بایدها و نبایدهای آزمون تیزهوشان نهم از زبان بهزاد اکبری از تهران

خیر، من هیچ‌وقت در آزمون‌های کانون غیبت نداشتم. همیشه برایم مهم بود که روند آزمون‌هایم قطع نشود، چون هر آزمون مثل یک تمرین واقعی برای کنکور بود و غیبت باعث می‌شد از برنامه‌ی اصلی عقب بیفتم.

بایدها و نبایدهای آزمون تیزهوشان نهم از زبان بهزاد اکبری از تهران

 نام و نام خانوادگی: بهزاد اکبری

نام شهر و استان:تهران

پایه: نهم

میزان تحصیلات پدرر: کارشناس ارشد برق

میزان تحصیلات مادر_شغل مادر: خانه دار

میانگین تراز:۵۷۴۴

سال های کانونی: ۱

مصاحبه‌گر: محمدسام اشرفی

بایدها و نبایدهای آزمون تیزهوشان نهم از زبان بهزاد اکبری از تهران

آیا در آزمون‌های کانون غیبت داشتید؟

 خیر، من هیچ‌وقت در آزمون‌های کانون غیبت نداشتم. همیشه برایم مهم بود که روند آزمون‌هایم قطع نشود، چون هر آزمون مثل یک تمرین واقعی برای کنکور بود و غیبت باعث می‌شد از برنامه‌ی اصلی عقب بیفتم.


دلیل شما برای عدم غیبت در آزمون‌ها چه بود؟

احساس مسئولیت نسبت به هدفم باعث می‌شد هیچ آزمونی را از دست ندهم. حتی اگر آماده نبودم، ترجیح می‌دادم شرکت کنم تا بفهمم ضعف‌هایم کجاست. به نظرم مهم‌تر از درصد بالا، استمرار و شناخت مسیر پیشرفت است.


پیوستگی در آزمون‌ها چگونه باعث پیشرفت شما شد؟

 پیوستگی باعث شد نظم ذهنی و مطالعاتی پیدا کنم. هر دو هفته یک‌بار نتیجه‌ام را می‌دیدم، اشتباهاتم را تحلیل می‌کردم و به‌مرور، ضعف‌ها تبدیل به قوت شدند. این استمرار به من اعتمادبه‌نفس داد و باعث شد درس خواندنم هدفمند باشد.


آیا در آزمون‌های مشابه پارسال شرکت می‌کنید؟

بله، شرکت می‌کنم.


الف) انگیزه‌تان چه بود؟

می‌خواستم سطح آمادگی‌ام را با دانش‌آموزان سال قبل مقایسه کنم و بفهمم چقدر پیشرفت کرده‌ام. آزمون‌های مشابه کمک کردند ذهنم با سبک سؤال‌ها آشنا شود و در مدیریت زمان بهتر عمل کنم.


 شرکت در این تعداد آزمون چه دستاوردی برای‌تان داشت؟

مهم‌ترین دستاورد من تسلط بر مهارت آزمون دادن بود. یاد گرفتم چطور استرس را کنترل کنم، چطور زمان را تقسیم کنم و چطور به سؤال‌هایی که شک دارم نزدیک شوم. در واقع آزمون‌ها برای من تبدیل به تمرین‌های واقعی کنکور شدند.


مطابق برنامه‌ی راهبردی حرکت می‌کردید؟

بله، تا حد زیادی مطابق برنامه‌ی راهبردی پیش می‌رفتم. برنامه‌ی کانون منظم بود و با مرورها و دوره‌های هدف‌دارش باعث می‌شد چیزی از یادم نرود.

 

چگونه برای دو هفته برنامه‌ریزی می‌کردید؟

در ابتدای هر دوهفته، مباحث آزمون بعدی را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کردم و روزانه برای هرکدام زمان مشخصی می‌گذاشتم. همیشه مرور و تست را در برنامه لحاظ می‌کردم تا مطالب تثبیت شوند.

 

برنامه‌ی مدرسه و آزمون‌ها هماهنگ بود؟

تقریباً بله. اگر هم اختلافی بود، با جابه‌جایی‌های کوچک در ساعت مطالعه، سعی می‌کردم هم تکالیف مدرسه را انجام دهم و هم مباحث آزمون را کامل بخوانم.


 نقاط قوت شما کدام درس‌ها بودند؟ روش مطالعه آن‌ها را توضیح می‌دهید؟

نقطه‌قوت من زیست‌شناسی و شیمی بودند. در زیست، مطالعه‌ی من ترکیبی از دقت در متن کتاب، حاشیه‌نویسی، و مقایسه‌ی فصل‌ها بود. برای شیمی هم اول مفاهیم را می‌فهمیدم و بعد از تسلط مفهومی، تست‌های محاسباتی را با زمان مشخص تمرین می‌کردم تا دقت و سرعت بالا برود.


