نام و نام خانوادگی : الینا شیردل
نام شهر و استان: تهران
سال های حضور در کانون: ۳ سال - دهم تا دوازدهم
میانگین تراز : ۶۵۰۰
رشته قبولی : پزشکی
تحصیلات و شغل پدر: مهندسی عمران - کارمند
تحصیلات و شغل مادر: مدیریت بازرگانی - خانه دار
درصد هر درس در کنکور سراسری : ریاضی: 63 درصد فیزیک: 67 درصد شیمی: 50 درصد زیست: 61 درصد
مصاحبه کننده: نرگس مظفری
برنامه شما برای دوران جمعبندی چه بود ؟
برای دوران جمعبندی با استفاده از آزمون های 3 روز یک بار و کتاب های زرد قلمچی به کنکورهای سال های قبل تسلط پیدا کردم و خودم را سنجیدم ، بعد از آزمون، آن را کامل تحلیل می کردم و مباحثی که مشکل داشتم و فراموش شده بود را پیدا می کردم و طی 2 روز بعدی این مباحث را کامل مرور و رفع اشکال میکردم و برای آزمون بعدی آماده میشدم. با این روش همه نقاط ضعف و قوتم را به خوبی شناسایی می کردم و با مرورهای درست جمعبندی را به بهترین وجه ممکن انجام می دادم .
در هفته تورق سریع چه کارهایی انجام می دادید ؟
در هفته تورق سریع یا هفته آخر کنکور، برای درس شیمی و زیست متن کتاب درسی و نکاتی که قبلا از تست ها در کتابم نوشته بودم با روخوانی سریع مرور می کردم و برای درس های ریاضی و فیزیک هم فرمول ها و متن کتاب و تمرین های کتاب را مرور میکردم و از هر فرمول هم یک یا دوتا تست نشان دار حل میکردم که کاربرد آن فرمول ها در تست برایم مرور بشود.
از کدام یک از کارنامههای جعبه ابزار کارنامه استفاده میکردید؟
بیشتر از کارنامه اصلی برای بررسی عملکردم در روز آزمون استفاده میکردم. از کارنامه اشتباهات برای بازه های جمعبندی کمک میگرفتم، از کارنامه 5 درس برای بررسی کلی درس ها استفاده میکردم تا متوجه بشوم که کدام درس ها نیاز به تلاش بیشتری دارند و از کارنامه های پروژه ای هم برای بررسی پیشرفت هایم استفاده میکردم.
در ماه آخر برای درسهایی که نقطه قوتتان بودند، چکار کردید؟
با زدن آزمون های زیاد، سعی کردم سرعتم را در این درس ها بالاتر ببرم و نقطه قوتم را تثبیت کنم تا روز کنکور سوالی را از دست ندهم و تست های سخت تر و چالشی تر کار کردم تا برای روبرویی با هر نوع سوالی آمادگی داشته باشم.
در ماه آخر برای درسهایی که نقطه ضعفتان بودند، چکار کردید؟
سعی کردم تست های بیشتری کار کنم و قسمت هایی که مشکل داشتم را بیشتر مطالعه کنم.
روزی چند ساعت درس میخواندید؟
بستگی به بازه سال داشت، مثلا در پاییز و زمان مدرسه ها روزی 6 الی 7 ساعت میخواندم و همزمان درس های مدرسه هم میخواندم و تست هم کار میکردم . در دوران جمعبندی هم حدودا بین 10 تا 12 ساعت مطالعه مفید داشتم.
ساعت مطالعهتان در ماه آخر و هفته آخر چه تغییری کرده بود؟
در ماه آخر ساعت مطالعم حدودا 2 ساعت نسبت به روزهای تعطیل افزایش پیدا کرده بود. ولی در هفته آخر برای اینکه به مغزم استراحت و فرصت بازیابی بدهم مقداری ساعت مطالعهام را پایین آوردم یعنی روزانه حدود 8 ساعت مطالعه و مرور دارم.
آیا در برنامه ریزی زمانی را به استراحت و تفریح اختصاص می دادید؟
بله، روزهای آزمون و بعد از انجام دادن تحلیل، وقتی برای استراحت باقی میماند که اکثرا این وقت را به بیرون رفتن با خانواده یا فیلم دیدن اختصاص میدادم و تلاشم این بود که خیلی کم وارد فضای مجازی بشوم.
تحلیل آزمون را در چه روزی انجام می دادید ؟
روزهای جمعه بعد از آزمون تحلیل آزمون را انجام میدادم. برای تحلیل هم تحلیل علمی انجام میدادم و هم تحلیل تکنیکی. تحلیل علمی به این صورت بود که تک تک سوالات غلط و درست و نزده را به ترتیب خاصی بررسی میکردم و اگر نکته جدیدی داشت وارد کتاب میکردم. با تحلیل تکنیکی هم استراتژی های مدیریت زمان و روش های مطالعه و تست زدنم قبل از آزمون را بررسی میکردم که کارآمد بوده یا نه و توانستم به درصد های هدفگذاری برسم یا نه و اگه نرسیدم علت چه بوده است.
تکنیک ها و روشهای مدیریت زمان را، تمرین و استفاده میکردید؟
بله هم از تکنیک ضربدرمنها و هم از تکنیک زمان های نقصانی استفاده میکردم تا بتوانم بهترین نتیجه را از آزمون ها بگیرم.
توصیهای برای دانش آموزان دارید؟
شاید تنها توصیه ای که برای دانش آموز ها دارم این است که پیوستگی خودتان را در درس خواندن حفظ کنید و حتی 1 روز را هم از دست ندهید چون اگر زمانتان را از دست بدهید بعدا کلی حسرت و ای کاش همراهتان میماند.
نقاط قوت برنامه راهبردی از نظر شما چیست؟
به نظرم پیشروی معقول درس ها و توجه به بازه های بلندمدت مروری و ایستگاه های جبرانی باعث شده بود تا برنامه راهبردی قلم چی به بهترین برنامه برای کنکور تبدیل بشود.
از چه زمانی برای قبولی در کنکور جدی شدید؟
از سال یازدهم به طور جدی برای کنکور شروع به خواندن کردم. .
از کتابهای زرد چه زمانی استفاده میکردید؟
از کتاب های زرد در بازه جمع بندی برای آزمون های سه روز یکبار استفاده میکردم.
از نقش اولیای خود بگویید.
پدر و مادر من همیشه و در همه مراحل حامی من بودند و هیچوقت من را با کسی مقایسه نکردند و باعث القای حس بد به من نشدند و تا جایی که توانستند هوای من را همه جوره داشتند و به تمام سوالاتم پاسخ می دادند و مشوق من بودند .
