خورشیدِ گرم، از پشت کوههای بلندِ سرزمینم، به هیاهوی شاد جهان و طبیعت مینگرد. انگار ولولهای در دنیا برپاست. بوی تازگی و نو شدن، مشام جان را مینوازد. فصل دگرگونیهای دلنشین از راه رسیده است.
من به تو، گلهای سر از خاک برآورده را نشان میدهم و تو از گلها، رشد و شکوفایی را بیاموز.
من به تو، جوشیدن چشمههای خروشان از دل سنگهای سخت را مینمایانم و تو با چشمهها، به سمت دریای موفقیت رهسپار شو.
من تو را با خود به جنگل سرسبز دوستی میبرم و لباس تازهی شاخسارانِ نورسیده را به چشمانت پیشکش میکنم و تو نیز با پوشیدنِ لباسِ تازهی تلاش و کوشش، مرا به وجد بیاور.
من به تو یک بغل گلهای رنگارنگ دوستی هدیه میکنم و تو برای من یک دنیا انرژی مثبت و ارادهی خستگیناپذیر به ارمغان بیاور.
بهار، مژدهی نو شدن زندگی ماست. چهقدر عالی میشود اگر دوباره تازه شویم، در تلاش نونوار شویم، در اراده برای شکوفایی بوی تازگی بدهیم و در پوشیدن لباس پشتکار از پای ننشینیم و جاری شویم.
بهار میرسد. بیا بهار باشیم.
