گفت‌وگو با کیمیا رضایی رتبه برتر دوازدهم تجربی و دانشجو پزشکی

به گفت‌وگو با کیمیا رضایی رتبه برتر دوازدهم تجربی و دانشجو پزشکی ایران و مشاور برتر کانون قلمچی پرداختیم.

گفت‌وگو با کیمیا رضایی رتبه برتر دوازدهم تجربی و دانشجو پزشکی

نام و نام خانوادگی دانش‌آموز: کیمیا رضایی

رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران

نام شهر:تهران 

استان: تهران

تعداد کل آزمون های حاضر:حدود 100 آزمون      

سال های حضور در کانون:  7

رشته‌ تحصیلی:تجربی                                                         

 میانگین تراز: 6500

تحصیلات پدر:دکتری                   

شغل پدر: معاونت فرمانداری

تحصیلات مادر: فوق دیپلم                               

شغل مادر: خانه دار

میانگین درصد هر درس در آزمون های برنامه ای  کانون: زیست 75 فیزیک 60 ریاضی 50 شیمی 65 زمین 40

مصاحبه کننده: اعظم معصومی

 


۱. برنامه شما برای دوران جمع‌بندی چیست؟

جمع‌بندی برای من یعنی جمع‌وجور کردن همه‌ی اون چیزی که ماه‌ها واسش وقت گذاشتم. دیگه وقت آزمون گرفتن از خودمه! تو این مدت تمرکزم روی مرور چیزاییه که احتمال اومدنشون تو کنکور زیاده، مثل تستای پرتکرار، خلاصه‌هام، حاشیه‌نویسی‌ها. سعی می‌کنم دیگه سراغ چیز جدید نرم، بیشتر تمرکزم روی اینه که آموخته‌هامو عمیق‌تر کنم و تسلطم رو روی مباحثی که قبلاً خوندم، کامل‌تر کنم.

 

۲. در هفته تورق سریع چه کارهایی انجام می‌دید؟

تورق سریع برام مثل ورق زدن آلبوم یادگیری‌هامه. سریع و کاربردی. خلاصه‌هایی که تو طول سال نوشتم، نکته‌هایی که هایلایت کردم، حاشیه‌هایی که وقت خوندن نوشتم... همه‌شونو مرور می‌کنم تا ذهنم آماده و سبک بشه. تو این هفته خیلی دنبال این نیستم که یه چیز جدید یاد بگیرم، بیشتر می‌خوام ذهنم آروم باشه، تمرکزم بالا بره و مرور باکیفیت داشته باشم.

 

۳. آیا در آزمون هدف‌گذاری و مشابه پارسال شرکت می‌کنید؟ چرا؟

قطعاً! این آزمونا کمک می‌کنن بفهمم هنوز کجاها جا موندم، کجاها باید بیشتر کار کنم. یه جور تمرین واقعی برای آزمون اصلی‌ان. هر بار که یه آزمون شبیه‌سازی می‌دم، هم اعتماد به نفسم می‌ره بالا، هم با فضای آزمون اصلی بیشتر اُخت می‌گیرم.

 

۴. از کدام ابزار کارنامه استفاده می‌کنید؟ چرا؟

کارنامه اشتباهات واقعاً برام حکم نقشه گنج رو داره! چون دقیقاً نشونم می‌ده کجاها یادگیریم ناقصه، چیارو درست نخوندم، یا کدوم نکته‌ها از دستم در رفته. بعدشم با خیال راحت می‌رم سراغ اصلاحشون.

 

۵. روش مطالعه‌ی درس‌های قوی شما چطور بود؟

برای درس‌هایی که دوست داشتم و توشون خوب بودم، همیشه اول با دل و جون می‌خوندمشون. بعد تست می‌زدم. ولی فقط یه‌جور تست نه! اول مفهومی، بعد آموزشی، بعد زمان‌دار. هر تست برام یه تمرین اعتماد به نفس بود. آخرش هم حتماً خلاصه می‌نوشتم تا موقع جمع‌بندی راحت‌تر باشم.

