نام و نام خانوادگی | مطهره امام زاده |
| نام شهر و استان | اصفهان، استان اصفهان |
| شمارنده | 512519090 |
| عضویت در کانون | از تابستان سال دهم (به مدت ۳ سال) |
| تعداد آزمونهای شرکت کرده | بیش از 70 آزمون |
| شغل و تحصیلات: پدر | کارمند بانک، کارشناسی |
| شغل و تحصیلات: مادر | خانهدار، دیپلم |
| میانگین تراز (مقطع دوازدهم) | 6780 |
| تراز سوابق تحصیلی | 9730 |
مصاحبه گر: راشین شفیع نادری
1. شما چگونه با کانون آشنا شدید؟
آشنایی من با کانون فرهنگی آموزش از طریق مشاور مدرسهام بود. ایشان بر اهمیت پیوستگی در آزمونها و هماهنگی برنامهی درسی با یک برنامهی منسجم تأکید میکردند. با مشاهدهی کارنامهی موفقیتهای دانشآموزان رشتهی انسانی که از طریق آزمونهای کانون به رتبههای برتر رسیده بودند، تصمیم گرفتم از تابستان دهم به این خانواده بپیوندم.
2. نمرههای امتحان نهایی و تراز سوابق تحصیلیتان چند شد؟
نمرات امتحان نهایی من در دروس علوم انسانی عمدتاً بالای 19 بود و موفق شدم تراز سوابق تحصیلی 9730 را کسب کنم. از همان ابتدا میدانستم که دروس تخصصی علوم انسانی (مانند تاریخ، جغرافیا، علوم اجتماعی) در نمرات نهایی بسیار مهم هستند، بنابراین در طول سال تحصیلی، مطالعهی دقیق و مفهومی کتاب درسی را همزمان با تستزنی پیش میبردم تا تسلط تشریحی و تستی را با هم داشته باشم.
3. شما در آزمونهای کانون به صورت حضوری شرکت میکردید یا آنلاین؟ چرا؟
من در طول سال دوازدهم و دوران جمعبندی به صورت حضوری در آزمونها شرکت میکردم. تنها در تابستان سال دهم و یازدهم به صورت ترکیبی (بیشتر حضوری) شرکت داشتم. دلیل اصلیام این بود که فضای حوزه، کنترل بر زمان و مدیریت استرس در یک محیط رقابتی، شبیهسازی دقیقتری از جلسهی کنکور است. آزمون حضوری به من یاد میداد که چگونه از عوامل حواسپرتی دوری کنم و تمرکز خود را در زمان محدود حفظ کنم.
4. شما در تابستان چند درس نگاه به آینده (درسهای سال بعد) را میخواندید و امتحان میدادید؟
در تابستان، مطابق برنامهی راهبردی، روی دو درس اختصاصی سال دوازدهم به عنوان نگاه به آینده تمرکز داشتم: منطق و فلسفهی دوازدهم (بخش منطق تکمیلی) و بخشهایی از علوم اجتماعی دوازدهم. این کار باعث شد که در طول سال تحصیلی، این دروس وقت کمتری از من بگیرند و بتوانم زمان بیشتری را به مرور و تستزنی دروس پایه و عمیقتر شدن در آنها اختصاص دهم.
5. آیا در آزمونهای کانون غیبت داشتید؟ دلیل شما برای عدم غیبت در آزمونها چه بود؟
خیر، من تقریباً هیچ غیبتی نداشتم. اگر حتی برای یک آزمون آماده هم نبودم، باز هم شرکت میکردم. دلیل اصلی من برای حفظ پیوستگی، این بود که آزمون یک بند اندازهی دو هفتهای است. اگر غیبت میکردم، دو هفته از برنامه عقب میافتادم و این عقبافتادگی در رشتهی انسانی با حجم بالای مطالب فرّار، به سرعت تبدیل به کوهی از درسهای نخوانده میشد. شرکت منظم، موتور محرکهی اصلی مطالعهی من بود.
