جزوه‌ی فصل پنجم- روانشناسی- آیدا علی بخشی

در این مطلب قصد داریم نکات مربوط به فصل پنجم روان شناسی، حل مسئله، را برای شما عزیزان بیان کنیم. امیدواریم که این مطالب برای شما مفید واقع شوند.

جزوه‌ی فصل پنجم- روانشناسی- آیدا علی بخشی

سلام به همهً دوستان عزیز !

در این مطلب قصد داریم نکات مربوط به فصل پنجم روان شناسی، حل مسئله، را برای شما عزیزان بیان کنیم. امیدواریم که این مطالب برای شما مفید واقع شوند.




آیدا علی بخشی

دانشجوی رشته ی روانشناسی دانشگاه تهران

رتبه 29 منطقه دو- کنکور انسانی 1400



جزوه ی فصل پنجم روان شناسی

حل مسئله


اهمیت حافظه: 

اهمیت حافظه به این دلیل است که تفکر ما را می سازد. یعنی هرچه اطلاعات بیشتری در حافظه ما باشد، برای تفکر بیشتر آمادگی داریم. ولی دقت کنید که داشتن حافظه قوی لزوما تفکر قوی در پی ندارد. یعنی ممکن است فردی حافظه خوبی داشته باشد اما قدرت تفکر خوبی نداشته باشد زیرا او قادر به حفظ جزئیات بی اهمیت بوده است.

نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که تفکر فرایندی ناخودآگاه نیست بلکه کاملا آگاهانه است. یعنی فردی که در حال تفکر است ضمن ایکه اطلاعات مختلف گذشته را کنار هم قرار می دهد و از دانش گذشته بهره مند میشود، به اینکه در حال تفکر است و نیز به روشی که به وسیله آن تفکر می کند آگاه است. مثلا میداند که یک تفکر منطقی دارد.


مسئله چیست؟

مسئله یعنی عدم دستیابی فوری به یک هدف مشخص به دلیل موانع مشخص با توجه به امکانات و توانمندی های محدود.

یک مثال موقعیتی بزنیم:

تصور کنید فردی در حال جنگل گردی است. پس از ساعت ها جنگل گردی، خسته می شود که ناگهان از دور کلبه ای را می بیند. نزدیکترکه می شود، می بیند برای رسیدن به کلبه باید از رودخانه عبور کند اما وسیله ای برای عبور ندارد.

در این موقعیت ما با یک مسئله مواجهیم. هدف فرد رسیدن به کلبه است. مانع مشخص رودخانه است. امکانات و توانمندی های فرد نیز محدود است زیرا فرد هیچ وسیله ای برای عبور از رودخانه نداشت.

با چنین اوصافی از مسئله، این واژه برای بسیاری بار معنایی منفی دارد و اغلب افراد از مسئله می ترسند. بهتر است بگوییم این افراد از مسئله می ترسند چون راه حل آن را نمی دانند. در صورتی که اگر راه حل مسئله را بدانیم، مسئله به جای تهدید، فرصت تلقی شود. فرصتی که به واسطه ی آن به پیشرفت می رسیم.


ویژگی های مسئله:

هدفمند بودن: اگر ندانیم هدف چیست اساسا مسئله ای هم شکل نمی گیرد. اگر هدف روشن و مشخص نباشد، درک ما از مسئله نیز ناقص است. گاهی هم افراد راه حل مسئله را نمی دانند چون به صراحت برای خود هدف را تعریف نکرده اند.

مسئله یک "فرایند و جریان" تحت کنترل است: این ویژگی مسئله به آگاهی ما از مسئله وابستگی دارد. یعنی در جریان حل ک مسئله هرچقدر آگاهی و جدیت ما بیشتر باشد، احتمال اینکه راه حل های بهتری انتخاب کنیم هم بالاتر می رود.

توانمندی های محدود در حل مسئله: مسئله با کمبود امکانات و توامندی ها ارتباط دارد ولی در جریان حل مسئله برخی درک درستی از این توامندی ها و امکانات ندارند و این باعث می شود تا آنها از راه حل های غیرمنطقی استفاده کنند.

