مصاحبه با قهرمان پیوستگی هشتم، ماهان کلهری

تبدیل تلاش مداوم به عادت و چیدن اهداف کوچک و پله ای برای دستیابی به موفقیت

مصاحبه با قهرمان پیوستگی هشتم، ماهان کلهری

مصاحبه با قهرمان پیوستگی هشتم، ماهان کلهری


نام ونام خانوادگی: ماهان کلهری

مقطع و رشته: هشتم

نام شهر و استان: تهران

میزان تحصیلات و شغل پدر: لیسانس ای تی_ارتشی

میزان تحصیلات و شغل مادر: لیسانس مدیریت بازرگانی_خانه دار

میانگین تراز: 6649

سال های کانونی: 2سال

مصاحبه‌گر: امیرمهدی نعمتی

 

 آیا در آزمون‌های کانون غیبت داشتید؟ 

مهم‌ترین دلیلی که شما را به حضور مستمر در آزمون‌ها متعهد می‌کرد، چه بود؟

خیر، من تقریباً در هیچ آزمونی غیبت نداشتم. حتی وقتی احساس می‌کردم آمادگی کامل ندارم، به این فکر می‌کردم که این آزمون هم بخشی از فرآیند یادگیری است و نتیجه آن، چه خوب چه بد، یک نقشه راه دقیق به من می‌دهد که در ادامه مسیر بسیار ارزشمند است.

 

تداوم در شرکت کردن در آزمون‌ها چه تأثیری در روند پیشرفت و روحیه شما داشت؟

این تداوم باعث شد که پیشرفت برایم به یک عادت تبدیل شود. وقتی هر دو هفته یک بار خودت را در یک فضای استاندارد می‌سنجی، دیگر استرس آزمون دادن از بین می‌رود و تبدیل به یک روتین عادی می‌شود. این موضوع اعتمادبه‌نفس من را به شدت افزایش داد. از طرفی، مقایسه کارنامه‌های پشت سر هم مانند دیدن یک دیدگاه از رشد خودم بود و این بصیرت، انرژی و انگیزه مضاعفی برای ادامه راه به من می‌داد.

 

چگونه برنامه‌ریزی می‌کردید تا همزمان با برنامه راهبردی کانون پیش بروید؟

برنامه راهبردی کانون نقشه کلان مسیر من بود. من هر جمعه پس از دریافت کارنامه، برنامه دو هفته آینده را با جزئیات می‌نوشتم. سعی می‌کردم برنامه مدرسه و برنامه کانون را با هم تلفیق کنم. برای هر روز، اهداف کوچک و کاملاً مشخصی تعیین می‌کردم، مثلاً "حل ۲۰ تست از فصل سه شیمی" یا "مرور خلاصه‌های زیست شناسی دو فصل گذشته". این کار باعث می‌شد بدانم هر روز دقیقاً باید چه کاری انجام دهم و از برنامه عقب نمانم.

 

نقاط قوت شما در کدام درس‌ها بود و روش مطالعه خاص شما برای این درس‌ها چه بود؟

من در درس‌های مفهومی مثل فیزیک و زیست شناسی نقطه قوت داشتم. روش من در این درس‌ها "یادگیری سه لایه‌ای" بود. لایه اول: مطالعه عمقی کتاب درسی و درک کامل مفاهیم پایه. لایه دوم: حل تست‌های آموزشی متنوع بدون در نظر گرفتن زمان. لایه سوم: خلاصه‌نویسی به زبان خودم و حل تست‌های زمان‌دار. این روش به من کمک کرد تا هم مفهوم را بفهمم و هم در آزمون بتوانم از آن استفاده کنم.

