شاید تا به حال از عناصر موفقیت و موارد مرتبط با آن مطالب زیادی فرا گرفته باشید؛ مواردی که میتوانند شما را متحول سازند. هر کدام را از تجربهی چندین و چندسالهی اطرافیان درمیابید؛ راهی که دبیر مدرسه در اختیارتان قرار میدهد، مسیری که خانواده آن را روشن میبیند، موفقیتی که پشتیبانتان از آن صحبت میکند یا اینکه در مجلهی آزمون یا سایت کانون مقالهای مشاورهای را در ارتباط با راهکارهای مختلف مطالعه میکنید. آیا فقط گوش دادن به آنها یا خواندن مطالب اکتفا میکند؟ چرا با اینکه میدانید میتوانید شرایط را بهتر از حال و گذشته کنید، شتابتان را بیشتر نمیکنید؟ مگر نه اینکه در راستای موفقیت و پیشرفت روزافزون، حس جاهطلبی شما همیشه روشن است و به فکر پلههای ترقی هستید؟ پس چرا تغییر را ایجاد نمیکنید؟
حال که شرایط برای شما مهیا شده و با دیدن تراز، از وضعیت خود به خوبی آگاه هستید چرا تصمیمی جدی برای تغییر نمیگیرید؟ تصمیمی که میتواند شما را به هدفتان برساند، هدفی که دائماً برای رسیدن به آن فکر میکنید.
میدانم که این تصمیم را همیشه بعد از دیدن تراز خود میگیرید و بارها این اتفاق افتاده که شرایط را هم تغییر دادهاید، ولی این موضوع باید روندی همیشگی داشته باشد. برای اینکه بتوان با آن سازگاری داشت بهتر است بعد از تصمیمگیری به فکر برنامهای متناسب با وضعیت خود باشید. این برنامه میتواند تصمیم شما را که همان هدف شماست حفظ کند و به سرانجامش برساند. تأکید میشود برنامهای متناسب، زیرا این برنامه با توجه به شرایط شما باید تعیین شود تا شما توانایی اجرای آن را داشته باشید. میدانید که هر دو مورد گفتهشده نیاز به ارادهای قوی دارد که شما آن را دارید. این اراده نشئتگرفته از هیجان شما برای ایجاد تغییر است تا به آنچه فکر شما را درگیر کرده است، نزدیکتر کند. بیمعطلی به فکر تغییر باشید.