 

۶. تو ماه آخر برای درس‌های قوی چی کار می‌کردید؟

دیگه نرفتم سراغ خوندن مفصل. تمرکزم رو گذاشتم روی مرور سریع، تستای زمان‌دار و مخصوصاً مدیریت زمان. خیلی وقتا یه درس رو بلدی، ولی چون سر جلسه خوب زمان نمی‌چینی خرابش می‌کنی. واسه همین تمرین زمان‌بندی خیلی مهمه.

 

۷. برای درس‌هایی که ضعیف بودی چیکار کردی؟

درس ضعیف برای من یعنی درسِ آشتی‌نکرده! تو ماه آخر سعی کردم مثل یه رفیق بهش نزدیک بشم. بدون قضاوت، فقط نگاهش کردم، تستای غلطمو بررسی کردم، نکته‌هایی که همیشه گیجم می‌کردن رو دوباره مرور کردم. خلاصه به جای فرار، روبه‌رو شدم.

 

۸. روزی چند ساعت درس می‌خوندی و چقدرش تست بود؟

می‌تونم بگم میانگین ۱۲ ساعت. معمولاً بیشتر از نصفش، یعنی ۶-۷ ساعتش فقط تست بود. چون تست‌زنی برام مثل یه نبض یادگیریه. هر چی بیشتر تست می‌زنم، قوی‌تر می‌شم.

 

۹. تو ماه و هفته آخر، ساعت مطالعت چه تغییری کرد؟

تو ماه آخر سعی کردم حجم مطالعه‌م رو کمی ببرم بالا تا یه جمع‌بندی درست داشته باشم. ولی تو هفته آخر، یه دنده عقب نرم زدم! چون مغزم به استراحت نیاز داشت. بیشتر دنبال سبک کردن ذهنم بودم، نه پُر کردنش.

 

۱۰. واسه استراحت و تفریح هم وقت می‌ذاری؟ چی کار می‌کنی؟

آره حتماً! استراحت نباشه، ذهن قفل می‌کنه. من دو روز در هفته ورزش می‌کردم، البته تا دی‌ماه که واقعاً حال و تمرکزم رو بهتر می‌کرد. ولی از دی‌ماه به بعد به خاطر حجم درس‌ها نتونستم ادامه بدم. با این حال همیشه وقتی ذهنم خسته می‌شد گاهی هم موزیک گوش می‌دادم یا یه فیلم انگیزشی می‌دیدم.

 

۱۱. تحلیل آزمون رو چه روزی انجام می‌دی و چطور؟

همون روز آزمون، بدون تأخیر. یه دفتر مخصوص تحلیل دارم. سوالا رو دسته‌بندی می‌کنم: درست، غلط، نزده. تمرکز اصلیم روی سوالات اشتباهه. می‌خوام دقیق بدونم چرا اشتباه کردم تا دیگه تکرارش نکنم.

 

۱۲. روش سه‌روزیکبار رو اجرا می‌کنی؟ چطور؟

آره، عاشق این روشم! یه روز آزمون، یه روز تحلیل، یه روز خوندن نکاتی که تو آزمون گیر کردم. این چرخه باعث می‌شه هی تکرار و تثبیت اتفاق بیفته. هر بار یه پله بالاتر می‌رم.

 

۱۳. از تکنیک‌های مدیریت زمان استفاده می‌کنی؟

بله، تکنیک ضربدر و منها برای علامت‌گذاری سوالا و زمان نقصانی برای سرعت عمل.اینا باعث می‌شد تو آزمون نترسم از سوال سخت، سریع رد بشم و بعد برگردم.

 

۱۴. توصیه‌ای برای بچه‌ها داری؟

به خودتون ایمان داشته باشید. فقط شما نیستین که خسته‌اید یا بعضی روزا کم میارید. همه‌مون همینیم. ولی اون کسی موفقه که وسط سختی، دوباره بلند شه و ادامه بده. آزمون بد دادید؟ اشکال نداره، ولی تحلیلش یادت نره.

 

۱۵. از نظر شما نقطه‌ی قوت برنامه‌ی راهبردی چیه؟

برنامه راهبردی برای من مثل یه مسیر روشن توی یه جاده‌ی تاریک بود. وقتی نمی‌دونستم چی بخونم یا از کجا شروع کنم، این برنامه مثل یه نقشه‌ی راه عمل می‌کرد. بهم نظم داد، باعث شد هیچ درسی عقب نمونه. هر وقت خسته یا سردرگم می‌شدم، فقط کافی بود نگاهش کنم تا دوباره برگردم به مسیر.