ضرورت مشخص بودن موقعیت فعلی یا مبدا: نقطه شروع باید برای ما مشخص باشد تا بدانیم برای رسیدن به مقصد و هدف باید چه اقداماتی انجام دهیم. این مورد باعث می شود موانع احتمالی را بهتر بشناسیم و راه حل های بهتری هم ارائه دهیم.


حل مسئله، موضوعی قابل تعمیم:

نکته مهمی که باید درباره حل مسئله بدانیم این است که یادگیری حاصل از حل مسئله قابل تعمیم است. یعنی ممکن است مسائل مختلفی در اختیار شما قرار بگیرد اما روشی که از حل این مسائل به دست می آورید تا حد زیاد در موقعیت های دیگر نیز قابل تعمیم است. 

 

انواع مسئله:

بر اساس 4 شاخص، مسائل دو نوع دارند:

1: شناسایی موقعیت اولیه

2: فهرست اقدامات یا راهبردهای در دسترس

3: تعریف دقیق هدف

4: امکان تضمین دستیابی یا عدم دستیابی به هدف


بر اساس شاخص های ذکر شده دو نوع مسئله شامل: 1: مسائل خوب تعریف شده و 2: مسائل خوب تعریف نشده می شوند.


ویژگی های مسائل خوب تعریف شده: این مسائل گرچه ممکن است دشوار باشند اما موقعیت اولیه مشخصی دارند یعنی شما می دانید نقطه شروعتان کجاست؛ همچنین امکاناتی در دسترس برای حل مسئله در اختیار دارید؛ هدفتان را به خوبی برای خود تعریف کرده اید و می توانید تضمین کنید در صرتی که مراحل مشخص را طی کنید، می توانید به هدف خود برسید.

ویژگی های مسائل خوب تعریف نشده: مسائل خوب تعریف نشده عمدتا پیچیده و دشوار هستند. این مسائل چون علل و دلایل متعدد دارند به راحتی قابل تعریف نیستند. اگر بخواهیم مثالی برای این دست مسائل بزنیم، باید به مسائل موجود در علوم انسانی اشاره کنیم.


مراحل حل مسئله:

حل مسئله اساسا 5 مرحله دارد که شامل:

1: تشخیص مسئله: صورت سوال خود را مشخص کنید. این اولین گام برای حل مسئله است. ممکن است شما تصور کنید به طور دقیق مسئله را مشخص کرده اید اما احساسی مبهم از حل مسئله داشته باشید. توجه کنید تشخیص مسئله با داشتن احساسی مبهم از آن بسیار متفاوت است و داشتن تصوری مبهم به راه حل های درست و منطقی منجر نمی شود. در این قسمت بهتر است خود فرد مسئله اش را مشخص کند و دیگران در حد راهنما به او کمک کنند.

2: به کارگیری راه حل مناسب برای حل مسئله: در این مرحله راه حل هایی که به نظرتان می رسد برای حل مسئله کارساز باشند را لیست می کنید.

3: ارزیابی راه حل ها: راه حل ها  را امتحان کنید تا ملاک و معیاری برای حذف راه حل های ناکارمد به دست آورید.

4:بازبینی و اصلاح راه حل: باید راه حل های باقی مانده را هر چند وقت یکبار اصلاح و بازبینی کنید تا اگر ایرادی دارند آن ها را برطرف نمایید.

5: انتخاب راه حل های جایگزین: ممکن است حس کنید راه حل انتخابی شما برای مسئله جوابگو نیست. حال زمان آن است که به راه حل های جایگزین فکر کنید.


عوامل موثر در حل مسئله:

1:تجربه گذشته: قطعا شما در گذشته با مسائلی مواجه بوده اید و آن ها را حل کرده اید، این روش ها به مرور زمان برای حل مسائل دیگر نیز جوابگو هستند. گفتیم که یادگیری حاصل از حل مسئله قابل تعمیم است. اثر یادگیری راه حل های گذشته و به کارگیری آن ها برای موقعیت جدید را "انتقال" می گوییم. اما توجه کنید اثر تجربه گذشته همیشه آسان کردن مسئله نیست و گاهی می تواند ما را محدود کند زیرا استفاده از یک راه حل ممکن است جوانب بسیاری داشته باشد اما شما به علت تجربه گذشته، فقط به یک بعد از آن راه حل توجه کرده اید.

