گفتگوباشکیباجمالپور؛ قهرمان تاب‌آوری قبولی درحقوق دانشگاه علامه

در پایان باید تشکر کنم از کسی که در این مسیر یاری‌ام داد، کمکم کرد و انگیزه و انرژی داد حامی دانش آموزان محروم ایران جناب آقای کاظم قلم‌چی؛ متشکرم.

گفتگوباشکیباجمالپور؛ قهرمان تاب‌آوری قبولی درحقوق دانشگاه علامه

نام و نام خانوادگی: شکیبا جمالپور دزکی

رشته و دانشگاه: حقوق،دانشگاه علامه طباطبایی تهران

شهر و استان: اندیکا، خوزستان

شغل و تحصیلات مادر: خانه دار،زیردیپلم

شغل و تحصیلات پدر: بیکار،زیردیپلم

میانگین تراز آزمون ها: 6631

سال های حضور در کانون: 1 سال و در 27 آزمون شرکت کرده‌ام


درصد های کنکور تیر ماه:

ریاضی: 30  زبان و ادبیات فارسی:46.67  علوم اجتماعی:100  روانشناسی:66.67  زبان عربی:58.34  تاریخ و جغرافیا:57.34  

فلسفه و منطق:20  اقتصاد:53.34


درصد های کنکور اردیبهشت ماه/فرهنگیان:

ریاضی:10  زبان و ادبیات فارسی:50  علوم اجتماعی:93.34  روانشناسی:60  زبان عربی:40  تاریخ و جغرافیا:61.3

فلسفه و منطق:23.34  اقتصاد:84.45  تعلیم و تربیت اسلامی:41.67  هوش و استعداد معلمی:38.34


نمره‌های امتحان نهایی و تراز سوابق تحصیلی‌تان چند شد؟

ریاضی و آمار:20  جامعه شناسی:20   علوم و فنون ادبی:20  فلسفه:20  عربی:20  فارسی:19/75  دینی:19/75  تاریخ:19/75

سلامت و بهداشت:19/25  زبان خارجی18  

تراز کل نهایی کنکور:۱۰۶۴۲            تراز سوابق تحصیلی: 10805                تراز سوابق:۱۰۸۰۵

گفتگوباشکیباجمالپور؛ قهرمان تاب‌آوری قبولی درحقوق دانشگاه علامه

مصاحبه‌گر: زهرا سروش


مهم‌ترین دلایلی که خود را قهرمان تاب‌آوری می‌دانید؟

فاصله مسیر مدرسه و نداشتن کتاب درسی و انگیزه‌ی اصلی من جهت رسیدن به اهدافم باعث شد  با خانمی که از شهر مشهد بودند در گروه‌های آموزشی آشنا شوم در شهر ما اگر درس نخوانند مجبورند زودتر ازدواج کنند ولی من همیشه به درس خواندن علاقه داشتم و همیشه آرزو داشتم جزو دانش آموزان برتر باشم و به اهداف بالاتری فکر کنم.کتاب نداشتم مجبور بودم تمام کتاب‌ها را از طریق فایل پی دی اف بخوانم . من در روستا زندگی می‌کردم و در شهر به مدرسه دولتی نرگس می‌رفتم.

مدرسه از روستا تا شهرک مجاور روستا 40 دقیقه زمان می برد که برای امتحانات ترمیم می رفتم و برای مدرسه 1ساعت زمان می برد مجبور بودم به دلیل محدودیت مالی  با دوستانم پیاده این مسیر را بروم .

خانواده‌ی پرجمعیتی دارم 6نفر (2خواهر محصل دارم 1برادر )                                  

 

چه کسی یا کسانی در پیشرفت و موفقیت شما تأثیر زیادی داشتند؟

در خانواده خواهرم و در دوستان خانم فاطمه نوروزی دانشجوی فرهنگی هستند معرف من در کانون بودند آزمون من را ثبت نام کردند و همیشه مشاور و همراه من بودند.  همیشه قدردان ایشان هستم.  موفقیتم را مدیون ایشان می‌دانم.

کاملاً افتخار می‌کنم و خیلی دوست دارم که از موفقیت خودم در شرایط سخت به همه بگویم یک نفر معجزه ی زندگی من شد و ندید و نشناخته بهترین مسیر را به من نشان داد که در آزمون‌های کانون شرکت کنم و به موفقیت برسم.

