نام و نام خانوادگی: الینا ایلکا
شهر: فیروزکوه
مقطع و رشته: دوازدهم تجربی
رتبه: 2890 منطقه 3
تحصیلات مادر: لیسانس امور تربیتی
شغل مادر: فرهنگی بازنشسته
تحصیلات پدر: دیپلم
تعداد سال های حضور در کانون: 3 سال
دانشگاه و رشته قبولی: علوم آزمایشگاهی دانشگاه تهران
میانگین تراز: 5416
نوع مدرسه: دولتی حضرت خدیجه(س)
معدل: 19/67
درصد های کنکور تیر ماه: زیست: 41/49 فیزیک: 30 شیمی: 30/48 ریاضی:4/45 زمین شناسی:68/89
مصاحبه گر: زمان ایلکا
چطور با کانون آشنا شدید؟ از چه سالی وارد کانون شدید؟ هدف شما از شرکت در آزمون ها چه بود؟
من از طریق خانواده ام با کانون آشنا شدم و از کلاس یازدهم در کانون ثبت نام کردم، هدف من از شرکت در آزمون های قلمچی سنجیدن خودم بود که تا چقدر توانستم خوب درس بخوانم و مطالب را چقدر بلدم.
ساعت مطالعهی شما از ابتدا تا کنکور چقدر تغییر کرد؟
من در سال دهم روزانه 4 تا 5 ساعت درس می خواندم و در تابستان دهم هم به همین میزان درس می خواندم. در سال یازدهم حدودا روزی 6 ساعت درس می خواندم. سال دوازدهم 8 الی 9 ساعت درس می خواندم و سال آخرم که پشت کنکور ماندم روزانه 8 الی 9 ساعت درس می خواندم که ماه های آخر به روزی 10 الی 11 ساعت رسیده بود.
چطور نقاط قوت و ضعف خود را شناختید؟
آزمون های قلم چی خیلی به من کمک کردند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسم و سعی کنم نقاط ضعفم را بهبود ببخشم. من تحلیل آزمون هایم را خیلی جدی می گرفتم و خیلی وقت برایش صرف می کردم تا به خوبی با نقاط قوت و ضعف خود آشنا شوم.
پس از شناخت نقاط قوت و ضعف خود چه کردید؟
سعی کردم نقاط قوتم را تقویت کنم و همچنین وقت بیشتری صرف تقویت نقاط ضعفم کنم و همچنین با آشنایی با نقاط قوت و ضعفم بدانم در زمان دوره ی دروس برای هر درس و هر مطلب چقدر باید وقت صرف کنم.
آیا درسی بوده که از ابتدا تا کنکور از نقطهی ضعف به نقطهی قوت شما تبدیل شده باشد؟
بله من در سال دهم با درس فیزیک خیلی مشکل داشتم و درصد هایم در درس فیزیک خیلی پایین بود، اما در سال یازدهم با استاد جعفری که مدرس درس فیزیک در موسسه ی قلم چی بودند آشنا شدم. کلاس های ایشون باعث علاقه و پیشرفت من در این درس شد.
تحلیل آزمون را چه زمانی بعد از برگزاری آزمون و چطور انجام می دادید؟
من بعد از آزمون ابتدا چند ساعت استراحت می کردم و از بعد از ظهر جمعه تحلیل آزمونم را شروع می کردم.
ابتدا پاسخنامهی کلیدی را بارگیری می کردم و جواب های درست و غلطم را علامت گذاری می کردم و سپس جواب های غلطم را با رعایت زمان دوباره حل می کردم، پس از آن بار دیگر از پاسخنامهی کلیدی نگاه می کردم و دوباره علامت گذاری می کردم. برای هر دو تصحیح هم درصد هر درس را حساب می کردم. اینکار باعث امید و انگیزه و همچنین یادگیری بیشترم می شد. پس از آن از پاسخنامهی تشریحی نگاه می کردم و نکات مهم و جدید را یادداشت می کردم. سر درس زیست حتی نگاهی کلی به پاسخ های درستم هم می انداختم تا اگر نکتهی جدیدی داشت آن را یادداشت کنم، البته گاهی اینکار را سر دروس دیگر هم انجام می دادم.