 

آیا از دفتر برنامه‌ریزی استفاده می‌کردید؟ ثبت ساعت‌های مطالعه چگونه به شما کمک کرد؟

بله، دفتر برنامه‌ریزی مثل یک آیینه شفاف برای من بود. وقتی ساعت‌های مطالعه را ثبت می‌کردم، می‌توانستم ببینم در کدام روزها تنبلی کرده‌ام و در کدام روزها بازدهی بالایی داشته‌ام. این کار به من انگیزه می‌داد که رکورد روزهای خوبم را بشکنم. همچنین با نگاه به آمار هفتگی، متوجه شدم که خواندن درس‌ها به صورت متعادل چقدر مهم است و سعی می‌کردم هیچ درسی را فراموش نکنم.

 

مهم‌ترین درسی که از حضور در کانون و این مسیر پرچالش گرفتید، چه بود؟

مهم‌ترین درس برای من این بود که یاد گرفتم **"چگونه یاد بگیرم"**. کانون به من آموخت که موفقیت محصول فرمول جادویی نیست، بلکه نتیجه یک سیستم ساده اما منظم است: برنامه‌ریزی دقیق + اجرای مستمر + تحلیل صادقانه + اصلاح به موقع. این نگرش نه تنها برای کنکور، بلکه برای کل زندگی ام بسیار ارزشمند است و باعث شده بتوانم برای هر هدفی در زندگیم به درستی برنامه‌ریزی کنم.

 

از چه تکنیک‌هایی برای مدیریت زمان در طول مطالعه و جلسه آزمون استفاده می‌کردید؟

من هنگام ۴۵ دقیقه مطالعه متمرکز و سپس ۱۵ دقیقه استراحت انجام میدهم. این کار بازدهی ذهنم را بالا می‌برد. در جلسه آزمون هم از تکنیک معروف "ضربدر و منها" استفاده می‌کردم. به سوالاتی که نمی‌توانستم بلافاصله پاسخ دهم علامت منها و به سوالات وقت‌گیر علامت ضربدر می‌زدم و در دور دوم به آنها بازمی‌گشتم. این کار کمک می‌کرد زمانم برای سوالاتی که بلد بودم، هدر نرود.

 

 در کدام درس با تغییر روش مطالعه، پیشرفت چشمگیری داشتید؟ آن تغییر چیست؟

در درس ریاضی این اتفاق برایم افتاد. قبلاً فقط فرمول‌ها را حفظ می‌کردم و چند تست می‌زدم. وقتی روشم را عوض کردم و به جای حفظ کردن، بر روی "درک منطق پشت هر فرمول" و "حل حجم زیادی از مسئله‌های متنوع" تمرکز کردم، نتیجه فوق‌العاده شد. من هر هفته برای خودم هدف می‌گذاشتم که حداقل ۵۰ مسئله ریاضی حل کنم و این تکرار زیاد بود که در نهایت باعث تسلط من شد.

 

از چه منابعی از کانون استفاده می‌کردید و کدام ویژگی این منابع برای شما مفیدتر بود؟

من بیشتر از کتاب‌های آبی و سه‌سطحی استفاده می‌کردم. ویژگی بسیار خوب کتاب‌های سه‌سطحی، همان طبقه‌بندی سوالات از آسان به سخت بود. این طبقه‌بندی به من کمک می‌کرد ابتدا بر مباحث پایه مسلط شوم و سپس خودم را با چالش‌های بزرگتر بسنجم. پاسخ‌های تشریحی این کتاب‌ها نیز بسیار کامل بود و وقتی سوالی را غلط می‌زدم، با مطالعه پاسخ تشریحی، دقیقاً متوجه اشکالم می‌شدم.

 

 تحلیل آزمون را پس از هر آزمون چگونه و در چند مرحله انجام می‌دادید؟

تحلیل آزمون من سه مرحله داشت. مرحله اول، همان روز آزمون: یک مرور سریع از سوالات غلط و نزده. مرحله دوم، یک روز بعد: تحلیل دقیق و دسته‌بندی اشتباهات به دسته‌های "بی‌دقتی"، "نکته ندانسته" و "عدم تسلط کافی". مرحله سوم، در طول هفته بعد: رفع اشکال کامل برای دسته دوم و سوم، یعنی مطالعه مجدد آن مبحث و حل دوباره تست‌های مشابه برای اطمینان از یادگیری.

