هدفگذاری در مورد کنکور چند سطح دارد. اینکه برای هر سطحی، هدف خاصی را مدنظر داشته باشیم بستگی به خودمان دارد. این سطحها به این شرح هستند:
اهداف بلندمدت : باید هدف از درس خواندن مشخص و شفاف باشد که همیشه با یادآوری آن هدف و ارزشی که برای آن قائلیم بتوانیم به بهترین نحو مطالعه کنیم و خستگی برای ما بیمعنا باشد. داشتن یک هدف بلندمدت و نهایی به ما انگیزه و روحیه برای تلاش بیشتر میدهد. هدف بلند مدت از ارزش بالایی برخوردار است و مشخص نمودنِ آن موجب میشود بتوانیم با نهایت توان تلاش کنیم.
انتخابِ رشتهی پزشکیِ دانشگاه تهران یا مثلا پزشکی دانشگاه سراسری یا یک رتبهی خاص، نمونههایی از اهداف بلندمدت هستند. انتخابِ این اهداف بسته به سطح درسیِ خودمان دارد و اینکه چهقدر به تواناییهای خودمان ایمان داریم. بعضیها این نوع هدفگذاری را مهمترین نوع هدفگذاری میدانند. چون اعتقاد دارند بدون این هدفگذاری بقیهی سطوح هدفگذاری بیمعنی میباشد.
اهداف میانمدت: اینکه در طول نیم سال اول بعضی درس های چالشی را قوی کنم و بعضی از درسهای قوی را به نقطهی پایدار تبدیل کنم، یا این که مثلا در طول این نیم سال به تراز بالاتری برسم، نمونههای خوبی برای هدفگذاری میانمدت هستند. دقت داشته باشید که این نوع هدفگذاری هم باید منطقی باشد تا بتوانیم با تلاش و کوشش به آن دست پیدا کنیم.
اهداف کوتاه مدت: هدفگذاریهای کوتاهتر از نیم سال همان هدفگذاری کوتاهمدت هستند که شامل بازههای یک ماهه، دو هفتهای، یک هفتهای، یک روزه و یا حتی نیم روز هستند. مثلا این که در این دو هفته این مبحث را تمام کنم و بتوانم به فلان تراز در این آزمون برسم. مثالی برای کوتاهترین حالت این هدفگذاری هم این است که مثلا در این دو ساعت پس از مطالعه، تعداد مشخصی تست از یک مبحث کار کنم. در واقع اگر یک برنامهریزی مناسب داشته باشیم میتوانیم اهداف کوتاه مدت را یکی پس از دیگری قابل دسترسی کنیم.
