گفتگوی کاظم قلم چی با مهدی ابوطالبی رتبه‌ی 5 کشوری ریاضی 1403

لطفا خودتان را معرفی کنید؟ من مهدی ابوطالبی هستم، از شهر یزد رتبه‌ی 5کشوری و 1 منطقه‌ی 2، 1سال کانونی بودم و 24 آزمون شرکت کردم.

گفتگوی کاظم قلم چی با مهدی ابوطالبی رتبه‌ی 5 کشوری ریاضی 1403

لطفا خودتان را معرفی کنید؟

من مهدی ابوطالبی هستم،  از شهر یزد رتبه‌ی 5کشوری و 1 منطقه‌ی 2،  1سال کانونی بودم و 24 آزمون شرکت کردم.


گفتگوی کاظم قلم چی با مهدی ابوطالبی رتبه‌ی 5 کشوری ریاضی 1403

 شما در آزمون های کانون می‌توانستید هم حضوری آزمون دهید و  هم آنلاین ،  ما هر دو امکان را گذاشته بودیم،  بیشتر کدام را شرکت می کردید؟

 سعی داشتم که تا جایی که امکان دارد حضوری آزمون دهم.

چرا؟  

به دلیل جو آزمون و اینکه بهتر بود مانند کنکور با دفترچه کاغذی  آزمون دهم.

ببینید از دوران کرونا پدیده‌ی تورم نمره در کل دنیا تشدید شد،  یعنی تقلب فقط مال ایران نیست،  همه‌جا هست، یعنی موقعی که شما  هم می‌توانید آنلاین آزمون دهید هم آنلاین، امکان تقلب هست؛ به هر حال کسی که در خانه امتحان می دهد،  زمان   بیشتری  دارد، می تواند به منابع دسترسی داشته باشد، شما نگران نبودید که هم زمان کسانی ممکن است که تقلب کنند؟

چرا پیش میامد، ولی حالا کاری هم نمی‌توانستم بکنم، بیشتر  سعی می‌کردم سرم به کار خودم باشد. 

 پس خیلی نگران نبودید؟

 سعی می‌کردم نگران نباشم.

می دانید که ما جهش ترازی ها را حذف می کنیم؟ 

بله خودم هم یک بار حذف شدم.

آهان خوب این داستان حذف شدنتان را توضیح دهید؟

 من تقریبا از اول سال دوازدهم با تراز نسبتا پایینی شروع کردم.

 چند؟ 

اولین آزمونی که جدی شرکت کردم 5600 یا 5700  چون  مطالعه‌ی کافی نداشتم و  آزمون جمع‌بندی پایه هم بود، پله پله می آمدم بالاتر و تقریبا پیشرفت خوبی هم داشتم،  بعد یک‌جایی حذف  شدم.

 یعنی زمانی که ما یک حدی می گذاشتیم، هفتصد نمره ترازی؛  سه تا فاکتور را در نظر گرفتیم؛ با میانگین نمره‌ها با کمینه با بیشینه مقایسه می‌کنیم و بعد یک معیار خیلی سخت گیرانه‌ای می گذاریم؛ شما  احتمالا 700 نمره‌ی ترازپیشرفت کردید... تقلب کرده بودید حذف شدید یا اینکه واقعی بود؟

 نه واقعی بود.

  دفعات بعدی باز هم حذف شدید؟ 

دفعات بعدی آزمون اعتبارسنجی داشتم.

 بعد از اینکه حذف شدید، لجتان  گرفت؟

نه کار خاصی نکردم، تعجب کرده بودم که چرا حذف شدم؛ با پشتیبان صحبت کردم گفتند که احتمالا به خاطر جهش تراز حذف شدی... 

بعد از آن اعتبارسنجی را جواب دادید؟

 بله  جواب دادم، قبلش  اعتبارسنجی نداشتم.

 کم ترین و  بیشترین ترازتان چند بود؟ توضیح دهید که چیکار می‌کردید موقعی که ترازتان کم می شد؟

 آزمون هایی که با دقت کامل شرکت کردم، کم ترین ترازم  5700  و بیشترین ترازم هم  آزمون آخر سال شاید یکی دو تا آزمون بالای 8000 داشتم. 

