نام خانوادگی :محمدپارسا عطاپور
مقطع و رشته: چهارم دبستان
نام شهر و استان: تهران_ تهران
میانگین تراز: ۶۳۰۰
از چه سالی عضو کانون بوده و چند آزمون شرکت کرده است :۰۵ _۱۴۰۱
شغل و تحصیالت مادر :لیسانس_ خانه دار
شغل و تحصیالت پدر :فوق لیسانس_ کارمند
مصاحبه گر:الناز رحمتی
۱. آیا تا حالا در آزمونهای کانون غیبت کردی؟ چرا؟
نه، بیشتر وقتها در آزمونها شرکت میکردم چون میخواستم نتیجهی زحماتم رو ببینم.فقط وقتی مریض بودم یا مشکلی پیش میاومد، نمیرفتم.به نظرم شرکت در آزمونها خیلی مهم بود.
۲. شرکت پشت سر هم در آزمونها چه کمکی بهت کرد؟
باعث شد از درسها فاصله نگیرم و همیشه در حال یادگیری باشم.هر هفته میفهمیدم که چقدر بهتر شدم یا کجاها مشکل دارم.اینطوری انگیزهام بیشتر میشد و برنامهریزی بهتری میکردم.
۳. شرکت توی این همه آزمون چه فایدهای داشت؟
آزمونها باعث شد درسهایی که بلد نبودم رو بهتر یاد بگیرم.چیزهایی که فراموش کرده بودم، دوباره یادم میاومد.اشتباهاتم رو پیدا میکردم و برای رفعشون تلاش میکردم.
۴. آیا طبق برنامه راهبردی پیش میرفتی؟ چطور برای دو هفته برنامه میریختی؟
بله، برنامهام رو با برنامه مدرسه و آزمونها هماهنگ میکردم.هر هفته درسها رو به روزهای مختلف تقسیم میکردم تا خسته نشم.سعی میکردم همیشه منظم باشم تا وقت کم نیارم.
۵. درسهایی که توشون قوی بودی چی بودن؟ چطور برای اون درسها درس میخوندی؟
در درس فارسی قویتر بودم چون خوب میخوندم و تمرین زیاد میکردم.کتاب درسی رو کامل میخوندم و سوالهای معلم رو مینوشتم.همیشه تمرینها رو چند بار مرور میکردم تا خوب یاد بگیرم.
۶. دفتر برنامهریزی داشتی؟ چه کمکی بهت میکرد؟
بله، دفتر برنامهریزی داشتم و همیشه پرش میکردم.این دفتر کمک میکرد بفهمم هر روز چی خوندم و چقدر پیشرفت کردم.وقتی میدیدم تیکهاش زیاد شده، خوشحال میشدم.
۷. مهمترین چیزی که از کانون و آزمونها یاد گرفتی چی بود؟
یاد گرفتم موقع آزمون تمرکز کنم و زمان رو درست استفاده کنم.فهمیدم باید رقابت سالم داشته باشم و از بقیه یاد بگیرم.این تجربهها توی درس و زندگی کمکم میکنن.
۸. آیا روشهای مدیریت زمان رو تمرین میکردی؟
بله، مخصوصاً سر آزمونها حواسم به زمان بود که عقب نیفتم.تو خونه هم با زمانبندی تمرین تست میزدم.کمکم تونستم زمانم رو خوب مدیریت کنم.
۹. آزمونهاتو چطور تحلیل میکردی؟
بعد از آزمون، سوالهایی که غلط زده بودم رو دوباره مینوشتم.جوابها و گزینهها رو بررسی میکردم تا بفهمم چرا اشتباه شده.توی ریاضی، راهحل رو دوباره مینوشتم تا یادم بمونه.
۱۰. از چه منابعی در کانون استفاده میکردی؟ چه ویژگیهایی داشتن؟
از کتابهای سهسطحی، کتاب تابستان و دفتر برنامهریزی استفاده میکردم.این کتابها سوالهای خوب و تمرینی داشتن.کمکم میکردن خودم رو بهتر آماده کنم.
۱۱. تو این سالها خسته نشدی؟ چه سختیهایی داشتی؟ برای رفع خستگی چیکار میکردی؟
بعضی وقتا درسها سخت و زیاد میشدن و خسته میشدم.برای اینکه انرژی بگیرم، به خودم استراحت میدادم.گاهی بازی میکردم یا میرفتم بیرون تا حال و هوام عوض بشه.
۱۲. چرا کانون رو انتخاب کردی؟ چطور با کانون آشنا شدی؟ کسی از خانوادهات عضو بود؟
با پیشنهاد پدرم عضو کانون شدم چون میخواست کمکم کنه پیشرفت کنم.کسی از خانوادهمون قبلاً عضو کانون نبود.اما وقتی رفتم، دیدم خیلی مفیده و راضی بودم.
۱۳. پدر و مادرت چقدر تو درسها کمکت میکردن؟
پدر و مادرم همیشه پشتم بودن و منو راهنمایی میکردن.وقتی خسته میشدم، تشویقم میکردن که ادامه بدم.گاهی باهام برنامهریزی میکردن یا برام محیط خوب درست میکردن.
۱۴. آیا پدر یا مادرت نتایج آزمونها رو میدیدن؟ اگه نتیجهات خوب نبود، چی میگفتن؟
بله، همیشه نتیجههام رو نگاه میکردن و بررسی میکردن.اگه نتیجهام خوب نبود، ناراحت نمیشدن، فقط میگفتن دفعهی بعد بهتر تلاش کن.این کارشون باعث میشد ناامید نشم.
۱۵. به نظرت مهمترین ویژگی خوبت چی بود که باعث موفقیتت شد؟
من همیشه تلاش میکردم و طبق برنامه درس میخوندم.هیچوقت زود تسلیم نمیشدم و دنبال پیشرفت بودم.فکر میکنم پشتکارم باعث شد موفقتر بشم.
۱۶. وقتی نتیجهات خوب میشد، چه احساسی داشتی؟
خیلی خوشحال میشدم و احساس میکردم زحماتم نتیجه داده.این خوشحالی باعث میشد برای آزمون بعدی بیشتر تلاش کنم.انگار یه جایزهی خوب از خودم گرفته باشم!
۱۷. آیا کسی رو میشناسی که توی کانون باشه و بهت کمک کرده باشه؟
نه، کسی از فامیل یا دوستانم عضو نبود.ولی پدرم کمکم کرد تصمیم بگیرم عضو کانون بشم.خودم هم با آزمونها و کتابها مسیرم رو پیدا کردم.
۱۸. آیا قبل از آزمونها مرور میکردی؟ چطور مرور میکردی؟
بله، قبل از هر آزمون، درسهایی که خونده بودم رو مرور میکردم.خلاصهنویسیها، نکتهها و تمرینهای سخت رو دوباره میدیدم.گاهی هم از خودم آزمون کوچیک میگرفتم.
۱۹. وقتی اشتباهی توی آزمون میکردی، چطور درستش میکردی؟
اول سوال رو دوباره بررسی میکردم تا بفهمم کجا اشتباه کردم.بعد روش درست رو یاد میگرفتم و چند بار تمرینش میکردم.سعی میکردم اون اشتباه رو دیگه تکرار نکنم.
