نام و نام خانوادگی : فاطمه موسوی
شهر و استان : گچساران ، استان کهگیلویه و بویر احمد
رشته : رشته انسانی ، دانشجوی رشته ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان شهرکرد
متولد : 1380
شغل پدر: فرهنگی بازنشسته دارای مدرک لیسانس آموزش ابتدایی
شغل مادر : فرهنگی لیسانس فقه و حقوق و دانشجوی ارشد روانشناسی
چند خواهر و برادر دارید ؟ 2 برادر که هر دو از فاطمه کوچکتر هستند.
سابقه کانونی بودن : 7 سال (2 سال در باشت و 5 سال در گچساران)
مصاحبه کننده : یدالله مرادی

-لطفا خودتان را به طور کامل معرفی نمایید :
فاطمه موسوی هستم که توفیق دارم از پدر و مادری فرهنگی اصالتأ اهل باشت که هم اکنون مقیم گچساران هستیم. در سال 1380 متولد شده ام و تنها دختر خانواده بوده 2 برادر کوچکتر از خودم دارم. دیپلم علوم انسانی از دبیرستان نمونه علم الهدی گرفتم.
-در کنکور چه رتبه ای را کسب کرده و هم اکنون در کجا مشغول تحصیل هستید ؟
در کنکور دارای رتبه 498 از منطقه 3 را کسب نمودم که چون فوق العاده به رشته ادبیات از کوچکی علاقمند بودم و همچنین شغل معلمی ایده آل من بود ، خوشبختانه در دانشگاه فرهنگیان شهرکرد در این رشته پذیرفته شده ام و هم اکنون نیمسال اول تحصیل را می گذرانم. و این همانی بودم که به دنبالش دویدم و رسیدم.
-از چه سالی و چگونه با کانون آشنا شدید و چند سال کانونی بودید؟
در پایه سوم ابتدایی از طریق شوهر عمه ام با نام کانون و آزمونهایش آشنا شدم و همان سال تا پایه هفتم در آزمونهای کانون شرکت می کردم البته در باشت و چون از سال نهم به گچساران منتقل شدیم مجددأ در کانون فرهنگی آموزش گچساران شرکت کردم تا با شرکت در آزمون هایش به عنوان یک فرصت پیشرفت درسی خود را تسهیل بخشم.
-چرا کانون را برای پیشرفت درسی انتخاب کردید؟
واقعیت این است که من با کانون و آزمونهایش از ابتدا هم رضایت داشتم و هم آرامش ، زیرا برنامه راهبردی کانون آنقدر دقیق است که مانع هر نوع سردرگمی می شود و یک مسیر مشخص را ترسیم می نماید بعلاوه اینکه جامعه آماری در آن بالاست و فضای رقابت را به واقعیت نزدیکتر می نماید.
-آیا در آزمونهای کانون غیبت هم داشتید؟ در هر حال چرا؟
خیلی پایبند به حضور در آزمونها بودم تحت هر شرایطی و اصلا اهل غیبت کردن نبودم در تمام این 7 سال فقط یکبار در سال یازدهم که رفته بودیم مسافرت توفیق شرکت نداشتم چون با شرکت مرتب و مستمر و بررسی و تحلیل آزمون امکان رفع عیوب و پیشرفت حاصل می گردد و این را می دانستم که اگر در آزمون شرکت ننمایم از برنامه راهبردی فاصله می گرفتم و سبب تداخل در برنامه ها می شد.
-آیا در آزمونهای هدفگذاری شرکت می کردید؟ و یا آزمونهای مشابه پارسال؟
شرکت در این آزمونها را یک وظیفه مشخص برای خودم می دانستم و مرتب شرکت می کردم چون عامل انگیزشی خوبی برای شرکت در آزمونهای اصلی می شدند ، نمونه سوالات ، رعایت وقت و مدیریت زمان ، تعداد و سطح آسانی و سختی سوالات خود نوعی تمرین و کسب آمادگی بود به خصوص اینکه خیلی از سوالات مشابه آزمون اصلی بودند. در این آزمونها یک کار ویژه می کردم و آن این بود که سوالات این 2 آزمون را پرینت می گرفتم و بعد از آزمون تحلیل انجام می دادم و با مارکر رنگی قسمت های مهم را علامت گذاری می کردم .
-مثل اینکه خیلی تحت تأثیر برنامه راهبردی کانون بودید، آیا مطابق آن درس می خواندید؟
برنامه راهبردی کانون کاملأ زندگی و مسیر تحصیل مرا تسهیل کرده و لذا مهمترین عامل پیشرفت درسی ام و موفقیت خود را هماهنگی با این برنامه می دانم ، این مطلب را هم اضافه کنم که بچه ها در آزمون ها تأکید بر رتبه و تراز دارند ولی باید بگویم این مهم نیست بلکه رشد آموزش مهم است که از دل آزمونها خارج می شود و این مهم در اجرای برنامه راهبردی میسر می گردد و تأکید دارم تا کانونی ها از برنامه خارج نشوند اگر فاصله ایجاد شد بی نظمی و تداخل در برنامه پدید می آید و هماهنگی برای رشد سخت می شود ، این بود که اگر در آزمونی افت تراز پیدا می کردم یا از سایر رقبا عقب می افتادم برایم مهم نبود چون از برنامه جدا نمی شدم.
-با روش بازیابی آشنایی دارید ؟ اگر آشنا هستید آن را اجرا می کردید ؟ چگونه ؟
این روش ابزار بسیار کاربردی و تأثیرگذاری در جلوگیری از فراموشی مطالب ، یادآوری آنها و پی بردن به نقاط قوت و ضعف می باشد و همیشه تلاش داشتم تا در آزمونهای جمع بندی و به خصوص ایام دوره طلایی نوروز از این روش بیشتر استفاده نمایم ، چون هم وقت کمی برای این ایام بود و هم دو آزمون جامع عملأ برگزار می گردد.
