به نام خالق دانایی
در تستهای آرایههای ادبی، برای یافتن آرایة اسلوب معادله، تجه به موارد زیر ضروری است:
مبنای اسلوب معادله، تشبیه است، یعنی باید برای عناصر هر مصراع مصداقی در مصراع دیگر یافت.
مثال: عشق بر یک فرش بنشاند گدا و شاه را سیل، یکسان میکند پست و بلند راه را
عشق ↔ سیل/ گدا ↔ پست/ شاه ↔ بلند
تنها نه آن غزالش جمعی سگان گرفتند هرجا که یوسفی هست، صد گرگ در کمین است
غزال ↔ یوسف/ سگان ↔ صد گرگ
دو مصراع باید از نظر دستوری و معنایی از هم مستقل باشند، وجود حرف ربط وابستهساز «که، چو، تا، و ...» در ابتدای مصراع دوم (بهگونهای که
موجب وابستگی دو مصراع از نظر دستوری شوند)، دلیلی برای عدم وجود آرایة اسلوبمعادله است.
مثال: نه غم و نه غمپرستم، ز غم زمانه رستم که حریف او شدستم، که در ستم ببستم
«که» در ابتدای مصراع دوم به معنای «بلکه»، وابستگی دستوری بین دو مصراع ایجاد کرده است، پس اسلوب معادله نداریم.
هر دو مصراع با دو معنای متفاوت، یک مفهوم را بیان میکنند:
مثال: دل چو شد غافل ز حق فرمانپذير تن بود مـيبـرد هرجا كه خواهد اسب، خوابآلوده را (رياضي- 95)
معنا: دلی از خدا غافل است از تن (جسم، نفس) تبعیت میکند همانطورکه انسان خوابآلود را اسب هرجا که میخواهد میبرد.
مفهوم حاصل از هر دو مصراع:
مصراع اول: غفلت موجب زیان است = مصراع دوم: غفلت موجب زیان است.
محمدجواد قورچیان- رتبه486- رشته ریاضی
