باید مدیون خستگی، ناامیدی، تنبلی و اشتباه باشیم؛ زیرا وجه تمایز ما با رُبات است. یک انسان زنده و تلاشگر همیشه با چنین حالتهایی در زندگی مواجه میشود. خستگی و ناامیدی حالات طبیعی برای دانشآموزی است که ساعاتی از روز و هفته را به مطالعهی درسهای مختلف میگذراند. نگرانی وقتی است که در این حالتها بماند و این «توقف» منجر به ناامیدی مزمن شود.
با توجه به دفتر برنامهریزی و کارنامه به خود بگویید: «این من بودم که تا اینجا پیش آمدم؛ پس میتوانم جلوتر هم بروم». همهی رهپویان، خستگی و ناامیدیِ بین راه را تجربه میکنند. هنگامی که کوهنوردی میکنید ابتدا سرحال و شاداب هستید اما در میانهی راه کمکم خستگی به سراغتان میآید. لحظهای از ادامهی راه پشیمان میشوید، ولی وقتی به پشت سر و راهی که پیمودهاید نگاه میکنید نیروی دوبارهای میگیرید و ادامه میدهید. به محض اینکه قله را میبینید توش و توان تازهای پیدا میکنید و افکار ناامیدکننده را دور میریزید و محکم و بااراده، به راه خود ادامه میدهید.