آفرین به این پشتکار در مورد برنامهی راهبردی و هماهنگی آن با برنامه های مدرسه توضیح دهید.
من در سال دوازدهم برنامهی اصلیم برنامهی راهبردی بود و برنامهی مدرسه را با آن تناسب می دادم، اما سال آخرم که مدرسه نداشتم کاملا مطابق برنامهی راهبردی پیش می رفتم. البته در این مورد راهنمایی های آقای ایلکا و پشتیبانم هم خیلی برایم مفید و کمک کننده بود.
برنامهی شما برای دوران جمع بندی چگونه بود؟
در دوران جمع بندی من هر پنج روز در میان یک کنکور سال گذشته را آزمون می دادم و این آزمون را در فضایی مشابه فضای کنکور انجام می دادم و سپس آن را تحلیل می کردم. نکات این آزمون ها را در برگهی A4 یادداشت می کردم و سعی می کردم هر روز آن را مرور کنم. در این دوران من سعی کردم هم بخوانم و مرور سریع (تورق سریع) را انجام دهم هم تست بزنم اما نه تست های جدید، بلکه تست های قدیمی که علامت دار کرده بودم و برای مرور هم سعی می کردم بیشتر نکاتی را که خودم یادداشت کرده بودم را بخوانم نه مطالب کتاب را.
آیا ترمیم معدل هم شرکت کردید؟ برای چه دروسی؟
بله من برای دو درس فارسی و دین و زندگی ترمیم معدل شرکت کردم چون در سال گذشته نمرهی خوبی از این دو درس کسب نکردم اما باقی نمراتم خوب بود و به ترمیم نیازی نداشت.
نظر شما دربارهی کنکور دی ماه چه بود؟ و نتیجهی شما چه تاثیری بر روند مطالعاتی شما داشت؟
کنکور دی برای من خیلی خوب نبود چون من 5 ماه تلاش خیلی زیادی برای کنکور دی کردم اما چون جمع بندی خوبی نداشتم نتوانستم زیاد موفق شوم پس حدود یک ماه ناامید شدم و فکر می کردم نمی توانم در کنکور تیر هم موفق شوم. اما پس از مدتی با خود گفتم این کنکور فقط یک تجربه بود و اگر تلاشم را بیشتر کنم می توانم در کنکور تیر موفق شوم.
مدیریت شما بر محیط اطراف از جمله فضای مجازی،دوستان و ... چگونه بود؟
من تا سال دوازدهم مدیریت درستی بر محیط اطرافم نداشتم اما سال آخرم تمام دوستانم را کنار گذاشتم و استفاده ام از فضای مجازی را خیلی محدود کردم و فقط در حد یک استراحت کوچک از آن استفاده می کردم که خسته نشوم. من حتی سعی می کردم زیاد به خاطرات گذشته ام فکر نکنم که هم دلتنگ نشوم هم جای مطالب درسی را در ذهنم نگیرد.
توصیه ی شما برای دوستان کانونی تان چیست؟
می دانم خیلی سخت است که از همه چیزتان بگذرید و یک سال کامل خودتان را در اتاق حبس کنید و درس بخوانید اما واقعا ارزشش را دارد. بنشینید کمی با خودتان فکر کنید که در چه شراطی در آینده به خود افتخار خواهید کرد؟ این که دست روی دست بگذارید؟ یا اینکه با تمام وجود برای هدفتان بگذرید و همهی سختی ها را به جان بخرید؟ اگر انتخاب شما گزینهی دوم بود پس تردید نکنید... با یک برنامه ریزی درست از همین الان شروع کنید و مطمئن باشید در این دنیا هیچ تلاشی بی پاسخ باقی نمی ماند
