وقتی نتیجهی درس عربی را که در کارنامه 15 درصد بود، نشان مریم دادم خیلی تعجب کرد و گفت که ساعت مطالعهاش خوب بوده است و توقع چنین درصدی را نداشته است.
مادر مریم وقتی صحبتهای او را شنید از داخل کیفش دفتر برنامهریزی او را بیرون آورد و گفت: «دخترم با وجود تأکیدهای زیادی که به او میکنم علاقهای به تکمیل دفتر برنامهریزی ندارد.» دفترش را گرفتم و برایش بررسی کردم و این در حالی بود که مادر مریم بر اساس ساعت مطالعهی دخترش دفتر برنامهریزی او را با نظم و ترتیب خاصی برایش تکمیل کرده بود. به ساعت مطالعهی عربی نگاه کردم. در هفتهی اول 2 ساعت و در هفتهی دوم فقط 1 ساعت مطالعه کرده بود.
مریم با تعجب دفتر را از من گرفت و به ساعت مطالعهی خود نگاهی انداخت و با ناراحتی گفت که فکر نمیکرده ساعت مطالعهاش آنقدر کم باشد. مادرش نیز از او قول گرفت از این به بعد خودش با دقت ساعت مطالعهی درسهایش را در دفتر برنامهریزی بنویسد و بیدلیل در مورد ساعت مطالعهاش قضاوت نکند.
