این گفتوگو در جشن نخبگان کنکور 1396 توسط کاظم قلمچی با عرفان عزیزخانی، رتبهی 5 ریاضی منطقهی 2 از ابهر انجام شد. در این گفتوگو میتوانید درسهایی را از پیوستگی یاد بگیرید.
- چند سال عضو کانون بودي؟
من سه سال عضو کانون بودم و در 71 آزمون برنامهاي کانون بدون غيبت شرکت کردم.
- برنامهي اصلي مطالعاتيات چه بود؟
برنامهي من تا سال سوم دبيرستان بر اساس المپيادهاي فيزيک و رياضي بود. مرحلهي اول قبول شدم اما در مرحلهي دوم در جلسهي المپياد فيزيک اتفاق بدي برايم افتاد و نميتوانستم بدنم را حرکت بدهم. حتي آن روز توان خوردن ناهار را نداشتم و پدر و مادرم به من غذا دادند. المپياد را از دست دادم و بعد از پايان امتحانات نهايي سال سوم دقيقاً از بعدازظهر همان روز درس خواندن براي کنکور را شروع کردم. تمام تلاش من اين بود که درسها را آنقدر عميق و مفهومي بخوانم که نياز به بازخواني نداشته باشم. ساعت مطالعهام در طول سال حدود 7 ساعت در روز بود و سعي ميکردم از درس خواندن لذت ببرم. سال دوم دبيرستان حسابان را تمام کرده بودم و سؤالات دانشآموزان سال سوم را جواب ميدادم. به طور کلي من هميشه جلوتر از مقطع خودم بودم. برنامهي راهبردي را کاملاً با روش خاص خودم شخصيسازي کرده بودم و در درسهاي اختصاصي جلوتر از برنامه بودم و چون به درسهاي عمومي زياد توجه نداشتم در کنکور هم نمراتم نسبت به اختصاصيها کمتر شد.
- با اينکه از برنامه جلوتر بودي به گفتهي خودت در هيچ آزموني غيبت نکردي. اين پيوستگي چه دليلي داشت؟
من به حل کردن سؤال خيلي علاقه داشتم و بهترين منبع براي حل سؤالات استاندارد، آزمونهاي کانون بود. همچنين ميتوانستم خودم را با دوستان و رقيبانم بسنجم. هميشه بررسي ميکردم که چرا رقيبان من در يک درس از من جلوتر هستند و دليل آن را پيدا ميکردم. من در ديدن صورت سؤال اشتباه ميکردم و اين مشکل را در کنکور هم داشتم و سه سؤال فيزيک را از دست دادم. اشتباهاتم در اختصاصيها بيشتر در محاسبات ساده و بيدقتي در خواندن صورت سؤال بود. فاصلهي ترازم بين عموميها و اختصاصيها خيلي زياد بود؛ به طوري که در آزمون جامع آخر در اختصاصيها رتبهي 3 کشور و در عموميها رتبهي 256 کشور شدم.
- وقتي افت تراز داشتي واکنش اطرافيان چه بود؟
من به همهي سؤالات جواب ميدادم و پاسخهاي نادرستم زياد بود. در آزمون اول سال چهارم ترازم 8560 شد اما در آزمون بعدي خيلي افت کردم و 7750 شدم. به نظرم بيشترين افت تراز را بين رتبههاي برتر داشتم. وقتي به دليل آن فکر کردم متوجه شدم من در آن دو هفته اصلاً درس نخواندهام. در اين مواقع دوستانم شيطنت ميکردند و از سر دوستي با من شوخي ميکردند. اين شوخيها البته انگيزهام را بيشتر ميکرد.
- تا چه حد به برنامهي راهبردي مسلط بودي؟
من برنامهي راهبردي را ميشناختم. بعد از هر آزمون برنامهي دو آزمون بعدي را هم بررسي ميکردم. اول اختصاصيها را مرور ميکردم و بعد فقط تست ميزدم. من براي مبحث مشتق فقط 1200 تست کار کردم و درنهايت به جايي رسيدم که ميتوانستم در عرض 40 ثانيه به سؤال ديفرانسيل جواب دهم. من علاوه بر آزمون بعدي، نيمي از مباحث دو آزمون بعدي را هم ميخواندم.
- آيا پروژههاي 8گانه را ميشناختي؟
در پروژههاي 8گانه به پروژههاي جمعبندي و ايستگاههاي جبراني توجه ويژهاي داشتم.
- مهمترين ويژگي برنامهي راهبردي چيست؟
مهمترين ويژگي آن نظم دقيق آن است. مرورهاي مباحث هم قابل توجه است.
- مهمترين آموزهاي که در کانون ياد گرفتي چيست؟
من خيلي نامنظم بودم و در کانون نظم را ياد گرفتم.