نویسندگانْ فارغ از سبکی که دارند، وقتی چیزی مینویسند، بعد از چند بار بررسی، نوشتهی خود را برای ویرایش، به ویراستار میدهند تا ویرایش را فرد دیگری انجام دهد. چرا؟
همهی ما وقتی چیزی خلق میکنیم، به آن وصل میشویم. مثل کودکی که به مادر وابسته است، نوشتهها هم برای نویسنده حکم فرزندش را دارد. کدام مادر حاضر است بگوید فرزندش بد است یا ایراد دارد؟ هیچکس.
وقتی در خانه درس میخوانیم و تست کار میکنیم، فکر میکنیم با همین اطلاعات میتوانیم اتفاقات خوبی را رقم بزنیم؛ اما زمانی که امتحان میدهیم، متوجه میشویم که کامل نیستیم. علت این است که وقتی خودمان ویراستار دانشمان هستیم، کمیوکاستیها را نمیبینیم و کمتر به آنها توجه میکنیم.
اینجاست که نیاز داریم کسی پیدا شود و آگاهمان کند. آزمونهای برنامهای کانون همین کار را میکند. ما به کمک نیاز داریم و آزمونها میتوانند بهترین کمک را به ما بکنند و دلسوزانه اشکالات را به ما گوشزد کنند تا بدانیم چه جایگاهی داریم و چه کاری باید انجام دهیم.
برای ویرایش مطالب خواندهشده به ویراستاری قوی با برنامهی راهبردی عالی و پشتیبان آموزشی با جامعهی گستردهی آماری، با انواع بازخورد هردوهفتهیکبار نیاز داریم که در شناخت نقاط قوت و رفع چالشها به ما کمک کند و باعث شود هردوهفتهیکبار با توجه به تواناییهای فردی و آموزشی خود برای بهترشدن و کسب نتیجهی بهتر برای خودمان برنامهریزی و تلاش کنیم.
نویسندهی خوب همیشه نوشتهاش را در معرض نقد و بررسی قرار میدهد و از نقدها بهترین بهره را برای بهترشدن میبرد.