 اگر زمانی ترازتان کم می‌شد، واکنش خودتان یا  پدر و مادرتان چی بود؟

 بی‌تفاوت نبودم، سعی می‌کردم که  مباحث را تا دو هفته‌ی بعد،  یک مرور داشته باشم و بهبودشان دهم. 

واکنش پدر و مادرتان چه بود؟ 

پدر و مادرم سعی می‌کردند، خیلی فشار نیاورند و خیلی واکنش خاصی نشون نمی دادند.

 ولی جالب است که  خودتان هم بیشتر از اینکه احساسی و هیجانی و عاطفی برخورد کنید،  خیلی منطقی برخورد می‌کردید؟ 

آخه پیش  میاد، می دانید به خاطر فاکتورهای مختلف همان تقلبی که شما گفتید یا حالا خودم سر آزمون شاید مثلا حالم بد بوده،  بالاخره حالا هر دو هفته یک بار آزمون برگزار می شود،  بعضی از آن ها هم قرار است خوب نشود.


آزمون را چگونه ارزیابی می‌کردید؟

 راستش بیشتر با دوست های خودم مقایسه می‌کردم.

 یعنی چند نفری می نشستید؟

  نه 

 فقط می دیدید که آن ها چیکار کردند؟

بله چون مدرسه ما از لحاظ دانش‌آموزان جو خوبی داشت. 

کدام مدرسه؟ 

مدرسه تیزهوشان شهید  صدوقی 

 سوال من این موضوع نبود؛ این بود که خود آزمون را چگونه تحلیل می کردید؟

خوب به نظر من مهم ترین نکته مثبت آزمون های کانون جامعه آماری خوبش هست.

 یعنی اگر که ما این جامعه‌ی آماری را نداشتیم ، شرکت نمی کردید؟ 

شاید نه 

آخه ببینید کسانی که در آزمون شرکت می کنند،  موقعی که می گویند این جامعه‌ی آماری همینطوری آمدند ما روز اول فقط 100 دانش آموز داشتیم...

 بله درسته ولی الان وضع خیلی خوبی دارد و  به نظر من دلیل خوبی هم هست که بیان بچه‌ها شرکت کنند. 

ولی من با شما موافق نیستم، جامعه‌ی آماری چطور به اینجا رسیده، با  نخبه های  کشوری که آمدند؛  یعنی شما برنامه آزمون را در نظر نداشتید؟

 چرا خودم با برنامه  کانون پیش می‌رفتم.

پس با برنامه‌ی کانون پیش می‌رفتید، اینکه شما برنامه‌ی کانون را در نظر داشتید، شما  می گویید که چون این همه آدم انتخاب کردند پس ما هم انتخاب کنیم، ولی خودتان مستقل برنامه را بررسی می‌کردید؟

 من راستش این‌که با برنامه‌ی راهبردی پیش بروم مشاورم  پیشنهاد داد و یکی دو نفر از بچه‌هایی که سال بالایی بودند یا چند سال قبل پشت کنکور مانده بودند.

این ها آدم های نخبه هستند، ادم های ساده نیستند که هم مشاور مدرسه گفت هم  بچه‌های سال بالایی گفتند هم خود شما گفتید؟

 بله من بهترین نکته  را گفتم جامعه آماری بالا ، بله برنامه اش به نظر من خوب بوده ولی بازهم می گویم ولی باز جامعه‌ی آماری... 

این جامعه آماری با حساب و کتاب به دست میاد، در پدیده‌های علمی آموزشی مردم به بالا نگاه می‌کنند، یعنی در واقع  به نخبه‌ها نگاه می‌کنند و  با پدیده‌های دیگر فرق می‌کند.

 بله با پدیده های  اجتماعی دیگر فرق می‌کند.

 در حوزه‌ی علمی آموزشی همین الان شما می گویید،  من با مشاورم صحبت کردم با بچه‌های سال بالا صحبت کردم، فردا بچه‌های دیگر هم  حتما به شما مراجعه می‌کنند، روی این برنامه خیلی کار می شود.

