ویژگیهای برنامهی خوب:
فردی باشد:یعنی برحسب خصوصیات جسمی و روحی شما تهیه شده باشد و منحصراً برای شما باشد. شما در دنیا منحصربهفرد هستید و هیچ شخص دیگری خصوصیات شما را ندارد. درواقع هر فرد با فرد دیگری متفاوت است. درنتیجه هدفها نیز متفاوت هستند. پس نیاز است برنامه را خود شما تنظیم کنید؛ چون هیچ کس بهتر از شما با روحیاتتان آشنایی ندارد. البته این بدین معنا نیست که از تجربیات دیگران استفاده نکنید.
ساده باشد: نمیخواهیم آپولو هوا کنیم یا رآکتور هستهای راهاندازی کنیم! سخت نگیرید! برنامه باید به نحوی باشد که بتوانید ظرف مدت نیمساعت آن را انجام دهید.
انعطافپذیر باشد: حتی نابغهها هم گاهی اوقات دچار حوادث پیشبینینشده میشوند و از برنامهای که دارند عقب میافتند یا نمیتوانند بخشی از برنامه را آن طور که برنامهریزی کردهاند انجام دهند؛ ولی از مسیرشان در رسیدن به هدف منحرف نمیشوند؛ زیرا برنامهی انعطافپذیر دارند. درواقع باید حوادث غیر قابل پیشبینی را هم در برنامه در نظر بگیرید. برای مثال فرض کنید مهمان ناخوانده دارید و نمیتوانید طبق برنامه به کاری که دارید برسید. باید بتوانید بدون اینکه برنامهی اصلی دستخوش تغییرات عمده شود، زمان خالی برای جبران پیدا کنید. هرچند اولویت با برنامهای است که طرح کردهاید و باید خودتان را ملزم به رعایت آن کنید.
قابل استفاده باشد:تقریباً اکثر افراد در شروع برنامهریزی جوگیر شده و برنامهای فراتر از حد توان خود طرحریزی میکنند. به این معنی که وقتی شما به صورت معمول روزانه حدود 3 ساعت مطالعه میکنید هنگام برنامهریزی، برای 10 ساعت مطالعه طرحریزی میکنید.
امکان ارزیابی کار را داشته باشد:برنامهی شما باید این امکان را داشته باشد تا پیشرفت و پسرفت کارهای شما را نشان دهد؛ یعنی نقطهی شروع را مشخص کرده باشد و در طی مسیر بدانید که کدام بخش را بهدرستی انجام دادهاید و در انجام کدام بخشها موفق نبودهاید تا بتوانید نقاط ضعف را برطرف کنید و آنها را به پیشرفت تبدیل کنید.
حالا سؤال این است کهچهطور برنامهریزی کنیم و از این اطلاعات استفاده کنیم؟
برای اینکه بتوانید برنامهی خوب داشته باشید که بعد از چند روز بر اثر فشار زیاد از انجام آن دلسرد نشوید و نتوانید انجامش بدهید باید دقت کنید کهبلندپروازی نداشته باشیدو برحسب تواناییهای خود برنامهریزی کنید.
برای هفتهی اول یا دو هفتهی اول مثل سابق درس بخوانید و برنامهریزی نکنید. انگار اتفاقی نیفتاده است. فقط یک کاغذ و قلم دم دست داشته باشید و هر کاری انجام میدهید با تاریخ و زمان انجام آن ثبت کنید. برای مثال این طور ثبت کنید:
«ساعت 1 تا 1:30 ناهار خوردم، 1:30 تا 2:30 خوابیدم، 2:30 تا 4 تلویزیون فلان برنامه را تماشا کردم، 4 تا 5:30 ریاضی خواندم، 6 تا 7 ادبیات خواندم و الی آخر»
برای مدت یک هفته همین روند را حفظ کنید. هر کاری را که انجام میدهید ثبت کنید و خودتان را ملزم به ثبت وقایع کنید.
حالا بعد از یک هفته از عادتهای خودتان خبر دارید و میدانید که به طور میانگین چند ساعت در روز درس میخوانید و چهقدر از وقتتان را به کارهای دیگر اختصاص میدهید. تمام اینها را به صورت مکتوب در دفترچهی خود دارید.
اولویتبندی کارها چه اهمیتی دارد؟
باید کارها را بر اساس اهمیت آنها درجهبندی کنید. آن دسته از کارها که بالاترین اهمیترا در رسیدن به هدف دارنددرجهی 1خواهند بود و سایر کارهایی که اهمیت کمتری دارند در درجات بعدی از اولویت قرار میگیرند.
