آرایه های ادبی فارسی و کنکور
چهار گروه اصلی سؤالات در درس ادبیات فارسی عبارتاند از: تاریخ ادبیات، معنای کلمات و املا، قرابتهای معنایی و آرایه های ادبی.
از ۲۵ سؤال درس زبان و ادبیات فارسی ۳ الی ۴ سؤال از مبحث آرایه های ادبی است. آرایههایی نظیر تلمیح، تضاد، تشبیه، تشخیص و…
روش صحیح خواندن آرایه های ادبی فارسی
آرایههای ادبی همان زیباییهای ادبی هستند که یک نویسنده یا شاعر برای آراستن متن خود از آن استفاده میکند. شناخت (و نه فقط حفظ کردن) این آرایهها به ما کمک میکند تا این زیباییها را کشف کنیم .
انواع سوالات آرایه های ادبی فارسی
ممکن است در تستها با سؤالاتی نظیر اینکه کدام گزینه آرایههای مذکور را دارد (یا ندارد) مواجه شوید. در این مواقع همیشه با آرایههای سادهتر یا آنهایی که بهتر بلد هستید شروع کنید و به بررسی گزینهها بپردازید تا گزینهی درست را پیدا کنید. آرایههایی نظیر مراعاتالنظیر، تضاد یا حتی تشبیه مثالهای خوبی در این زمینه هستند.
نکته مهم مطالعه آرایه های ادبی فارسی
یادتان باشد سرعت عمل در رسیدن به جواب نیز مهم است و این سرعت عمل به میزان تسلط شما بستگی دارد و تسلط از تمرین کافی به دست میآید.
تشبيه
يعني مانند كردن چيزي به چيز ديگر كه به جهت داشتن صفت يا صفاتي با هم مشترك باشند .
هر تشبيه داراي چهار ركن يا پايه است :
1- مشبه : كلمه اي كه آن را به كلمه اي ديگر تشبيه مي كنيم .
2- مشبه به : كلمه اي كه كلمه ي ديگر به آن تشبيه مي شود .
3- ادات تشبيه : كلمات يا واژه هايي هستند كه نشان دهنده ي پيوند شباهت مي باشند و عبارتنداز : همچون ، چون ، مثل ، مانند ، به سان ، شبيه ، نظير ، همانند ، به كردار و ... .
4- وجه شبه : صفت يا ويژگي مشترك بيت مشبه و مشبه به مي باشد . ( دليل شباهت )
مثال : علي مانند شير شجاع است .
مشبه ادات مشبه به وجه شبه
نكته : « مشبه » و « مشبه به » طرفين تشبيه نام دارند . كه در تمام تشبيهات حضور دارند اما « ادات تشبيه » و « وجه شبه » مي توانند در يك تشبيه حذف شوند. كه در اين صورت تشبيه با داشتن دو ركن « مشبه » و « مشبه به » بر قرار است .
مثال : دل همچو سنگت ، اي دوست به آب چشم سعدي عجـب اسـت اگـر نگـردد كه بگردد آسيابي
توضيح : دل به سنگ تشبيه شده است اما وجه شبه « سختي » در اين بيت نيامده است .
نكته : در تشبيـه وقتي كه « وجـه شبه » و « ادات تشبيه » حـذف شود ، به آن « تشبيه بليغ » مي گويند . ( تشبيه بليغ زيباترين و رساترين تشبيه است . )
مثال : دلش سنگ است .
مشبه مشبه به
نكته 1 : در تشبيه هميشه وجود وجه شبه در « مشبه به » قويتر و بارز تر است كه ما « مشبه » را در داشتن وجه شبه به آن تشبيه مي كنيم .
نكته 2 : هر چه اركان تشبيه كمتر باشد تشبيه ادبي تر است . ( البته داشتن مشبه و مشبه به الزامي است )
نكته 3 : هرگاه در تشبيه بليغ ، يكي از طرفين تشبيه ( مشبه يا مشبه به ) به ديگري اضافه ( مضاف اليه) شود . به آن « اضافه ي تشبيهي » يا « تشبيه بليغ اضافي » مي گويند . در غير اين صورت ، تشبيه بليغ اضافي است .
مثال : صبح اميد كه بد معتكف پرده ي غيب گـو بـرون آي كه كـار شب تـار آخـر شد
اضافه ي تشبيهي اضافه ي تشبيهي
توضيح : اميد به صبح تشبيه شده و غيب به پرده .
تركيباتي مثل : درخت دوستي ، هماي رحمت ، لب لعل ، كيمياي عشق ، خانه ي دنيا ، فرعون تخيل ، نخل ولايت و ... اضافه ي تشبيهي محسوب مي شوند .
انواع تشبیه:
1- تشبيه مفرد : تشبيهي كه هر يك از « مشبه » يا « مشبه به » آن ، يك ، چيز است و « وجه شبه» آن از همان يك چيز گرفته مي شود . ( شباهت آن ها فقط در يك چيز است )
مثال : دانش اندر دل چراغ روشن است .
مشبه مشبه به وجه شبه
توضيح : در اين مثال وجه شبه ( روشني از يك كلمه چراغ ) استخراج شده است .
2- تشبيه مركب : آن است كه هريك از « مشبه » يا « مشبه به » دو يا چند چيز هستند و وجه شبه نيز از دو يا چند چيز گرفته مي شود .
مثال : ديـده ي اهـل طمـع به نعمـت دنيـا
پـر نشـود همچنـانكه چـاه به شبنـم
توضيح : « مشبه » تركيبي از دو چيز است ( ديده ي اهل طمع و نعمت دنيا ) و « مشبه به » نيز دو چيز است ( چاه و شبنم ) به اين معني : همانطور كه چاه با شبنم پر نمي شود ، چشم حريصان نيز با نعمت دنيا سير نمي شود .