داشتیم راجع به ارزیابی آزمون می‌گفتیم درسته؟ ارزیابی آزمون را  چطوری انجام می‌دادید؟

 از آزمون ها چه درسی می‌گرفتید؟ یعنی سوالاتی  که اشتباه جواب داده بودید یا نزده بودید، آن ها را چی کار می‌کردید؟

 خب بعد از آزمون به نظر من تحلیلش مهمترین بخشش هست . 

چطور تحلیل می کردید؟

حدودا چهار پنج ماه فقط نزده و غلط ها را بررسی کردم،  از یک جایی به بعد شروع کردم که حین آزمون بعضی سوال ها را علامت‌گذاری می‌کردم.

 آفرین آفرین ، خودتان به فکرتان رسید یا پشتیبانتان گفت؟

نه خودم به این نتیجه رسیدم،  تقریبا هم یک سری سوال بود که درست می‌زدم،  ولی حالا شانسی زده بودم، دروغ چرا بین دو یا سه گزینه که شک می‌افتادم شانسی می زدم معمولا، آن ها را علامت‌گذاری می‌کردم مخصوصا در درس شیمی

 یعنی شما اگر که بین دو یا سه گزینه شک می‌کردید، می زدید ولی کنارشم علامت می‌زدید که من حالا اگه جوابم درست بود ، مطالعه داشته باشم؟

 بله، حالا درس شیمی مخصوصا که حفظیات زیاد داشت، در رشته‌ی ریاضی نسبت به بقیه درس ها زیاد پیش میامد که علامت گذاری کنم. 

پس از یک دوره‌ای به بعد شروع کردید، سوال ها را علامت گذاری کردن، ما یک روشی داریم که اینطور که معلوم است به شما نگفته بودند: روشی ف ش ن م ف یعنی فراموش کردم، ش یعنی  شک دارم، ن یعنی  ناقص یادگرفتم و م یعنی مهم؛ شما از این موارد کدام یک  برای شما مهم بود؟ 

 فراموش کرده‌ها، شک دارها، اونی که ناقص یاد گرفته ها یا آن هایی که  مهم بوده ؟

بیشتر فراموش کرده ها و شک دار ها 

ولی الان این مورد که گفتید ناقص ها هم بود؟ بله 

 خودتان گفتید که اگر جوابم می دادم می دانستم نصفه نیمه یادگرفته ام؛ یاد بگیرم و فکر کنم مورد اخر را هم انجام می دادید؛ یعنی می گفتید این سوال  مهم است  بعدا ممکن است که من باهاش کار داشته باشم .

ببینید الگوهای یادگیری، الگوها و مدل‌ها به ذهن آدم کمک می‌رساند؛  شما خودتم به طور طبیعی به این رسیده بودید؛  بله به صورت  تجربی رسیده بودم.

 خودتان کشف کرده بودید؛  ولی اگر  می‌دانستید؛  لبخندی که اول زدید گفتید که آهان شاید این روش بوده، ولی عملا خودتان این کار را کشف کردید و همین را انجام دادید.

 شما امتحانات دی شرکت کردید؟ بله 

نگران نبودید با امتحانات مدرسه تداخل داشته باشد؟

نه آزمون های دی  بیشتر جمع‌بندی بود؛ شاید کمی افت داشتم، ولی حالا سعی می‌کردم،  تعادلی داشته باشم بین تست زدن  و مطالعه کردن

زمانی که مثلا کاملا آماده نبودید یا  یا بازیگوشی کردید یا مایوس بودید یا آزمون قبلی خوب نبود یا برعکس مغرور بودید،  آزمون بعدی را  شرکت می کردید؟

 سعی می‌کردم استمرار داشته باشم،  هرحالی که بودم استمرارم را حفظ می کردم.

 شما با پیشروی عادی کار می‌کردید یا با پیشروی سریع ؟من الان این جوابی که نوشتید را می بینم، خیلی جواب جالبی را دادید،  بفرمایید؟

 در پاییز برای دروس پایه پیشروی عادی داشتم، یعنی نیم سال اول دهم را  خواندم و نیم سال دوم یازدهم،  برای دروس دوازدهم و زمستان پیشروی سریع داشتم تا نیمه اسفند

خیلی جالبه الان من می بینم به این سوال اینجا جواب دادید نوشتید که در پاییز دهم جواب می دادم؟

 بله 

 در زمستان چی؟

 یازدهم 

 یازدهم عادی ولی پیشروی سریع را هم پیش می رفتید؟ 

به این فکر کرده بودید ؟خودتان تصمیم گرفتید یا مشاور؟

 مشاورم  پیشنهاد داد و حالا فکر کردم دیدم منطقیست.