6. مطابق برنامه راهبردی درس میخواندید؟ چگونه شخصیسازی میکردید؟ توضیح دهید که روشتان چگونه بود؟
بله، برنامه راهبردی اسکلتبندی برنامهی مطالعهی من بود. برای شخصیسازی، از دفتر برنامهریزی و کارنامهی آزمون قبلی استفاده میکردم:
زمانبندی هوشمند: برنامه را به روزهای هفته تقسیم میکردم. اگر برای درسی مانند ریاضی و آمار (که نقطهضعفم بود) نیاز به تستزنی بیشتری داشتم، زمان آن را از روزهایی که برای دروس نقطهقوتم (مانند ادبیات یا منطق) تعیین شده بود، قرض میگرفتم.
استفاده از نقاط جبرانی: اگر درسی در آزمون قبل ضعیف شده بودم، قبل از شروع مباحث جدید، حتماً یک روز برای رفع اشکال و تستزنی از مباحث قبلی آن درس اختصاص میدادم.
7. روشتان برای تحلیل آزمونها چگونه بود؟ آیا همه سؤالات را تحلیل میکردید یا فقط سؤالات غلط یا بدون پاسخ را بررسی میکردید؟
تحلیل آزمون یک فرآیند دو ساعتهی جدی بود که آن را به این شکل انجام میدادم:
1. اشتباهات (غلط): پاسخنامه تشریحی را خط به خط میخواندم. اگر اشتباه به دلیل بیدقتی بود، کنار آن مینوشتم "بیدقتی". اگر به دلیل ضعف درسی بود، نام مبحث و صفحهی کتاب را مشخص میکردم تا در طول هفته به سراغش بروم.
2. نزدهها (بدون پاسخ): اینها مهمترین بودند. تمام سؤالاتی که نزده بودم را در خانه دوباره و بدون زمان حل میکردم. اگر حل میشد، نشان میداد ضعفم از زمانبندی بوده؛ اگر حل نمیشد، یعنی یادگیریام ناقص بوده است.
3. درستهای با شک: سؤالاتی که به درستی پاسخ داده بودم، اما بین دو گزینه شک داشتم را نیز بررسی میکردم تا مطمئن شوم شانس در پاسخدهی دخیل نبوده است.
8. کدام درسها نقطه قوت شماست؟ روش مطالعه این درسها چگونه است؟
درس ادبیات اختصاصی (بخش آرایههای ادبی و عروض و قافیه) و منطق و فلسفه نقاط قوت من بودند.
* روش مطالعه منطق و فلسفه:
* مفهومیخوانی: این درسها به شدت مفهومی هستند. هر فصل را از کتاب درسی چندین بار میخواندم و تلاش میکردم با زبان خودم آن را خلاصه کنم.
* کدگذاری: برای به خاطر سپردن استدلالها یا مفاهیم فلسفی، از کدگذاریهای شخصی و ساده استفاده میکردم.
* تستهای چالشی: به دلیل ماهیت چالشی این درس، از همان ابتدا تستهای دشوارتر و سهسطحی را حل میکردم.
* نمرات در مدرسه و آزمونها: در امتحانات نهایی دروس علوم انسانی نمراتم بالای 19 بود. در آزمونهای کانون، تراز منطق و فلسفه به طور منظم بالای 7200 بود.
9. آیا در کلاسهای درس مدرسه شرکت کردید؟ نقش مدرسه در موفقیت شما چگونه بود؟
بله، شرکت در کلاسهای مدرسه برای من بسیار مفید بود. در رشتهی انسانی که مفاهیم و متن کتاب درسی اهمیت بسیار بالایی دارد، حضور فعال در کلاسها، یادگیری اولیه را تثبیت میکرد. نقش مدرسه:
* محیط یادگیری: مدرسه یک محیط اجباری برای یادگیری فراهم میکرد که از انفعال در خانه جلوگیری میکرد.
* رفع اشکال: تعامل با دبیران و پرسیدن سؤالات مبهم بلافاصله پس از تدریس، فرآیند رفع اشکال را بسیار سریعتر و مؤثرتر میکرد.
* امتحانات داخلی: امتحانات کلاسی، منبع خوبی برای تمرین پاسخدهی تشریحی و مرور مطالب فرّار بودند.
10. دفتر برنامه ریزی داشتید؟ تکمیل این دفتر چه کمکی به شما از لحاظ درسی و غیر درسی کرده است؟
بله، دفتر برنامهریزی کانون مثل وجدان کاری من عمل میکرد.
