همهی ما به این جمله که «چند فکر بهتر و مؤثرتر از یک فکر است » اعتقاد داریم و میدانیم که با مشارکت و همفکری، مسائل و مشکلات راحتتر حل خواهند شد. این موضوع در بحث یادگیری هم صادق است که از آن با عنوان «یادگیری مشارکتی» یاد میکنند. در یادگیری مشارکتی گروههای کوچکی از افراد با تواناییها و قابلیتهای مختلف برای به ثمر رسیدن یک هدف خاص تلاش میکنند. در این فعالیت افراد قادر به یادگیری از یکدیگر خواهند بود و همهی افراد سرنوشت مشترکی خواهند داشت. همین امر آنها را قادر به همکاری، به اشتراک گذاشتن تجارب و همافزایی انرژی خود برای یادگیری از یکدیگر و درنتیجه رسیدن به یک هدف مشترک میکند. روشهای مختلفی را میتوان برای یادگیری مشارکتی به کار بست. برای مثال میتوان دانشآموزان را به پنج گروه تقسیم کرد که هر یک از اعضای این گروهها یک مطلب درسی را آموزش دهد؛ سپس یک نفر از 5 گروه قبلی با یکدیگر یک گروه جدید تشکیل میدهند و در این گروه جدید هر فرد مسئول تدریس مطلب مربوط به خود به 4 نفر دیگر خواهد بود. ادگار دیل در هرم یادگیری میگوید: هر شخص با تعلیم مطلبی که آموخته، به دیگران، یادگیری خود را به بیش از 90 درصد افزایش میدهد. بنابراین این روش تعلیم و تعلّم باعث میشود هر دانشآموز هم روی مطلب خود تسلط یابد و هم مطالب سایر اعضای گروه را بیاموزد.
مثال دیگری که میتوان به عنوان یک روش یادگیری مشارکتی در کلاس درس شرح داد به این صورت است که هنگامی که دبیر یک مطلب درسی را تدریس کرد، دانشآموزان به چند گروه تقسیم شوند و در مورد همهی جوانب آن سؤالاتی را مطرح کنند، برداشتی را که از آن موضوع داشتهاند برای یکدیگر توضیح دهند یا حتی قسمتی از مطلب که برای یکی از دانشآموزان گنگ و مبهم است، برای او بهدقت شرح دهند. این کار را میتوان برای درسهایی مانند علوم، زیست، ریاضی و فیزیک انجام داد.
یادگیری مشارکتی را میتوان در مورد آزمونهای برنامهای کانون نیز اجرا کرد. به این ترتیب که بعد از آزمون و تحلیل آن در کتاب خودآموزی، هر دانشآموز درسی را که در آن تبحر دارد و نقطهی قوت او محسوب میشود از این کتاب انتخاب کند و نکات مربوط به آن درس را با تشکیل یک گروه در مدرسه، به همگروهیهایش بیاموزد. هر یک از اعضای گروه میتواند این کار را در یکی از روزهای هفته و در زمانهای فراغت انجام دهد. به این ترتیب هر شخص میتواند در طول هفته مطالب آزمون قبل را با صرف زمان کم و به طور مؤثر مرور کند.