مهارت فراشناختی همین است، شما الان می‌بینید بچه‌های مختلف که  صحبت می‌کنند، به هر سوال جواب خاصی می دهند،  هرکدام هم فکر کرده اند.مثل یک مربی که استراتژی و راهبردی را برای بازی دارد.

 شما بیشتر تست می‌زدید  یا بیشتر مطالعه می‌کردید؟ در درس های مختلف یک به یک توضیح دهید؟

 برای درس ریاضی و فیزیک بیشتر تست می زدم.

 چند درصد؟

 چند درصد  نمی‌شد گفت،  ولی حالا سعی داشتم بعد تستی که زدم مطالعه‌ داشته باشم.

 اول تست می زدید بعدا مطالعه می کردید؟ 

اول  یک درسنامه کوچک می‌خواندم. 

  اول  یک مطالعه‌ی کوتاه؟

  بله تقریبا درس‌نامه‌های کتاب های  کمک درسی را می خواندم، 

 حدود نیم ساعت و مبحث به مبحث فرق دارد، بعد تست می‌زدم،  بیشتر تمرکزم روی  همان بخش تست زدن بود و بعد دوباره رفع اشکال می کردم، اگر  مشکلی داشتم.

 خوب  این برای ریاضیات بود، در  خود ریاضیات فرق می‌کرد؟

 حسابان و هندسه کمی  بیشتر بود، گسسته کم تر یعنی کم تر مطالعه داشتم و بیشتر تست می زدم.

 چرا؟

 به خاطر اینکه بیشتر بلد بودم، سال  یازدهم المپیاد کامپیوتر بودم.

 خوب بگویید،  المپیاد کامپیوتر  موضوع مهمیست که باید بدانیم.

 چون المپیاد کامپیوتر بودم با گسسته اوکی بودم و  مشکلی نداشتم.

چطور شد از المپیاد شیفت کردید به کنکور ؟

مجبور بودم سال دوازدهم کنکور باید می‌خواندم.

بعد شیمی چی؟

 شیمی کمی بیشتر باهاش کلنجار رفتم، تقریبا تا اسفند خیلی وضعیت خوبی نداشتم

 یعنی چی؟

در آزمون های کانون اولش که حدود 20 الی 30 درصد بود تا اسفند به  40 الی 50 درصد رسید .

آزمون های جمع‌بندی خیلی به من کمک کرد و کنکورم خوب دادم .

شیمی را چند درصد زدید؟

 شیمی اردیبهشت 86% و تیر 82%  کنکور اردیبهشت بهتر شدم.

تراز  اردیبهشت و تیر شماچند شد؟

 تراز اردیبهشت 13200

تیر 12100

پس  شما هم  باید بگویید که بچه‌های ریاضی هم در کنکور تیر  ترازشون کم تر شد؟

 بله اغلب کم تر شد منم حالا تیر کم تر شدم.

 مغرور شدید یعنی هدفتان را  کنکور اردیبهشت گذاشته بودید ؟

 هدفم که اردیبهشت بود و بعد از آن  بیشتر زمانم را به نهایی اختصاص دادم .

نهایی   را چطوری می‌خواندید؟

 برای فاصله ای که برای نهایی بود؟ اول نمونه سوال حل می کردید ؟ 

بیشتر دروس عمومی را مطالعه داشتم؛ یعنی حداقل یک دور کتاب ها را خوانده بودم.

کی خوانده بودید؟

من پاییز برای عمومی نخواندم، ولی امتحانات نیمسال اول سعی کردم به بودجه‌بندی نیمسال اول برسم، بعد به صورت پراکنده، خیلی منظم نبود تا کنکور اردیبهشت کمی مرور داشتم، تقریبا بعضی درس هارا تا آخر کتاب رساندم،  بعد از اردیبهشت که کلا عمومی و اختصاصی برای نهایی خوانده بودم.