* از لحاظ درسی: به من امکان میداد تا میزان مطالعهی هفتگی دروس مختلف را ببینم. اگر میدیدم که زمان مطالعهی یک درس (مثلاً ریاضی) پایین است، برای هفتهی بعد آن را جبران میکردم. همچنین این دفتر به من انگیزه میداد که هر هفته، ساعت مطالعهام را کمی بالاتر ببرم.
* از لحاظ غیردرسی: تکمیل این دفتر به من کمک میکرد تا زمانهای تلفشدهام را شناسایی کنم و مدیریت بهتری بر وقتم داشته باشم، که در نهایت منجر به افزایش کیفیت استراحت و خوابم شد.
11. کدام یک از کتابهای کانون را استفاده میکردید؟ این کتابها چه ویژگیهایی دارند؟
در رشتهی انسانی، من به شدت از کتابهای آبی (تست) و کتابهای سهسطحی کانون استفاده میکردم.
* کتابهای آبی: برای دروس جامعهشناسی، تاریخ و جغرافیا، که متن کتاب درسی پایه است، کتابهای آبی به دلیل طبقهبندی خوب تستها بر اساس فصل و درس، منبع اولیهی تستزنی من بودند.
* کتابهای سهسطحی: برای دروس چالشیتر مانند منطق و فلسفه، و اقتصاد، کتابهای سهسطحی فوقالعاده بودند. دستهبندی سؤالات بر اساس میزان مراجعهی دانشآموزان به آن سؤال، به من این امکان را میداد که از سؤالات آسان عبور کنم و مستقیماً روی سوالات با کیفیت و دشوارتر تمرکز کنم که برای کسب رتبهی برتر ضروری است.
12. بهترین درس شما در کنکور کدام است؟ روشهای مطالعه خود را در این درس به صورت آیتموار بنویسید.
بهترین درس من در کنکور، فلسفه و منطق بود که درصد بالایی در آن کسب کردم.
* روشهای مطالعه:
* مطالعهی عمیق کتاب: این درس نیاز به خواندن زیاد متن کتاب درسی دارد. هر مفهوم جدید را بارها و بارها با تأکید بر کلمات کلیدی میخواندم.
* خلاصهنویسی نموداری: بعد از خواندن هر درس، یک خلاصهی یک صفحهای به شکل نمودار درختی تهیه میکردم که ارتباط مفاهیم را نشان دهد.
* تستهای مفهومی: به جای تستهای حفظی، تمرکز اصلی را بر تستهایی با ساختار جدید و مفهومی میگذاشتم تا قدرت استدلال من تقویت شود.
* تدریس به خودم: مفاهیم دشوار فلسفه را برای خودم یا یک دوست فرضی با صدای بلند توضیح میدادم تا مطمئن شوم آن را کاملاً درونی کردهام.
13. اگر در آزمون تیرماه نسبت به آزمون اردیبهشت ماه پیشرفت قابل ملاحظهای داشتید، توضیح دهید که در طی ماههای بین این دو آزمون چه برنامهای اجرا کردید؟
همانطور که ترازها نشان میدهند، در تیرماه بهتر عمل کردم. برنامهی اصلی من در این فاصله تمرکز حداکثری بر ریاضی و آمار و جمعبندی مبتنی بر آزمون بود.
1. هدفگذاری روی نقاط ضعف: تحلیل آزمون اردیبهشت نشان داد که در ریاضی و آمار (درسی که ضریب بالایی هم دارد) نیاز به پیشرفت دارم. بنابراین، روزانه یک ساعت و نیم را به حل تستهای زماندار ریاضی از مباحث مشخص و پرسوال اختصاص دادم.
2. استفاده از کنکورهای سالهای قبل: به جای مطالعهی پراکنده، مجموعهای از کنکورهای سالهای قبل را هر سه روز یکبار شبیهسازی میکردم و دو روز بعد را کاملاً صرف تحلیل و مرور نکتههای آن میکردم.
3. اولویتبندی دروس فرّار: دروسی مانند تاریخ و جغرافیا را که فرّار هستند، تا روز آخر رها نکردم و هر شب نیم ساعت برای مرور سریع و سطحی نکات مهم آنها وقت میگذاشتم.
14. در طول سال چقدر به رتبه فکر میکردید؟ خانواده شما چه انتظاری از شما داشتند؟ استرس و نگرانی ناشی از فکر کردن به رتبه را چگونه مدیریت میکردید؟
سعی میکردم در طول سال، رتبه را به عنوان هدف نهایی در نظر بگیرم، نه دغدغهی روزانه. تمرکز اصلیام بر افزایش درصدها در هر آزمون بود، چون میدانستم اگر درصدها خوب باشند، رتبه هم به دنبال آن میآید.