 

۱۶. از چه زمانی برای کنکور جدی شدی؟

راستش از راهنمایی می‌دونستم که می‌خوام یه پزشک باشم. از همون زمان هدفم مشخص بود .ولی از سال دهم وقتی فهمیدم این مسیر جدی‌تر از اونیه که فکر می‌کردم، دیگه همه‌چی رو با برنامه چیدم. اون موقع فهمیدم که این مسیر، یه دوی ماراتنه نه دوی سرعت. باید آهسته و پیوسته بری جلو. 

 

۱۷. از کتاب‌های جمع‌بندی کی استفاده کردی؟

اولین بار تابستون یه سرک کشیدم، ولی جدی از عید به بعد شد پای ثابت مطالعم. مخصوصاً وقتی زمان کم می‌شه و حجم مطالب زیاده، این کتابا مثل عصای دستن. همه چی رو خلاصه و جمع‌وجور بهت می‌دن.

 

۱۸. کتاب زرد رو کی آوردی وسط میدون؟

زردو نگه داشتم واسه لحظه‌های حساس! یعنی دوران جمع‌بندی. هم برای تست زدن تو فضای شبیه‌سازی‌شده خوبه، هم بهت نشون می‌ده کجای کارت هنوز لنگ می‌زنه.

 

۱۹. کدوم بخش سایت و مجله آزمون برات جالب‌تره؟

بدون شک جعبه ابزار کارنامه! این بخش واقعاً مثل یه مشاور شخصیه که دقیقاً با داده‌های خودت بهت می‌گه کجا ضعف داری، کجا پیشرفت کردی و چجوری بهتر می‌تونی ادامه بدی. خیلی کمکم کرد تا آگاهانه‌تر درس بخونم.

 

۲۰. برنامه‌ت برای امتحانات مدرسه چی بود؟

من سعی می‌کردم امتحانات مدرسه رو هم در راستای کنکور ببینم. نه اینکه کلاً بی‌خیالش بشم، نه؛ بلکه مرور مفهومی، خلاصه‌نویسی و حل سوالای پرتکرار برام اولویت داشتن. دنبال نمره بالا نبودم، دنبال یادگیری موندگار بودم.

 

۲۱. تو ماه آخر چالش داشتی؟ چیکار کردی؟

واقعاً ماه آخر برام سخت بود. بدنم خسته بود، روحم خسته‌تر. یه جورایی انگیزم کم شده بود. ولی اون روزایی که احساس می‌کردم دیگه نمی‌کشم، یه آهنگ انگیزشی گوش می‌دادم، چند دقیقه چشامو می‌بستم و خودم رو توی لباس سفید پزشکی تصور می‌کردم. بعد با خودم می‌گفتم: "کیمیا، الان وقت جا زدن نیست!"

 

۲۲. اگه برگردی به سال قبل، چی کار می‌کنی؟

اگه برگردم به سال قبل، بیشتر از اینکه خودمو تو حجم بالا غرق کنم، روی کیفیت تمرکز می‌کردم. یاد گرفتم که درس خوندن فقط زیاد خوندن نیست، درست خوندنه. به خودم اجازه اشتباه می‌دادم، ولی سریع‌تر جمعش می‌کردم. کمتر دنبال بی‌نقص بودن می‌رفتم، بیشتر دنبال پیشرفت واقعی بودم و از همه مهم‌تر، بیشتر به خودم و مسیری که انتخاب کردم اعتماد می‌کردم. چون الان می‌دونم: اونی که با باور جلو می‌ره، از اونی که فقط سخت‌کوشه، یه قدم جلوتره.

 

۲۳. نقش خانواده‌ت توی این مسیر چی بود؟

خانواده‌م دل گرمی من بودن. پدر و مادرم همیشه حامی من بودن؛ با صبوری، محبت و باور به من . این همراهی باعث شد در سخت‌ترین روزها ناامید نشم. وقتایی که ناامید می‌شدم، فقط یه جمله از اونا کافی بود تا دوباره روحیه بگیرم. واقعاً تنهایی نمی‌شد این مسیر رو رفت.



گفت‌وگو با کیمیا رضایی رتبه برتر دوازدهم تجربی و دانشجو پزشکی
Menu