فتوگرافیسم: مجموعهای از روشهای گرافیکی و هدفمند کردن تصاویر عکاسی که کاربرد گستردهای در آثار مختلف گرافیک دارد.
فتوگرافیسم، گونهای گرافیک عکسمحور است که در آن، عکس در جذابیت و انتقال پیام اثر، نقش محوری و بنیادین دارد.
- سرآغاز پیدایش فتوگرافیسم را در تلاش برخی هنرمندان سالهای نخست سدهي بیستم میلادی و کشف امکانات تكنيكي دگرگونسازی تصویر که عکاسی در اختیار آنان قرار میداد، میتوان جستوجو کرد.
- در دههی 1930 كه طراحان گرافیک بر پایهی تصویرگری و نقاشی به تولید آثار خود میپرداختند، اندکاندک از این روش فاصله گرفتند و توجه آنها به فرمهای بصری ساده و آبستره برای انتقال معنا و مفهومهای گوناگون در آثارشان معطوف شد.
- پیکابیا، مَنری و لازلو موهولی ناگی، نقش موثری در گسترش فتوگرافیسم داشتند، امکاناتی چون، فتوگرام، فتومونتاژ و کلاژ، ترکیب یا روی هم انداختن تصاویر، تصاویر سیلوئت یا سایهنما، تصاویر كنتراست زیاد، سولاریزه کردن، پوستری کردن و ... توسط این هنرمندان ابداع شد.
- «موهولی ناگی» طی پژوهش و تجربههای مربوط به چاپ حروف، از طریق چاپ نسخهي نگاتیو و روی هم نهادن تصاویر به نتایج جالبی دست یافت که میتوان آنها را «تجربیات آبستره» نامید.
- در دههی 1950 گسترش صنعت و تولید، سبب رفاه نسبی و همگانی در کشورهای غربی شد. در نتيجه اندکاندک به کارگیری عکسهاي تبلیغاتی در آگهیهای تجاری رواج یافت.
نکته: در دو دههي 50 و 60 ميلادي به دليل پيشرفتهاي فن چاپ، امکان چاپ عکسهای رنگی با کیفیت خوب در نشریات فراهم شد و آگهیهای تجاری بسیاری در نشریات با تکیه بر محوریت عکسهای رنگی منتشر شد.
به دلايل زير، دههي 1950، دههاي مهم براي كاربرد عكس در گرافيك به شمار ميرود:
1- رواج گستردهي روشهاي تاريكخانهاي
2- شناخت ارزشهاي تبليغاتي
3- كشف قابليتهاي ذهني عكاسي براي القاي معنا يا پيام
سعید کمالو
