امکان شناخت ، درس ششم فلسفه یازدهم ، زهرا جعفرزاده

بنام نگارندۀ سرنوشت آزمون 28 مرداد 1401 (دوازدهم انسانی) درس ششم فلسفه یازدهم (امکان شناخت) زهرا جعفرزاده رتبه 312 کنکور انسانی 1400 مشاوره دانشگاه تهران

امکان شناخت ، درس ششم فلسفه یازدهم ، زهرا جعفرزاده

در این مطلب میخواهیم امکان شناخت بعنوان یکی از توانایی انسان را بررسی کنیم و بیشتر درباره معرفت شناسی بدانیم.


امور محسوس اموری هستند که با حواس ، دستگاه ها و ابزار قابل درک میباشند (مثل ستارگان ، امواج ، ... )

امور نامحسوس موجودات غیرمادی هستند که نه با  حواس و نه هیچ ابزاری که با حواس کار میکنند، قابل درک و مشاهده نمیباشند (مثل روح )


** رفتار ما دربرابر پدیده های پیرامون خود:        شناسایی -> ارتباط گرفتن -> استفاده 


# توانایی شناختن یکی از ویژگی های انسان است ، رفتار ما دربرابر افراد و اشیا پیرامون نشان از این توانایی است. 

* دامنه شناخت و تفکر ما:   مسائل محسوس و پیرامونی   +    موجودات نامحسوس و جهان مجرد   (درباره آنها نظر و باور نیز داریم) 

* افزایش تدریجی شناخت:   در ابتدای تولد چیزی نمیدانیم (مغز در دسترس بدون ذهن) -> آموختن و یادگیری -> آشنایی تدریجی با پدیده های جهان 


1/ محدودیت شناخت ما با وجود گستردگی شناختمان از جهان و خود (علم به وجود حقایق ناشناسی که از آن بی اطلاعیم) 

2/ تفاوت شناخت افراد با یکدیگر

3/ امکان صحیح یا خطا بودن شناخت ها

4/ آگاهی به شناخت و تلاش برای کشف درستی یا نادرستی باورهای خود و دیگران

5/ توانایی آموزش و انتقال یک یا چند شناخت به دیگران

    I-> نشان از توانایی انسان در شناخت و وجود امکان شناخت


# تامل درباره مسائل مربوط به شناخت + طرح پرسش هایی در این زمینه (پرسش های جدی و جدید + ظهور دیدگاه های گوناگون) =>  شکل گیری شاخه مستقل(معرفت شناسی / نظریه معرفت)

معرفت شناسی -> بخشی از فلسفه که به پدیده شناخت میپردازد  (فیلسوفی که درباره موضوعات اساسی میاندیشد، درباره اندیشیدن و شناخت نیز دیدگاهی دارد)


فیلسوفانی که درباره معرفت بشر نظر داده اند:  افلاطون و ارسطو (یونان باستان) / ابن سینا ، شیخ اشراق ، ملاصدرا ، علامه طباطبایی (دوره اسلامی) / دکارت ، هیوم ، کانت ( دوره جدید اروپا)

** ((کانت)) فیلسوف قرن 18 آلمان -> توجه ویژه به شناخت -> رشد شاخه معرفت شناسی فلسفه و پرداختن فیلسوفان بیشتری به آن


# چیستی معرفت #

معنا و مفهوم معرفت و شناخت روشن است و نیازی به تعریف ندارد / معرفت همان دانستن و آگاهی نسبت به چیزی است.


# امکان معرفت #

امکان شناخت نیز بسیار روشن است و باتوجه به رفتار خود نسبت به افراد و پدیده ها بر آن واقف میشویم.

سوفیست ها -> مغالطه کاری و حق جلوه دادن امور باطل -> انسان توانایی رسیدن به حقیقت و علم مطابق واقع را ندارد.

گرگیاس (سوفیست) توانا در فن سخنوری : ( 1/چیزی وجود ندارد    2/اگر چیزی وجود داشته باشد انسان ابزار و توانایی شناخت آن را ندارد    3/اگر هم قابل شناخت باشد نمیتواند آن را منتقل کند و بیاموزد )


* ممکن است انسان در مسیر خود گاهی در توانایی خود برای شناخت برخی امور شک کند (مثلا آبا من میتوانم به همه اسرار مغز پی ببرم؟!) ؛ این با شک در امکان اصل شناخت متفاوت است...

شکاکیت مطلق :  شک در اصل دانستن و همه دانسته ها  -> این مسئله غیرممکن است و تناقضی است که این دیدگاه را با شک مطلق ناسازگار میسازد !


وجود اشتباه در شناخت به معنای ناتوانی نیست -> تلاش مستمر بشر برای درک خود و جهان پیرامون -> پیشرفت در دانش -> دلیلی بر توانایی بشر برای دستیابی به معرفت

این پیشرفت به 2 صورت انجام میگیرد :

1/ حل مجهولات و دستیابی به اطلاعات جدید (گشودن شاخه های جدید دانش)

2/ پی بردن به اشتباهات گذشتگان و تصحیح آنها (تکمیل و تصحیح دانش گذشتگان)  ->  مانند نظریه گردش خورشید به دور زمین که توسط منجمان جدید رد شد و خلاف آن اثبات شد.


* سوالات و پاسخ آنها را میتوانید در فایل ضمیمه زیر مشاهده کنید *


موفق باشید*

Menu