چقدر نمونه سوال حل می‌کردید چقدر درس می خواندید؟

 قبل از آزمون ها که نمونه سوال حل نمی‌کردم، در زمان امتحانات درس به درس فرق داشت.

 زمان امتحان نهایی را می گویم ؟

زمان  امتحان نهایی فرق داشت، درس به درس، بعضی درس هایی که  خوانده بودم،  مثلا فارسی و دینی؛ دینی کمی فرق داشت، تقریبا 50-50 بود، یعنی امتحانات عقب افتاد مطالعه بیشتر شد.

فارسی و برخی دروس عمومی تقریبا بیشتر مطالعه بود: 50% مطالعه بود 50% نمونه سوال

اول  نمونه سوال حل می کردید  یا اول درس می خواندید؟

 سعی می‌کردم اول یک یا دو نمونه سوال حل کنم که تقریبا آشنا شوم، این را  خودتان فهمیدید و کشف کردید؟

 بله  تقریبا از سال های پیش بله می دانید  اسم این روش چیست؟

 اسم این روش بازیابی( Retrieval )یعنی اگر اول امتحان دهید، بعد مطالعه کنید؛ حتی  تحقیقی کردن در دانشگاه قبل از اینکه استاد درس را شروع کند بچه‌ها امتحان دادند،  یک گروه شاهد هم گرفتند که امتحان  ندادند؛  آن هایی امتحان دادند بعدا 10% نمره شان پایان ترمشان بهتر شد .

یعنی این امتحان دادن که حالا شما میگویید از یازدهم خودتان کشف کردید؛ چون ما به هرکی می‌گوییم می گوید من هیچی نخواندم، چطور  امتحان دهم؟

 در  درس های اختصاصی بچه‌ها تستی کار کرده اند، ولی نمی دانند برای نهایی باید چجوری بخوانند؟ 

 نمونه سوال که حل می‌کنند تقریبا با تیپ سوال آشنا می شوند و می دانند ، نکته  کجای سوال دقیقا هست، اصلا روش  مطالعه هم می دهد  که کجا را  بیشتر بخوانم کجارا کم تر بخوانم ؟

این را خودتان  کشف کردید از یازدهم؟ بله 

اختصاصی ها را  نگفتید؟ 

بله  اختصاصی بیشتر نمونه سوال بود شاید مثلا 30% سعی می‌کردم کتابم مطالعه کنم مثلا در هندسه حسابان 

در هندسه چرا کتاب را مطالعه می‌کردید ؟

تمرین های خود کتاب را حل می‌کردم، سال دوازدهم هندسه خیلی قضیه‌ای نیست،  بیشتر تمرین های مختلفش را حل می کردم.

 شما در پاییز و زمستان چند ساعت مطالعه می‌کردید؟ در بهار چند ساعت مطالعه می‌کردید؟

 در شروع چهار پنج ساعت مطالعه  داشتم،  حالا مدرسه داشتم کم کم رسید به 7 الی 8 ساعت،  بیشترین زمانش در بهمن و دوران جمع بندی که ده الی دوازده ساعت مطالعه داشتم.

 آیا ساعت خوابتان منظم بود یا نامنظم؟

نه اصلا منظم نبود،  زود که می خوابیدم ساعت 12 بود؛  شاید حالا تا 2 و 3 نصفه شب بیدار بودم.

چند  ساعت می‌خوابیدید؟  تقریبا 7 صبح  بیدار می‌شدم؛  بیدار شدنم به خاطر  مدرسه منظم بود.

این بی نظمی را دوست داشتید  یا می‌خواستید با نظم باشید،  ولی نمی توانستید؟

 دوست داشتم با نظم باشم،  ولی خیلیم نمی‌خواستم تغییرش دهم یه چیزی بوده که حالا در طول زندگیم عادت داشتم بهش.

 در فضای مجازی چقدر وقت صرف می‌کردید و  چیکار می‌کردید؟

 چقدرش را نمی شود گفت؛  کمی  درسی بوده .

درسی یعنی چی؟

  آزمون های مختلف در کانال های ‌های مختلف، ولی بیشترش صحبت با دوستانم بود .

