برداشت ما از یادگیری، مطالعهی کتاب است. اما باید این را بدانیم که کتاب به تنهایی جوابگوی یادگیری کلی ما نخواهد بود. در مرحلهی اول یادگیری، ما باید کتاب درسی را مطالعه کنیم! کتاب درسی پایهی یادگیری ما محسوب میشود و نمیتوان کتابی را بدون آن و به تنهایی در امر یادگیری مستقل دانست.
در مرحلهی دومِ یادگیری از خودتان امتحان بگیرید. یک پیمانهی 20سوالی از کتابهای پیمانهای کانون پیشنهاد بسیار خوبی است. با این پیمانه از مبحث مورد نظر نقاط ضعف خود را شناسایی میکنید. مرحلهی سوم تحلیل تست است. شما باید تستهایی را که زده اید گزینه به گزینه تحلیل کنید. کدام گزینه صحیح است؟ پاسخ را درست زده اید اما چرا آن سه گزینه غلط هستند؟ آن ها را هم بررسی کنید.
این نکتهی مهم را در نظر داشته باشید که بلافاصله بعد از مطالعهی کتاب، تست نزنید، چون شناسایی نقاط قوت و ضعف غیر ممکن میشود. اما باز هم دقت کنید که حل یک پیمانه و تحلیل آن را با فاصله زمانی زیاد انجام ندهید و حتما بعد از اتمام تستها نسبت به تحلیل آنها اقدام کنید.
در مرحله چهارمِ یادگیری معلم شوید. سعی کنید نام مبحث را ببینید و مانند یک معلم آن را برای یک شخص واقعی یا خیالی توضیح دهید. یادگیری شما تکمیل است. دقت کنید به دنبال احساس نروید. با زیاد خواندن، مطلب را طوری حفظ میکنید که دوامی بیش از چند روز ندارد. اما با این روش دانستههایتان را یاد میگیرید و در حافظهی بلند مدت خود نگه میدارید.