دفتر برنامه‌ریزی داشتید؟ تکمیل دفتر چه کمکی به شما می‌کرد؟

بله، همیشه دفتر برنامه‌ریزی داشتم. نوشتن باعث می‌شد مطالعه‌ام هدفمند و قابل پیگیری باشد. با مرور دفتر، دقیق می‌فهمیدم در هر درس چقدر زمان گذاشته‌ام و باید چه تغییری بدهم تا بازدهی‌ام بیشتر شود.


مهم‌ترین چیزی که از کانون و آزمون‌ها یاد گرفتید چیست؟

یاد گرفتم که موفقیت حاصل تداوم است نه صرفاً تلاش‌های مقطعی. کانون به من یاد داد تحلیل، نظم، و بازخورد از خودم چقدر در پیشرفت مؤثر است.


تکنیک‌ها و روش‌های مدیریت زمان را تمرین و استفاده می‌کردید؟

بله، حتماً. در هر آزمون، زمان‌بندی برای دفترچه‌ها را تمرین می‌کردم و سؤالات را به ترتیب اولویت پاسخ می‌دادم. همین تمرین‌ها باعث شد در آزمون‌های اصلی، دچار کمبود وقت نشوم.


در چه درس‌هایی با تغییر روش، تغییر رادیکال داشتید؟

در درس ریاضی. قبلاً فقط تست زیاد می‌زدم اما بعد فهمیدم باید اول مفهوم را عمیق یاد بگیرم. با خلاصه‌نویسی فرمول‌ها، حل تشریحی چند نمونه، و بعد تست زمان‌دار، پیشرفتم چشمگیر شد.


 تحلیل آزمون را چگونه انجام می‌دادید؟

بعد از آزمون، ابتدا سؤالات غلط و نزده را بررسی می‌کردم. علت هر اشتباه را می‌نوشتم: بی‌دقتی، ندانستن، یا بلد نبودن روش حل. سپس همان مبحث را در روز بعد مرور می‌کردم و چند تست مشابه می‌زدم تا تثبیت شود.


از چه منابع کانون استفاده می‌کردید؟ این منابع چه ویژگی‌هایی داشتند؟
از کتاب‌های آبی، سه‌سطحی استفاده می‌کردم. ویژگی آن‌ها تنوع تست‌ها، سطح‌بندی استاندارد، و هماهنگی کامل با برنامه‌ی راهبردی بود. باعث می‌شد احساس سردرگمی در انتخاب منبع نداشته باشم.


در طول این همه سال خسته نشدید؟ چه چالش‌هایی امسال داشتید؟ چه کاری برای رفع خستگی انجام می‌دادید؟

طبیعتاً گاهی خسته می‌شدم، ولی یاد هدفم باعث می‌شد ادامه بدهم. برای رفع خستگی معمولاً ورزش می‌کردم یا موسیقی گوش می‌دادم تا ذهنم باز شود. بزرگ‌ترین چالشم حفظ تعادل بین درس و آرامش ذهنی بود، اما با برنامه‌ریزی منعطف حلش کردم.


 چرا کانون را در این سال‌ انتخاب کردید؟

 چون کانون ساختار منظم، آزمون‌های استاندارد و پشتیبانی قوی دارد. در واقع کانون برای من فقط یک موسسه آموزشی نبود، بلکه مثل یک مسیر هدفمند برای رشد بود.

 

چگونه با کانون آشنا شدید؟ کسی از خانواده یا بستگان عضو کانون بود؟

 بله، یکی از دوستانم از نتایج خوبش در کانون گفت و من هم بعد از تحقیق، عضو شدم. در خانواده‌ام هم چند نفر سابقه‌ی شرکت در آزمون‌های کانون را داشتند.


 نقش آموزشی خانواده، مخصوصاً پدر و مادر، در این سال‌ها چگونه بود؟

 خانواده‌ام همیشه پشتیبان من بودند.پدرم با انگیزه دادن و مادرم با ایجاد آرامش روحی در خانه، شرایطی فراهم کردند که بدون استرس درس بخوانم. همین حمایت، ستون موفقیتم بود.


از سایت کانون و مجله‌ی آزمون استفاده می‌کردید؟ کدام بخش‌ها برای شما جالب‌تر بود؟

بله، از سایت برای تحلیل کارنامه و دیدن ترازها استفاده می‌کردم. در مجله آزمون هم بخش گفت‌وگو با رتبه‌های برتر برایم الهام‌بخش بود، چون روش مطالعه‌شان را یاد می‌گرفتم.


به نظرتان مهم‌ترین ویژگی مثبت شما چه بود که باعث شد به اینجا برسید؟

 پشتکار، نظم و روحیه‌ی تحلیل‌گر بودن. من هیچ‌وقت ناامید نشدم و هر آزمون را فرصتی برای رشد دیدم، نه تهدید. همین طرز فکر باعث شد مسیرم را با انگیزه ادامه بدهم.

 

Menu