلسفه خیلی دشوار است. حل تست بدون فهمیدن متن کتاب فایده‌ای ندارد. روش خاصی برای حل این مشکل نداشتم. آن‌قدر یک درس را می‌خواندم تا زوایای مختلفش را بفهمم و درک کنم.

نقطه‌ی قوتت کدام درس است؟

در درس ریاضی قوی هستم. حتی گاهی اگر دبیرمان نبود من این درس را برای بچه‌ها تدریس می‌کردم. با بچه‌ها کار می‌کردم و الان هم تلفنی سوالاتشان را از من می‌پرسند و رفع اشکال می‌کنند. ریاضی را خیلی دوست دارم و پایه‌ام در این درس قوی است.

تو در یک مدرسه‌ی دولتی در روستا درس می‌خواندی. از کیفیت آموزشی مدرسه تا چه حد رضایت داشتی؟

من به مدرسه خیلی وابسته بودم. تمام دبیرانمان عالی بودند. خانم نرگس زنگنه با رتبه‌ی 1 کنکور، دبیر عربی ما بود. دبیر ریاضی ما آن‌قدر عالی درس می‌داد که به نظرم حتی در سطح استان بی‌نظیر بود. بیشتر دبیران مدرسه‌ی ما رتبه‌های برتر کنکور روستای ابراهیمی بودند که برای خدمت به روستا برگشتند. این باعث شده مدرسه از کیفیت آموزشی بالایی برخوردار باشد.

شیوع کرونا، تعطیلی مدارس و غیرحضوری شدن آزمون‌ها چه تاثیری بر روحیه و روند درس خواندن تو گذاشت؟

من هم مثل اغلب مردم از شرایط به وجود آمده و از بین رفتن هموطنانم خیلی ترسیدم. طوری که در حدود یک ماه خیلی عالی و مثل قبل نتوانستم درس بخوانم. ساعت مطالعه‌ام به 5 یا 6 ساعت افت کرد. آمارهایی که در سطح کشور منتشر می‌شد باعث شد روحیه‌ام را از دست بدهم. روحیه‌ی حساسی دارم و اردیبهشت توانستم به حالت عادی برگردم. امتحانات نهایی در پیش بود و باید درس را جدی‌تر می‌گرفتم. برای برگزاری آزمون‌ها از نمایندگی درخواست کردم با حفظ فاصله‌ی اجتماعی، آزمون‌ها را به صورت حضوری برگزار کنند اما گویا اجازه‌ی این کار را نداشتند. من هم مثل بقیه در خانه آزمون دادم و حتی یک غیبت هم نداشتم. دوست نداشتم از فضای کنکور دور بمانم. فقط یک آزمون را در اردیبهشت ماه به دلیل فوت پدربزرگم نصفه رها کردم که در آن آزمون ترازم 5800 شد.

دوران امتحانات را چطور گذراندی؟

هر امتحان و آزمونی هرچند هم که ساده باشد برای من در زندگی‌ام بسیار مهم است و برایش وقت و انرژی می‌گذارم. دوست دارم در تمام امتحانات و آزمون‌هایی که دارم نتیجه‌ی خوبی بگیرم. برای امتحانات نهایی هم جدی درس می‌خواندم. دوازدهم را به ‌خوبی جمع‌بندی کردم و این برای کنکورم هم فایده داشت.

دوران جمع‌بندی را مطابق با برنامه‌ی کانون پیش می‌بری؟

بله، دقیقا طبق برنامه‌ی راهبردی درس می‌خوانم. از سال دهم هم همین کار را کردم. هرگز نه از برنامه‌ی راهبردی عقب‌تر بودم و نه جلوتر رفتم. در دوران جمع‌بندی آزمون‌های سه روز یک‌بار را با برنامه‌ی کانون پیش می‌برم. کتاب‌های زرد 10 کنکور را کانون به من داده است و از روی آن‌ها آزمون می‌دهم.

واکنشت به تغییر تاریخ کنکور چه بود؟

کنکور در حدود یک ماه و نیم عقب افتاد و این برایم خیلی ناخوشایند بود. به خودم می‌گفتم ما نسل سوخته هستیم و با طولانی شدن بازه‌ی زمانی کنکور، ناامید شده بودم. بعد با خودم کنار آمدم و به خودم گفتم هر کار خدا حکمتی دارد.