* انتظار خانواده: خانوادهام تنها یک انتظار داشتند: "تلاش کن و از مسیری که انتخاب کردهای لذت ببر." آنها همیشه از لحاظ عاطفی و فراهم کردن یک محیط آرام پشتیبان من بودند و این بزرگترین عامل کاهش استرس بود.
* مدیریت استرس: استرس ناشی از رتبه را با تکیه بر برنامهریزی مدیریت میکردم. وقتی میدیدم طبق برنامهی دفترم پیش رفتهام و تمام تلاشم را کردهام، با خودم میگفتم: "بیش از این در توانم نیست و این بهترین نتیجهی ممکن است." این خودگوییهای مثبت، به من آرامش میداد.
15. دلیل اینکه در آزمونهای تابستان شرکت کردهاید چه بود؟
شرکت در آزمونهای تابستان حکم یک "پیشدرآمد" را برای کنکور داشت.
1. مرور دروس پایه: فرصتی برای ترمیم و تثبیت مباحث دهم و یازدهم بود که سنگ بنای دروس دوازدهم هستند.
2. آشنایی با ساختار آزمون: به من کمک کرد که با نحوهی طرح سؤالات در آزمونهای جامعتر آشنا شوم و تکنیکهای تستزنی را از همان ابتدا تقویت کنم.
3. شروع زودهنگام: باعث شد از رقبایم یک قدم جلوتر باشم و با اعتماد به نفس بیشتری وارد سال دوازدهم شوم.
16. برنامه شما برای مطالعه درسهای دهم و یازدهم چگونه بود؟
برنامهی مطالعهی دروس پایه بر اساس چرخهی تست، تحلیل و مرور بنا شده بود:
1. تابستان: ابتدا دروس فرّار (مانند تاریخ و جغرافیا) را مرور تشریحی کرده و سپس تست میزدم.
2. طول سال دوازدهم: در طول سال دوازدهم، تنها زمانی که برنامه راهبردی مباحث پایه را شامل میشد، به سراغ این دروس میرفتم. اما به جای خواندن دوبارهی کتاب، صرفاً تستهای نشاندار و خلاصهنویسیهای قبلی را مرور میکردم. این روش از اتلاف وقت جلوگیری میکرد.
17. آیا معلم خاصی هست که بخواهید از ایشان تشکر کنید؟ در چه درسی؟ دلیل این قدردانی چیست؟
بله، بسیار مایل هستم از خانم دکتر میرزایی، دبیر ادبیات تشکر کنم. دلیل قدردانی من این است که ایشان، ادبیات را به شیوهای تدریس میکردند که درک مفاهیم را بر حفظ کردن تقدم میداد. به خصوص در بخشهای عروض و قافیه و آرایههای ادبی، با روشهای ساده و عملی به ما کمک کردند تا این بخشها را منطقی ببینیم، نه حفظی. این کار، یکی از بزرگترین نقاط قوت من در کنکور شد.
18. فکر میکردید چنین رتبهای کسب کنید؟ خاطره لحظه اعلام نتایج را برای ما تعریف میکنید؟
در روزهای آخر، طبق جمعبندیهایم، انتظار رتبهای زیر 1000 را داشتم، اما عدد 800 بسیار خوشحالکننده بود.
خاطره لحظه اعلام نتایج:
لحظهی اعلام نتایج یکی از پرتنشیترین روزهای زندگیام بود. عصر روز اعلام نتایج، من مدر حال تماشای سریال امیلی بودم پدرم با گوشیاش وارد سایت شد. ناگهان گفت: "مطهره،... رتبهات... 800 شد !"
من در ابتدا فکر کردم او اشتباه میکند و مدام میپرسیدم: "رتبهی کشوری؟ منطقه چند؟" وقتی با چشمان خودم رتبهی 800 منطقه 2 را دیدم، احساس کردم سبکی عجیبی در تمام وجودم رخنه کرده است. خوشحالی پدر و مادرم که تمام زحمت مرا دیده بودند، بهترین بخش ماجرا بود. آن لحظه، تمام ساعتهای مطالعهی سخت، ارزش خود را نشان داد.