2: نوع نگاه به مسئله: نوع نگاه شما به مسئله، راه حل های شما را تحت تاثیر قرار می دهد. بن بست زمانی ایجاد می شود که شما با نگاه فعلی نتوانید مسئله را حل کنید که نتیجتا باید نوع نگاه خود را به مسئله تغییر دهید. 

3: نادیده گرفتن حل مسئله برای مدت زمانی خاص: وقتی سماجت و پافشاری برای حل مسئله برای مدت زمانی مشخص کنار گذاشته شود، موانعی که بر سر راه حل مسئله قرار داشتند از بین می روند. به این اثر، "اثر نهفتگی" می گویند.

 

روش های حل مسئله:

روش های 1: تحلیلی و 2: اکتشافی

ویژگی های روش تحلیلی: مبتنی بر محاسبات ذهنی، قواعد منطقی و نیازسنجی واقعی است. دستیابی به حل مسئله را تضمین می کند و مورد قبول همه است.

ویژگی های روش اکتشافی: با روش های غیرمنطقی صورت میگیرد. عمدتا تابع احساسات و نظرات شخصی هستند. اجرای این روش ها رسیدن به راه حل را تضمین نمی کند. نیاز به پردازش عمیق اطلاعات ندارند و در حداقل زمان به نتیجه می رسند ولی اعتبار آنها با گذشت زمان متزلزل می شود. 

 

انواع روش های اکتشافی:

1: خرد کردن: در این روش شما با یک مسئله ی بزرگ مواجه هستید، بنابرین این مسئله ی بزرگ را به چند مسئله ی کوچکتر خرد می کنید تا به تدریج قادر به حل مسئله بزرگ شوید.

2:روش کاهش تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب: در این روش ما دو وضعیت( موجود و مطلوب) داریم و در پی کاهش تفاوت های بین آنها و  رسیدن به راه حل هستیم.

3:روش بارش مغزی: در این روش شما بعد از تعریف مسئله، هر راه حلی که برای مسئله وجود دارد را لیست می کنید و سپس بر اساس معیارهایی بین این راه حل ها تصمیم گیری می کنید. 

4: روش شروع از آخر: این روش بیشتر در حل مسائل ریاضی به ما کمک میکند و روش مهندسی معکوس نمونه ای از آن است. در استفاده از این روش شما از مرحله ی آخر حل مسئله شروع کرده و  قدم به قدم پیشروی می کنید.

 

 

پیامد های ناتوانی در حل مسئله:

1: ناکامی: ناتوانی در حل مسئله باعث ایجاد یک حالت ناخوشایند می شود که به آن ناکامی می گویند. اگر ناکامی پی در پی رخ دهد، باعث مشکلات جدی می شود. بسیاری از افرادی که احساس شکست می کنند، مشکلات عاطفی جدی ندارند بلکه راه حل مسئله را نمی دانند. ناکامی همچنین باعث پرخاشگری می شود.

2: فشار روانی: ناتانی از حل مسئله فرد را از رسیدن به هدف باز می دارد در نتیجه فرد احساس فشار روانی میکند. یکی از راه حل های کاهش فشار روانی، پرورش روش های درست حل مسئله است. 

نکته ی مهم: علت ناتوانی بسیاری در حل مسئله، نداشتن نگاه جدید یا تجربه ی گذشته است.


تهیه کننده:

آیدا علی بخشی- دانشجوی رشته روانشناسی دانشگاه تهران

سپاس از توجه شما



ارتباط با ما

برای رزرو پشتیبان ویژه و آشنایی با خدمات مشاوره و برنامه ریزی،لینک صفحه پشتیبان ویژه را دنبال کنید . 

همچنین میتوانید با شماره ۰۲۱۸۴۵۱ داخلی ۳۱۲۳ تماس بگیرید .



5/28/2023 2:27:06 PM