 فعالیت غیر درسی هم داشتید؟ 

سال کنکور زیاد نه

 قبل از کنکور چی؟ 

بله  چیزهای مختلف بوده مثلا گیم می‌زدم؛ بازی می‌کردم.

مسابقه‌ای هم می‌دادید؟ نه  مسابقه زیاد نه

 کتاب هم می‌خواندید در  دوره‌ی دبستان یا متوسطه؟

 نه زیاد، یعنی دوست داشتم بخوانم، ولی خیلی عادت نداشتم.


 اگر بخواهید یک کاری را بگویید که  پدر مادرتان برایتان انجام دادند که روی پرورش فکری و ذهنی شما موثر بود، چیست؟

 تقریبا از متوسطه‌ی اول خیلی فشار به من وارد نکردند که مثلا فلان نمره ات چند شده این درس را چرا نخواندی؟ 

چرا فشار نمی‌آوردند؟ چون به شما اعتماد داشتند؟

بله  هم اعتماد بود،  هم حالا نمی‌دانم خودشان بیشتر می دانند؛ به نظر من هم  اگر اینجوری باشد خیلی  بهتره برای بچه‌ها که یکمی  مستقل می شوند و خودشان بهتر تصمیم می‌گیرند. 

آخه ببینید این قضیه را باید  مبدا تاریخ  از جای دیگری باید بگذاریم یعنی  خیلی قبل تر باید بگذاریم؛ یعنی پدر مادرها خیلی کارها می‌کنند که بعد می‌دانند این بچه‌ی من این توانمندی را دارد؛ بله حالا این ها به چشم ما نمی اید ولی خودشان می فهمند. 

آفرین شما آدم باهوشی هستید ، این را  متوجه شدید،  قسمت کوه یخ ر ا آدم نمی‌بیند ولی از یک جایی میبیند  به من اعتماد کردند؛ یعنی شما را ساختند آموزش دادند به جایی رساندند و گفتند دیگر می شود بهش اعتماد کرد.


بهترین معلم هایتان را  می‌توانید معرفی کنید؟ حضوری یا  آنلاین؟ 

معلم های  مدرسه ام  آقای عمادی برای درس فیزیک، آقای   حیدری برای درس فارسی و آقای یوسفی برای  درس عربی به من کمک کردند و کلاس هایشان خیلی برایم  مفید بود .

شما دوست خوبی برای بقیه بودید  یا اصلا دوستی دارید؟

 بله 

 دوست خوبی برای بقیه بودید یا بقیه‌ی دوستان خوبی برای شما بودند؟

 حالا اینکه دوست خوبی بودم را  بقیه باید بگویند ولی  دوست های  خوبی دارم.

می‌توانید بگویید چه کمکی به شما کردند ؟

ببینید گفتم من از اول امسال شروع کردم و خب یکی از مهم‌ترین عواملی  که به من کمک کرد دوستانم بودند. 

خیلی از مردم فکر می‌کنند که این بچه‌هایی که رتبه‌های یک رقمی هستند آدمای منزوی و گوشه‌گیر هستند؛ در صورتی که اصلا اینطور نیست و این ها  رابطه‌ های خیلی  خوبی با پدر مادر یا  دوستاشون دارند .

 بله  این که پیشنهاد می‌کنم در  جمع دوستان و در کتابخانه درس بخوانند.

 به شخصیت آدم ها هم بستگی دارد، بعضی ها ده  دقیقه درس می‌خوانند و  دو ساعت حرف می زنند.

شاید مثلا ده درصد کم تر شود مدت زمان درس خواندن ولی به نظر من بازدهی بیشتری دارد، چون مثلا یک سوال کوچکی پیش میاد از بغل دستیت می‌پرسی،  حالا اگر وضعیت درسش در حد خودت یا بهتر هم باشد که خیلی بهتره،  برای من اینجوری بود.

 اراده تان چطوری بود؟ یعنی این را  به خاطر همین کتابخانه می گویم که چقدر درس می خوانیم و چقدر حرف می زنیم؟

باید کنترل داشته باشیم،  حالا قرائت خانه‌ای که من درس می‌خواندم  فضاش خوب بود تقریبا 

اسمش چی بود؟

قرائتخانه مدرسه بود.

بسیارعالی 

خیلی ممنون 

فایل های ضمیمه

Menu