به نظرت علت موفقیتت چیست؟

به نظرم غیر از تلاش و سخت‌کوشی هیچ عامل اصلی دیگری برای موفقیت فرد وجود ندارد. من به درس خواندن علاقه دارم و از تمام کردن کتاب‌ها لذت می‌برم. خوشحالی خانواده‌ام از ابتدا برایم خیلی مهم بود. پدر و مادرم از دیدن رتبه‌هایم خیلی خوشحال می‌شوند و من با انگیزه‌ی خوشحال کردن آن‌ها هر روز تلاش می‌کردم. همیشه از ذوق آن‌ها خوشحال می‌شوم. اصلا پیش نیامد که روزی درس نخوانم. حتی اگر حوصله نداشتم، خودم را مجبور می‌کردم که درس بخوانم.

اگر درسی را نمی‌فهمیدی یا برایت دشوار بود چه چاره‌ای می‌اندیشیدی؟

من برای هیچ درسی دی‌وی‌دی یا دبیر خصوصی نداشتم. ایراداتم را یادداشت می‌کردم و از دبیرانم می‌پرسیدم. تنها راه و بهترین راه برای من مشورت با معلمانم بود. تست‌های کانون هم بیشتر به فهم درس‌ها کمک می‌کرد. کتاب های آبی کانون خیلی عالی هستند. مثلا کتاب آبی ریاضی کانون را آن‌قدر کار کرده‌ام که مباحث و درسنامه‌هایش را حفظ هستم.

بچه‌های انسانی گاهی با مبحث وزن‌ها مشکل دارند. چطور برای این مبحث تست کار می‌کنی؟

من هم در بحث سماعی ایراد دارم. اما سرعت‌عملم را بالا برده‌ام و وزن‌ها را می‌فهمم. سریعا روی برگه می‌نویسم و وزن را پیدا می‌کنم. من در آزمون‌های کانون هم سرعت‌عملم بالاست و زمان اضافه می‌آورم.

برای مبحث‌های مختلف ادبیات و زبان برنامه‌ی خاصی داشتی؟

پشتیبانم به من گفتند که بهتر است از فصل تابستان سال گذشته برای مبحثی‌خوانی برنامه‌ی روزانه داشته باشم. هر شب ریدینگ و کلوز بان، متن عربی و تست‌های آرایه و قرابت را به تعداد کم کار می‌کردم، اما پیوستگی داشتم تا توانستم در این مباحث به تسلط برسم. از این کار نتیجه هم گرفتم. قبل از اینکه ریدینگ کار کنم درصدم در زبان در حدود 50 بود که با مبحثی‌خوانی به 80 یا حتی بالاتر اقزایش پیدا کرد.

از دفتر برنامه‌ریزی استفاده می‌کنی؟

بله، پشتیبانم تاکید زیادی روی تکمیل دفتر برنامه‌ریزی دارند. اینکه می‌توانم در طول هفته عملکردم را ارزیابی کنم کمک زیادی به پیشرفتم می‌کند.

الان احساست نسبت به کنکور چیست؟

نتیجه را به خدا سپرده‌ام و آرامش خاصی دارم. آزمون‌های کانون و نتایج خوبی که گرفته‌ام اعتمادبه‌نفس زیادی به من داده است. حس می‌کنم اگر به کانون نمی‌آمدم و نتایج خوبم را نمی‌دیدیم از توانمندی‌هایم آگاه نمی‌شدم و تا این حد درس نمی‌خواندم. روحیه‌ی خوبی دارم. وقتی در آزمونی رتبه‌ی خوبی کسب می‌کنم همه از من می‌پرسند تو چه کار می‌کنی که موفق هستی؟ اما واقعا من جز تلاش هیچ کار خاصی نمی‌کنم. من فقط درس می‌خوانم و در طول روز روی درس‌هایم تمرکز دارم. من چندین بار در آزمون‌های کانون رتبه‌ی 1 را کسب کردم و بیشتر اوقات رتبه‌ام زیر 10 کشور بود.

زمان‌های استراحتت را چطور پر می‌کنی؟

من علاقه به تلویزیون ندارم. گوشی هم ندارم. برای استراحت کردن می‌خوابم و قبلا هم به خانه‌ی اقوام می‌رفتم.

نکته‌ای هست که بخواهی برایمان بگویی؟

من فقط دوست دارم به بچه‌ها بگویم که با تلاش و امید می‌توان به همه چیز رسید. نباید دلسرد شد. چون با دلسردی فقط از مسیری که شروع کردیم باز می‌مانیم.


سایر گفت‌وگوهای پرستو عسکری را در لینک زیر بخوانید:

گفت‌وگوهای پرستو عسکری

Menu