نكته : در تشبيه مركب در حقيقت يك شكل كلي به شكل كلي ديگر همانند مي شود .
استعاره
اصل استعاره بر تشبيه استوار است به دليل اينكه در استعاره فقط يك ركن از تشبيه ذكر مي شـود.
انواع استعاره : با توجه به اينكه در استعاره يكي از طرفين تشبيه ذكر مي شود ، آن را بر دو نوع تقسيم كرده اند .
1- استعاره ي مصرحه 2- استعاره ي مكنيه
استعاره ي مصرحه ( آشكار ) : آن است كه « مشبه به » ذكر و « مشبه » حذف گردد . ( در واقع مشبه به جانشين مشبه مي شود . )
مثال 1 : اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم يك ساعتم بگنجان در سايه ي عنايت
توضيح : «آفتاب خوبان » استعاره براي معشوق است . ( آفتاب خوبان « مشبه به » كه ذكر شده و معشوق « مشبه » حذف شده است . )
مثال 2 : صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لؤلؤ نكردند باز
توضيح : « لؤلؤ » استعاره از سخنان با ارزش است . ( لؤلؤ « مشبه به » ذكر شده و سخنان با ارزش« مشبه » كه حذف شده است . )
استعاره مكنيه : آن است كه « مشبه » به همراه يكي از لوازم و ويژگي «مشبه به » ذكر گردد و خود « مشبه به » حذف شود .
نكته 1 : گاهي لوازم يا ويژگي « مشبه به » در جمله به « مشبه » نسبت داده مي شود .
مثال : مرگ چنگال خود را به خون فلاني رنگين كرد .
توضيح : « مرگ » را به « گرگي » تشبيه كرده است كه چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نياورد و « چنگال » كه يكي از لوازم و ويژگي گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است .
نكته2 : گاهي لوازم يا ويژگي «مشبه به» در جمله به «مشبه» اضافه ميشود كه در اين صورت «اضافهي استعاري» است .
مثال : سر نشتر عشق بر رگ روح زدند يك قطره از آن چكيد و نامش دل شد
توضيح : «روح» را به بدني تشبيه كرده كه « رگ » داشته باشد و «رگ» را كه يكي از ويژگيهاي «مشبه به»است به «روح » اضافه كرده است .
اضافهی استعاري
نكته : در اضافه ي استعاري « مضاف » در معني حقيقي خود بكار نمي رود و ما « مضاف اليه » را به چيزي تشبيه مي كنيم كه داراي جزء يا اندامي است ولي چنين جزء و اندام كه « مضاف » است براي « مضاف اليه » يك واقعيت نيست بلكه يك تصور و فرض است .
مثال : دست روزگار ــــــــــ دست براي روزگار يك تصور و فرض است .
روزن شب ـــــــــــــ روزن يا پنجره اي براي شب يك تصور است و وافعيت ندارد .
نكته ي مهم : در استعاره مكنيه چنانچه مشبه به ، انسان باشد ، به آن «تشخيص » گويند .
تشخيص ( آدم نمايي ، انسان انگاري ، شخصيت بخشي )
نسبت دادن حالات و رفتار آدامي به ديگر پديده هاي خلقت است . ( دادن شخصيت انساني به موجوداتي غير از انسان )
مثال1 : برگ هاي سبز درخت در وزش نسيم به رقص در مي آيند .
توضيح : رقصيدن يكي از حالات و رفتار انساني است كه در اين جا به برگهاي درخت نسبت داده شده است .
مثال2 : سحر در شاخسار بوستاني چه خوش مي گفت مرغ نغمه خواني
نكته : هر موجودي غير از انسان در كلام « منادا » قرار گيرد آن كلام داراي تشخيص است .
مثال : اي ديو سپيد پاي در بند اي گنبد گيتي اي دماوند
نكته : همانطور كه اشاره شد استعاره مكنيهاي كه ، مشبه به آن «انسان» باشد، تشخيص خواهد بود چه به صورت تركيب اضافي باشد يا غير اضافي .
مثال : ابر ميگريد و مي خندد از آن گريه چمن .
1 1 2 2
توضيح : در مثال فوق دو تشخيص به كار رفته است ،گريه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن .
توجه : تركيباتي نظير : دست روزگار ، پاي اوهام ، دست اجل ، قهقه ي قشنگ ، حيثيت مرگ ، زبان سوسن ، دهن لاله و ... همگي اضافهي استعاري مكنيه ( تشخيص ) هستند .
نكته : همهي تشخيص ها استعارهي مكنيه مي باشند ، اما استعاره مكنيه زماني تشخيص است كه «مشبه به» آن انسان باشد .
مثال 1 : اختر شب در كنار كوهساران ، سر خم مي كند .
مثال 2 : ديدهي عقل مست توچرخه ي چرخ پست تو .
مثال 3 : به صحرا شدم عشق باريده بود .
توضيح : در مثال(1) اختر شب به « انساني » تشبيه شده كه سرش را خم مي كند اما خود « انسان » مشبه به است ، نيامده است .
در مثال (2) عقل را به انساني تشبيه كرده و « ديده» كه يكي از ويژگي هاي انسان است به آن اضافه شده اما در مثال (3) عشق را به باراني تشبيه كرده كه ببارد .
تذكر : همان طور كه گفته شد چون مثال(1) و (2) « مشبه به» آن ها انسان بوده داراي استعاره مكنيه و تشخيص است اما در مثال (3) «مشبه به» باران است ، لذا فقط استعارهي مكنيه داريم .