 

 برای حفظ انگیزه و جلوگیری از خستگی در طول سال تحصیلی چه راهکاری داشتید؟

من برای خودم "جایزه‌های کوچک" در نظر می‌گرفتم. مثلاً اگر طبق برنامه هفتگی‌ام پیش می‌رفتم، آخر هفته یک فیلم تماشا می‌کردم یا با دوستانم وقت می‌گذراندم. همچنین، خودم را با "دیروزهای خودم" مقایسه می‌کردم، نه با دیگران. وقتی می‌دیدم نسبت به ماه قبل بهتر شده‌ام، همین برایم بزرگ‌ترین انگیزه بود. ورزش سبک روزانه هم در کاهش خستگی ذهنم بسیار موثر بود.

 

 نقش خانواده و به خصوص پدر و مادر در این مسیر موفقیت چگونه بود؟

خانواده من بیشتر نقش یک "حامی بی‌قید و شرط" را داشتند. آن‌ها هیچ‌گاه برای رتبه یا تراز به من فشار نیاوردند. فقط همیشه در کنارم بودند و فضای آرام و بدون استرسی برای مطالعه فراهم می‌کردند. وقتی ناامید می‌شدم، به من یادآوری می‌کردند که این یک مسابقه نیست، بلکه یک مسیر شخصی برای رشد من است. همین نگاه آن‌ها بزرگ‌ترین پشتوانه عاطفی من بود.

 

وقتی در یک مبحث درسی یا یک سؤال خاص مشکل داشتید، فرآیند رفع اشکال شما چگونه بود؟

اولین کارم این بود که دقیقاً مشخص می‌کردم مشکل از کجاست: از عدم درک مفهوم، یا از ناتوانی در حل مسئله. اگر مفهوم را متوجه نمی‌شدم، به ویدیوهای آموزشی یا توضیحات معلم رجوع می‌کردم. اگر در حل مسئله مشکل داشتم، از آن مبحث، تعدادی تست آموزشی حل می‌کردم و پاسخ تشریحی آنها را با دقت مطالعه می‌کردم تا الگوی حل آن نوع سوالات را پیدا کنم.

 

برای افزایش دقت و کاهش بی‌دقتی در جلسه آزمون چه تمرین‌هایی انجام می‌دادید؟

برای مقابله با بی‌دقتی، یک دفترچه "اشتباهات متداول" برای خودم درست کرده بودم. هر بار که به دلیل بی‌دقتی سوالی را غلط می‌زدم، نوع اشتباهم را در آن دفترچه می‌نوشتم، مثلاً "عجله در خواندن صورت سوال" یا "محاسبات اشتباه ذهنی". قبل از هر آزمون، این دفترچه را مرور می‌کردم تا نسبت به این اشتباهات هوشیار باشم. همچنین در خانه، حل تست‌های زمان‌دار را تمرین می‌کردم تا تحت فشار زمان، دقتم را بالا ببرم.

 

 به عنوان یک دانش‌آموز که این مسیر را پیموده‌اید، مهم‌ترین توصیه شما به هم‌سن‌وسال‌هایتان چیست؟

توصیه من این است: "مسیر موفقیت، ماراتنی است که با قدم‌های کوچک اما پیوسته طی می‌شود". قرار نیست یک شبه به همه اهداف خود برسید. اگر امروز از نتیجه‌تان راضی نیستید، ناامید نشوید. فقط کافی است صادقانه وضعیت خود را تحلیل کنید، برنامه‌ریزی کنید و مهم‌تر از همه، مداومت داشته باشید. این ثابت‌قدم بودن است که در نهایت شما را از دیگران متمایز می‌کند. به خودتان و فرآیند یادگیری اعتماد کنید.

Menu