غیبت نمی‌کنم، پس «هستم»! (یک داستان آموزشی)

چندی پیش داشتم کارنامه‌ی نفر اول کنکور ریاضی سال گذشته را بررسی می‌کردم. چیزی که برایم خیلی جالب بود این بود که حتی یک غیبت هم نداشته است!

غیبت نمی‌کنم، پس «هستم»! (یک داستان آموزشی)

بعضی‌ها فکر می‌کنند غیبت برای داوطلب است! مهندس کارخانه که در آزمون غیبت نمی‌کند! بنّای ساختمان که غیبت نمی‌کند! مادربزرگ من که نمی‌تواند غیبت کند. دانش‌آموز در آزمون غیبت می‌کند. اما تا حالا توجه کرده‌ای که چه کسانی همیشه در آزمون‌ها حاضر هستند و هیچ وقت غیبت نمی‌کنند؟

چندی پیش داشتم کارنامه‌ی نفر اول کنکور ریاضی سال گذشته را بررسی می‌کردم. چیزی که برایم خیلی جالب بود این بود که حتی یک غیبت هم نداشته است! ای بابا! حتی منِ پشتیبان دلم می‌خواهد بعضی از آزمون‌ها را سر جلسه حاضر نشوم! خسته می‌شوم، خوابم می‌آید، کار دیگری برایم پیش می‌آید... ولی خوب، فرق من و محمد استادمحمدی در همین‌جاست. من در هیچ کنکوری، رتبه‌ی 1 نشدم!

وقتی غیبت نمی‌کنی، هستی! کجا؟ در بالای لیست روحیه! در بالای لیست پیشرفت! چون خودت هم می‌دانی با یک غیبت، یک آزمون کامل را از دست می‌دهی و احتمالاً برای این‌که به خودت ثابت کنی که درست می‌شوی، 2 هفته‌ی آینده را هم صرف خواندن آزمون قبل می‌کنی و باز یک آزمون دیگر عقب می‌افتی. شاید بدترین اثر غیبت، دور افتادن از قافله‌ است. حس بدی است وقتی می‌بینی داری به عقب فرار می‌کنی!

امتحان کن! وقتی سر جلسه حاضر شوی، خیلی آرام‌تر خواهی بود. می‌دانی که کارت را انجام داده‌ای. خودت هم می‌دانی با غیبت، 4 ساعتی را که صبح جمعه در خانه هستی صرف انجام کارهای خیلی مثبت نمی‌شود و آن 4 ساعت را با ناراحتی عدم حضور در آزمون سپری می‌کنی. درست می‌گویم؟

مطالب مرتبط

Menu