بین همهی تیمهای فوتبال اروپایی، من لیورپول را دوست دارم. نه الان که در اوج است؛ بلکه از سالها پیش، زمانی که شاید خیلی از بازیکنان فعلی این تیم هنوز فوتبال را شروع نکرده بودند. سال ۲۰۰۵ یادم میآید که تیم لیورپول قهرمان اروپا شد. سال ۲۰۰۹ بهسادگی قهرمانی لیگ انگلستان را از دست داد و سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ هم باشگاه تا آستانهی ورشکستگی رفت. اما بین همهی این سالها، از هر هوادار قدیمیِ لیورپول که بپرسی، میگوید خاطرهانگیزترین شبِ فوتبالیِ زندگیاش، همان سال ۲۰۰۵ و همان شب فینال لیگ قهرمانان اروپاست.
لیورپول بهترین تیمِ ممکن نبود. ضعفهای فراوانی داشت و با هزار زحمت به فینال رسیده بود؛ اما در طرف مقابل، تیم میلان بود؛ یکی از بهترین تیمهای تاریخ. از خط دروازه گرفته تا نوک حمله، بهترینها را داشت. مربی آنها هم بهتر بود؛ خیلی بهتر. خلاصه، در آن سال که من هنوز دانشآموز بودم، یک مدرسه هوادارِ میلان بود و من، تنها هوادارِ لیورپول.
بازی شروع شد. میلان گل اول را در همان دقایقِ اول زد. لیورپول حمله کرد و میلان گل دوم را هم زد. بازی هنوز به نیمه نرسیده بود که لیورپول گل سوم را هم خورد. بهنظر کار تمام شده بود.
میلانیهای خوشحال و لیورپولیهای کشتیشکسته، به رختکن رفتند. مجری تلویزیون در بین دو نیمه از کارشناس برنامه میپرسید «لیورپول چه کار کند نیمهی دوم کمتر گل بخورد؟» و من به فردایی فکر میکردم که یک مدرسه مخالف داشتم.
اما نیمهی دوم، ورق برگشت. با یک تغییر تاکتیکی، لیورپول تیم برتر میدان شد و در کمتر از بیست دقیقه، سه بار دروازهی میلان را باز کرد. باورنکردنی بود. لیورپولیها سر از پا نمیشناختند. میلان، عصبانی از این سه گل، شروع کرد به حمله کردن؛ ولی فایده نداشت. لیورپول با چنگ و دندان دفاع میکرد. نود دقیقه تمام شد و بازی به وقت اضافه کشید. در وقت اضافه هم گلی ردوبدل نشد. درنهایت، در ضربات پنالتی، لیورپول بود که بازی را برد. لیورپول پس از حدود بیست سال، دوباره قهرمان اروپا شده بود.
اما اصلِ موضوع، این نیست. رسم است که در پایان بازیهای مهم فوتبال، بازیکنانِ دو تیم پیراهنهایشان را با هم عوض میکنند و به یادگار نگه میدارند. چند سال پیش یکی از بازیکنان لیورپول مصاحبهای کرد و گفت در پایانِ آن بازی، هیچکدام از بازیکنان میلان حاضر نشدند پیراهنهایشان را با لیورپولیها عوض کنند. میگویند علت این بوده است که میلانیها بین دو نیمه، چنان از پیروزیِ خود مطمئن بودند که زیر پیراهنهایشان، تیشرتهای «قهرمانی» پوشیده بودند و نمیتوانستند پیراهنهایشان را از تن بیرون بیاورند.
نیمسال اولِ شما، با همهی نمرهها و ترازها گذشت؛ اما فراموش نکنید که یک نیمه باقی مانده است؛ آنهم نیمهی اصلی که نتایج شما در پایان آن سنجیده میشود. اگر از نتایج خود راضی نیستید، لیورپول باشید و برگردید. اگر هم از نتایج خود راضی هستید، آن میلانِ مغرور نباشید. بازی ادامه دارد.