-کدام کتابهای چاپ کانون برای شما مفید بود؟
تمرکز بیشتر من تأکید بر آزمونها و تهیه سوالات بود ، حتی سوالات همه آزمونهای آنلاین را پرینت می گرفتم بهترین کتاب کانون همین آرشیو معتبر سوالات هر پایه است که در سایت کانون در دسترس می باشند. و از کتابها هم به وقت جمع بندی استفاده آزمونی می کردم کتاب زرد عمومی و اختصاصی ، کتب علوم و فنون و عربی اختصاصی انسانی ، آبی ریاضی خیلی مفید بودند.
-خانواده شما در این سالها برای شرکت در آزمونها چه کمکی به شما داشتند؟ اگر دچار افت تراز می شدید واکنش آنها چه بود؟
در طول این چند سال موارد کمی هم دچار افت تراز شدم ولی همراهی و همکاری خانواده ام بخصوص مادرم که خیلی نظارت و پیگیر برنامه هایم بودند هم روحیه می بخشیدند و هم کمک به ارزیابی و علت یابی می کردند ، وجود 2 فرهنگی (پدر و مادرم) برای من یک تکیه گاه ، راهنما و عملأ نقش مشاور و پشتیبان داشتند. اعتماد به نفس را از آنها می گرفتم ، هم در رشد تراز لبخند رضایتشان قوت قلبم بود و هم در افت تراز متانت آنها. خانواده ام طوری مرا و برادران را پرورش داده اند که برایشان مهم نبود که نفر چندم شده ام یا ترازم چقدر است آنها خودم را با خودم مقایسه و ارزیابی می کردند و الان متوجه میشوم که این هنر معلمی است.
-شما الان در جایگاه یک معلم بالقوه نقش آزمونهای کانون را برنامه ای یا آموزشی می دانید یا سنجشی؟
بهترین نقش آزمونهای کانون برای من نقش آموزشی آن بود که با برنامه ای منظم سنجاق شده بود و هر چه با برنامه کانون هماهنگ تر می شدم اثر روحی و پیشرفت درسی بیشتری را احساس می کردم و این خود رضایت بخشی پدید می آورد، کنترل زمان و هم فضای درون حوزه ها و هم اجرای برنامه راهبردی همه بخش آموزش را پررنگ تر می نمایند.
-در بررسی آزمونها به اشتباهات اولویت می دادید یا بررسی سوالهای ساده؟
در بررسی کارنامه هر چند به دنبال اشتباهات خودم می رفتم ولی ارزیابی سوالات چالشی و بعد سوالات ساده را کاملا بررسی کرده تا نوع اشتباه خودم را عینی تر بیابم ، همین حالا هم در سایت کانون هر هفته ورود کرده و نفرات برتر ، درصدهای آنها ، مصاحبه با برترها را مطالعه می نمایم ، چون خودم را کانونی می دانم حتی در سال دوازدهم نوعی رقابت با مهدی نیکوکار از همین طریق داشتم.
-در آزمونهای کانون سوال اعتبارسنجی هم داشتید؟
بله-چون عموما ترازم خوب بود سوالات اعتبارسنجی هم داشتم و خود را مقید به پاسخگویی می کردم چون جواب دادن به این سوالات امیدوارکننده تر بود و این سوالات در آزمونهای دیگری هم نبودند و همیشه هم بعد از آزمون آنها را تحلیل و بررسی می کردم و به دنبال جواب های آنها در کتاب درسی می رفتم و یادداشت می کردم (هم سوال و هم جواب را).
-در دوران جمع بندی از آزمونهای 3 روز یکبار استفاده می کردید؟
حضور در این آزمونها خیلی برایم شوق انگیز بود چون کل مطالب خوانده شده ام از همه دروس در یک آزمون سنجیده می شد و تلاش هم می نمودم که در کانون به صورت رسمی و حضوری شرکت نمایم در تمام این آزمونها مادرم همراهی می کرد هم در تهیه کتابهای جمع بندی زرد و هم در بازیابی مطالب و رفع اشکالاتم ، سوالات صحیح را هم با پاسخنامه تطبیق می دادم برای تبدیل یادگیری پایدار ، چون در مواردی ممکن بود پاسخ صحیح بیشتر براساس یک احتمال شکل گرفته بود.

-چه نکات پایانی دارید که لازم است اعلام گردد؟
در پایان لازم میدانم که به پاس قدرشناسی تقدیر و تشکر خودم را بیش از همه از پدر و مادرم داشته باشم که در تمام مراحل مرا با حوصله همراهی می کردند حتی برای تحصیل من در دبیرستان نمونه از باشت به گچساران منتقل شدند و سختی این مرحله را تحمل نمودند. بعلاوه از همه معلمین خودم در همه پایه ها و مدارسی که دانش آموز بودم صمیمانه تشکر می نمایم به خصوص از خانم افسانه فرهنگی دبیر فلسفه و منطق و لیلا رجبی دبیر عربی که هم باسواد بودند و هم دارای صبر و حوصله بوده و هم در تمام موارد با خوش اخلاقی پاسخگوی جواب سوالات و رفع اشکالاتم بودند. همچنین از پشتیبانان کانون و مدیریت و عوامل اجرایی آنها بخصوص پشتیبان 2 سال آخر که خانم فاطمه احمدی دوستانه و با برنامه ریزی و نظارت تمام امور آزمونهایم را راهنمایی می نمود.