 

 

روایت داستانی : 

عزم درست کار پروبال می‌کند با کشتی شکسته ز طوفان گذشته‌ایم شکیبا

 جمالپور دزکی هستم متولد ۱ بهمن ۱۳۸۳ از یک خانواده ۶ نفره؛ ۶ سال راهنمایی و دبیرستانم را در مدرسه دولتی نرگس در شهرک شهید اسدپور درس خواندم. در روستای زادگاهم دبیرستان دخترانه نبود به شهرک مجاور روستا می‌رفتم بنا به مشکلات مالی سرویس رفت و آمد نداشتم. مسیر رفت و برگشتم به مدرسه در روز تقریباً 1ساعت زمان می‌گرفت. اصالتاً بختیاری هستم، یک کارگر زاده اهل روستای کوچک اندیکایی حوالی شهر قلعه خواجه از شهرستان اندیکا در استان خوزستان؛ دو خواهر و یک برادر دارم. خواهر بزرگترم در رشته تجربی تحصیل می‌کرد اما به دلیل مشکلات مالی تحصیلش را ادامه نداد و ازدواج کرد. اینجا و در این حوالی قانون زندگی همین است دختر باید ازدواج کند و باری از روی دوش خانواده بردارد و اگر پسر باشد باید سراغ کار آزاد برود و کمک خرج پدر شود. من نمی‌توانستم که مثل بقیه فکر کنم من باید موفق می‌شدم یعنی چاره‌ای جز موفقیت نداشتم اما راهی هم برای این موفقیت سراغ نداشتم دستم خالی بود و کسی نبود که حمایتم کند تا اینکه با خانم فاطمه نوروزی دانشجوی معلم آشنا شدم، از شرایط زندگی‌ام پرسیدند از رتبه و معدلم، از همه چیز وقتی شرایطم را به ایشان گفتم پرسیدند از چه کتاب تست و آزمون‌هایی استفاده کردم گفتم من نه آزمونی زدم و نه کتاب تستی استفاده کردم. دلیل را پرسیدند فقط یک جمله گفتم به دلیل مشکلات مالی؛ ایشان گفتند از نظرشان من هوش بالایی دارم و توانایی موفقیت را دارم گفتند یک سال را پشت کنکور بمانم و حقم را از زندگی بگیرم. گفتند مشکل مالی دلیل مناسبی برای عقب کشیدن از ماراتن کنکور نیست. گفتند اگر اراده داشته باشم همه جوره پشتم هستند. گذشت و تقریباً ۲۰ روز مانده به مهرماه دوباره با من تماس گرفتند و گفتند برای بورسیه کانون قلم چی اقدام کنم یک فرم برایم ارسال کردند و گفتند ببرم به نمایندگی قلم چی تحویل دهم. چون در شهرستان خودم کانون قلمچی نمایندگی نداشت به شهرستان مجاور یعنی مسجدسلیمان رفتم فرم را تحویل دادم ۱ مهر ۱۴۰۲ از سمت قلمچی برایم پیامک ارسال شد و در آزمون شرکت کردم. خانم نوروزی نتیجه آزمون اولم را دیدند و تحسین کردند آزمون‌ها را به طور آنلاین شرکت کردم تمام این مدت   برای کنکور آماده می‌شدم و با کتاب‌هایی که کانون قلم چی به طور رایگان برایم ارسال می‌کرد تست می‌زدم. تمام این مدت خواهر بزرگ‌ترم صدیقه و خانم نوروزی در کنارم بودند. پدر و مادرم هم همواره تشویقم کردند و همه جوره کنارم بودند.

اما نباید عقب می‌کشیدم نمی‌دانم به چه دلیل امسال به من اجازه ندادند برای ترمیم نمراتم در همین شهرستان امتحان بدهم. اما پا پس نکشیدم راهی مسجدسلیمان شدم برای هر امتحان مسیر ۳ ساعته رفت و برگشت را با نیسان باری به همراه پدرم ‌رفتم و در شهرستان دیگری امتحان می‌دادم. تمام تلاشم را کردم که سختی‌ها در ایام امتحانات ضعیفم نکند. خدا را شکر با وجود همه مشکلات نمرات هم عالی شد ۵ نمره، ۲۰ نهایی و سه نمره 75/19 ، یک نمره 25/19 و یک نمره‌ام ۱۸ شد. کنکورم را دادم از درصدهایم راضی بودم تراز ۱۰۴۷۸ شد.  من با کمک امام رضا و خانم نوروزی، حمایت‌های بی‌دریغ خانواده‌ام و از همه مهم‌تر با عزم و کوشش و اراده پولادینم توانستم این شرایط را پشت سر بگذارم و ثابت کنم خواستن توانستن است.

در پایان باید تشکر کنم از کسی که در این مسیر یاری‌ام داد، کمکم کرد و انگیزه و انرژی داد حامی دانش آموزان محروم ایران جناب آقای کاظم قلم‌چی؛ متشکرم.

Menu